بشر تاکنون دو جنگ جهانی ویرانگر را دیده است. پایان جنگهای جهانی و تغییرات برآمده از آن به همان اندازه نامشان، وسعتی جهانی داشته است. اگر همزمانیِ عرض اندام قدرتهای بزرگ در منطقه غرب آسیا و جنگ جهانی اول را دو متغیر بههمپیوسته درک کنیم، پایان این جنگ باید تغییردهنده نظم نوین جهانی و جایگاه قدرتهای بزرگ در منطقه غرب آسیا باشد. این نوشتار به تغییر وضعیت غرب آسیا و جایگاه قدرتهای بزرگ در انتهای جنگ جهانی اول میپردازد.
فرصتی برای تصاحب بیشتر طلای سیاه
پیش از خاتمه جنگ جهانی اول، دولتهای انگلیس و فرانسه برای تقسیم ماترک امپراتوری عثمانی در ممالک عرب به توافق رسیدند و بهموجب قراردادی که به قرارداد «سایکس ـ پیکو» معروف است، مناطق نفوذ دو کشور در سراسر منطقه مشخص شد. در این قرارداد، قسمتی از شمال خاک عراق کنونی، از جمله موصل جزء منطقه نفوذ فرانسه محسوب شده بود.1 انگلیسیها که امتیاز نفت خود را در این منطقه مدنظر داشتند در یکی از مواد قرارداد قید کردند که فرانسه باید امتیازات مکتسبه قبل از جنگ انگلیس را در اراضی تحت نفوذ خود محترم بشمارد. با وجود این هنگامیکه انگلیسیها پس از اشغال موصل در سال ۱۹۱۸ در این منطقه شروع به حفر چاه نفت کردند، دولت فرانسه به این اقدام اعتراض کرد، تا اینکه در مذاکرات نخستوزیران انگلیس و فرانسه در لندن در سال ۱۹۱۹ این اختلاف برطرف شد و عملیات اکتشاف نفت در موصل ادامه یافت. شرکت نفت ترکیه بعد از جنگ جهانی اول عملا به یک شرکت انگلیسی تبدیل شد؛ زیرا دولت انگلیس ۲۵ درصد سهام آلمانیها را در این شرکت بهعنوان اموال شرکت ضبط کرد و با 5/ 47 درصد سهام قبلی شرکت نفت انگلیس و ایران دارای 5/ 72 درصد سهام شرکت جدید شد. از طرف دیگر هنری دتردینگ، که در سال 1915 تبعه بریتانیا شده و لقب «سر» گرفته بود، 5/ 22 درصد سهام خود را به انگلستان منتقل کرد و کالوست گلبنکیان هم که 5 درصد سهام خود را حفظ کرده بود تبعه انگلیس بود.2
میدانی در موصل که در گذشته بخشی از امپراتوری عثمانی ترکیه بود، اما در اکتبر 1918 تحت کنترل ارتش انگلیس درآمد
تحول مهم دیگری که دست انگلیس را کاملا در استخراج نفت عراق باز گذاشت توافقی بود که در آوریل سال ۱۹۲۰ در یکی از مهمترین کنفرانسهای بعد از جنگ اول جهانی در «سان رمو» ایتالیا حاصل شد. در این کنفرانس توافق شد که قیمومیت فلسطین و بینالنهرین، که امروز عراق خوانده میشود، به انگلستان واگذار شود و فرانسه قیمومیت سوریه و لبنان را برعهده گیرد. این کنفرانس، که خارج از محدوده جامعه ملل و بین چند کشورهای فاتح برای تقسیم ماترک کشورهای شکستخورده تشکیل شده بود، اعتراض کشورهای دیگر را در پی داشت، ولی وزیر خارجه انگلیس دربرابر این اعتراضها پاسخ داد که این حق کشورهای فاتح است که تا حصول یک توافق بینالمللی در مورد اداره سرزمینهای تحت اشغال خود تصمیم بگیرند.3
تا زمان به ثمر رسیدن انقلاب بلشویکی مسکو در سال 1917 و افشای توافق فرانسه ـ انگلستان، بریتانیاییها پیمانی سری منعقد کردند که نه فرانسه و نه اعراب، هیچکدام از آن مطلع نبودند
انقلابی که روسیه را درنوردید
بدون بررسی وضعیت روسیه که دخالتهای عمدهای در غرب آسیا داشت، درک تغییرات جایگاه قدرتهای بزرگ در این منطقه ناقص خواهد بود. شکستهای امپراتوری روسیه در جنگ جهانی اول موج عظیم نارضایتی جامعه را به دنبال داشت و حامیان نیکلای دوم در روسیه را به حداقل خود رساند. این نارضایتی به انقلابی در سال ۱۹۱۷ منتهی شد. با سقوط دولت تزاری، که بزرگترین رقیب انگلستان در مبارزات مستعمراتی بود، دیگر نیرویی وجود نداشت که بتواند در برابر خواستههای آن دولت مقاومت کند.4 بنابراین در پایان جنگ جهانی اول، عقربههای زمان، پایان دوران کلاسیک امپریالیسم را نوید میداد. امپراتوری ترکیه عثمانی، امپراتوری روسیه و نیز امپراتوری اتریش ـ مجارستان و امپراتوری متأخر آلمان، جملگی سقوط کردند. مشخصا در این فضای ضد امپریالیستی بود که انقلاب بلشویکی رخ داد.5 انقلاب روسیه راه را برای ظهور کمونیسم بهعنوان یک نظام سیاسی تأثیرگذار در جهان هموار کرد و این کشور از امتیازهای استعماری خود در غرب آسیا صرف نظر کرد. این در حالی بود که تا پیش از شروع جنگ جهانی اول، روسیه همراه انگلیس در منطقه غرب آسیا نفوذ گستردهای داشت.
