«نظری بر ابعاد و جوانب گوناگون شخصیت علمی و عملی آیتالله العظمی سیدعزالدین زنجانی» در گفتوشنود با آیتالله العظمی جعفر سبحانی تبریزی
زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمد عزالدین زنجانی، در عداد تحصیلکردگان شاخص حوزه علمیه قم، در دو عرصه علوم عقلی و نقلی بهشمار میآمد. در گفتوشنود پیش روی، مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی جعفر سبحانی تبریزی ــ که دارای سابقهای طولانی با آن بزرگوار است ــ به بیان شمهای از خاطرات خویش، از ایشان پرداختهاند
جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با آیتالله سیدعزالدین زنجانی آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. مقدمتا اشاره کنم که از دیدگاه قرآن، علما و دانشمندان درجات متفاوتی دارند و هر عالمی که در خدمت علم دین و همچنین مردم جامعه باشد، یقینا مقام والاتر و شامختری دارد و مرحوم آیتالله سیدمحمد عزالدین زنجانی (رضوانالله تعالی علیه)، از این قبیل شخصیتها بود. بنده در سال 1325ش، وارد حوزه علمیه قم شدم و از همان ابتدا، با این بزرگوار ــ که پنج سال زودتر از من، یعنی در سال 1320 به قم آمده بودند ــ آشنا شدم.
این آشنایی در کجا روی داد؟
در درسهای مرحوم علامه طباطبائی (رضوانالله تعالی علیه). ایشان در درس اسفار استاد، شرکت میکردند و در این درس، هممباحثهای به نام آقای شیخ عبدالحسین سبطالشیخ داشتند. آیتالله زنجانی، بسیار فاضل و فهمیده بودند. البته سنم اقتضا نمیکرد که با ایشان هممباحثه باشم، اما بسیار به ایشان علاقه داشتم. ایشان در درس آیتالله حجت کوهکمری هم شرکت میکردند، که باعث آشنایی بیشتر ما شد.
ایشان از تبار بزرگ و ناموری بودند. ارزیابی جنابعالی دراینباره چیست؟
بله؛ ایشان شاخهای از شجره طیبه این خاندان بزرگ بودند. پدرشان، آقا سیدمحمود زنجانی، امام جمعه زنجان، و پدربزرگشان، آقا سیدمحمد زنجانی سردانی، از علمای بزرگ بودند و ایشان شاخهای از این شجره مثمره و وارث بسیاری از فضایل آنان بودند.
از مراودات ایشان با فقیه ارجمند، مرحوم آیتالله میرزا رضی تبریزی چه اطلاعاتی دارید؟
آشنایی بنده با مرحوم آیتالله زنجانی، از طریق آشنایی ایشان با مرحوم آیتالله میرزا رضی تبریزی هم بود. ایشان یکی از فقهای نامدار شیعه بودند که مدتی در حوزه علمیه قم، فقه و اصول تدریس میکردند و هرچند قدر و منزلت ایشان در حوزه، آنچنان که شایسته بودند شناخته نشد، اما فقیه بسیار عالیقدری بودند، بهطوری که آیتالله بروجردی، بعضی از استفتائات مشکل خود را ابتدا نزد ایشان میفرستادند و نظر ایشان را میگرفتند و بعد فتوا میدادند! مرحوم آقای زنجانی، با ایشان مراوده زیادی داشتند و همواره از ایشان تمجید میکردند. از آن ایام، خاطره جالبی را به یاد دارم. نسخه خطی کتاب «جامعالرواه» میرزا محمد اردبیلی، نزد آیتالله زنجانی بود. موقعی که آیتالله بروجردی به قم آمدند، یک بار در جمعی فرمودند: «من درباره رجال، به صورت دستهبندیشده کار کردهام». مرحوم میرزا رضی، در آن مجلس حضور داشتند و گفتند: «پیش از شما، میرزا محمد اردبیلی هم در این زمینه کار کردهاند». آیتالله بروجردی فرمودند: «من این کتاب را ندیدهام». میرزا رضی گفتند: «کتاب نزد آقا سیدعزالدین است». کسی را فرستادند و رفت و کتاب را آورد. آقای بروجردی خیلی خوششان آمد. البته کار مرحوم اردبیلی باارزش بود، اما کار آقای بروجردی خیلی بالاتر بود. ایشان بااینکه اثرشان بااهمیتتر بود، اول جامعالرواه میرزا محمد اردبیلی را منتشر و در مقدمه کتاب، از آن تجلیل کردند. علمای گذشته، تا این حد منصف و شهرتگریز بودند.
چه ویژگیهایی در مرحوم آیتالله زنجانی، برای شما برجستهتر و جالبتر بودند؟
از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کسی که با زمانه خود آشنا باشد، تحت تأثیر شبهات قرار نمیگیرد. مراد از زمان در این حدیث، اشراف بر شرایط حاکم بر جامعه است. عالم باید بداند نیازهای جامعه کداماند، شبهات کداماند و پاسخ آنها چیست. چنین فردی به لحاظ توانمندی علمی، در جامعه برجسته میشود و تحت تأثیر شرایط موجود، قرار نمیگیرد. مرحوم آیتالله زنجانی، مصداق این حدیث بودند و تمام نوشتهها و سخنرانیهای ایشان، گواه بر صحت این مدعاست. کسانی که در مشهد، در نماز ایشان شرکت میکردند و پای سخنرانی ایشان مینشستند، غالبا از تیپ دانشگاهی مشهد و اهل طرح شبهات و سؤالات مختلف بودند و ایشان بهخوبی، از پس پاسخ دادن به آنها برمیآمدند. ایشان مدت زیادی هم، با نشریه «مکتب اسلام» همکاری میکردند. یکی از مقالههای ایشان، پاسخ به شبهه رایجی درباره ابلیس بود، که در این مجله چاپ شد...
این شبهه چه بود؟
با خواندن آیات قرآن، این شبهه در ذهن ایجاد میشود که آیا ابلیس بر آدم تکبر ورزید یا در برابر خدا تکبر کرد؟ از