پایان جنگ؛ آغاز توافقی صهیونیستی
تا زمان به ثمر رسیدن انقلاب بلشویکی مسکو در سال 1917 و افشای توافق فرانسه ـ انگلستان، بریتانیاییها پیمانی سری منعقد کردند که نه فرانسه و نه اعراب، هیچکدام از آن مطلع نبودند. در 2 نوامبر 1917، آرتور جیمز بالفور، وزیر امور خارجه انگلستان، به فدراسیون صهیونیستی بریتانیا وعده داد کشوری برای قوم یهود در سرزمین فلسطین تأسیس میشود. صهیونیستها در تمام مدت جنگ جهانی اول با انگلیسیها همکاری میکردند، اما کنفرانس صلح پاریس فرصتی مهم برای تأمین منافع آنها بود. سازمان جهانی صهیونیست به نمایندگی از یهودیان، در 27 فوریه 1919م طرحی را به شورای عالی در پاریس ارائه داد که حاوی نظریات صهیونیستها درباره فلسطین بود. صهیونیستها در طرح خود انگلستان را بهعنوان قیّم آینده فلسطین پیشنهاد کرده بودند. پیشنهاد انگلستان بهعنوان قیّم فلسطین در واقع نشانه تبانی قبلی میان صهیونیستها و رهبران بریتانیا بود. صهیونیستها در طرح مفصل خود، مرزهای فلسطین، حق تاریخی یهودیان نسبت به آن، تعیین بریتانیا بهعنوان قیّم، وظایف مقام قیّم و تعیین یک کمیسیون برای مسئله زمین و مهاجرت را گنجانده و به بحث گذاشته بودند. با تلاشهای گسترده انگلیس مبنی بر اینکه این توافقنامه حقوق مشروع اعراب را نادیده نمیگیرد، این توافقنامه میانِ فیصل یکم، پادشاه حجاز، و حییم وایزمن، رهبر صهیونیستها، به امضا رسید.6 در ادامه، این تعهد و اجرای آن به مبارزه اعراب علیه قیمومیت بریتانیا و حضور یهودیان، حدت و شدت ویژهای بخشید.
انگلیس؛ نفوذ همهجانبه در ایران
تمامی حوادث و تغییراتی که از نظر گذراندیم بیارتباط با وضعیت قدرتهای بزرگ و جایگاه آنها در ایران نبود. دولت ایران در نتیجه جنگ جهانی اول خسارت و صدمات فراوانی دید و بهخصوص در آخرین سال جنگ به علت بروز قحطی چندین هزار نفر از مردم آن جان خود را از دست دادند که دلیل عمده آن، احتکار خواروبار و محصولات کشاورزی ایران برای استفاده نیروهای خارجی بود؛ بنابراین بهمحض اینکه کنفرانس صلح در ژانویه 1919 در ورسای تشکیل شد، دولت ایران تصمیم گرفت نمایندگانی اعزام و خواستههای خود از جمله لغو قرارداد 1907 و تقاضای غرامت و جبران خسارت را مطرح کند. در این هنگام دولت انگلستان، که فاتح اصلی جنگ جهانی و مقتدرترین امپراتوری دنیا بهشمار میآمد و نیروهای آن سراسر ایران و نیز خاورمیانه، قفقاز و ترکستان را در تصرف خود داشتند، از ورود ایران به کنفرانس صلح جلوگیری کرد.7
جنگ جهانی اول. جمعی از مجروحان جنگی دوران مهاجرت در یکی از بیمارستانهای صحرایی (سال 1335ق)
شماره آرشیو: 3530-۱ع
همزمان با این ممانعت، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلیس که مظهر سیاست استعماری آن دولت بهشمار میآمد، نقشههای وسیعی برای سلطه بر سراسر آسیا طرح کرده بود. یکی از مهمترین این نقشهها عقد قراردادی بود که شباهت زیادی به قرارداد تحتالحمایگی داشت و مذاکرات محرمانه با وثوقالدوله به منظور دستیابی به این قرارداد آغاز شده بود؛ قراردادی که در 9 اوت 1919 بین وثوقالدوله و سرپرسی کاکس، وزیرمختار انگلیس، به امضا رسید و کاملا محرمانه نگه داشته شد. بهموجب این قرارداد نظارت بر تشکیلات نظامی و مالی ایران منحصرا در دست مستشاران انگلیسی قرار میگرفت و در مقابل دولت انگلستان متعهد میشد قرضهای به ایران بدهد.8 لندن در روزهای پس از جنگ جهانی اول به چنان قدرتی تبدیل شده بود که مانع از دستیابی ایران به الغای قرارداد 1907 در مورد تقسیم ایران، ابطال تعهدات کاپیتولاسیون، اعاده سرزمین پیشین ایران یا غرامت جنگی شد و همزمان تلاشهای گستردهای را برای نفوذ همهجانبه در ایران آغاز کرد.9 البته هنگامیکه قرارداد ایران و انگلیس آشکار شد، مردم ایران از خشم منفجر شدند و ازهمینرو این قرارداد به نتیجهای نرسید.10
دو تن از فرزندان عبدالحسینمیرزا فرمانفرما به اتفاق ژنرال ادموند آیرونساید، فرمانده قوای انگلیس در ایران، و ژنرال اسمیت، در ایام جنگ جهانی اول
شماره آرشیو: 500-۱۳۷ف
فشرده سخن
جنگ جهانی اول پیامدهای گستردهای در منطقه غرب آسیا داشت. روسیه را که همراه با انگلیس بازی بزرگ در غرب آسیا را رقم زده بودند به کام انقلابی کشاند که پیشتر شعلههای آن در این کشور روشن شده بود. پس از آن، روسیه از سیاستهای استعماری خود در غرب آسیا دست کشید. درحالیکه امپراتوری ترکیه عثمانی، امپراتوری روسیه و نیز امپراتوری اتریش ـ مجارستان و امپراتوری متأخر آلمان، جملگی سقوط کردند، انگلیس بود که خود را فاتح جنگ میدید. گفتوگوها برای دستیابی به توافق و تعیین حدود پس از جنگ این فرصت را در اختیار انگلیس قرار داد تا طبق گفتوگوهای پیش از جنگ و در زمان جنگ، حق تأسیس دولت را برای صهیونیستها در فلسطین و با قیمومیت خود به رسمیت بشناسد. با توجه به این تحولات باید اذعان کرد که تمامی تغییرات به سود نفوذ انگلیس در منطقه غرب آسیا در حال رخ دادن بود. قرارداد 1919 و تلاشهای جدی برای تصاحب نفت این منطقه بهروشنی جایگاه انگلیس پس از جنگ جهانی اول و آغاز تلاشهای دوباره آن برای نفوذ در این منطقه را نشان میداد.
پی نوشت:
1. پیتر منسفیلد، تاریخ خاورمیانه، ترجمه عبدالعلی اسپهبدی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1388، صص 210-211.
2. محمود طلوعی، بازی قدرت، تهران، نشر علم، 1371، ص 43.
3. همان، ص 44.
4. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران: از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی (1500-1945)، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، چ هجدهم، 1392، ص 359.
5. گراهام فولر، قبله عالم: ژئوپلیتیک ایران، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، چ هفتم، 1394، ص 169.
6. حمید احمدی، ریشههای بحران در خاورمیانه، تهران، انتشارات کیهان، 1369، صص 166-167.
7. سیروس غنی، ایران برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، چ ششم، 1392، صص 39-44.
8. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 360.
9. کاوه فرخ، ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس، 1397، ص 417.
10. استیون کینزر، صفآرایی جدید در خاورمیانه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر پیکان، 1392، ص 53.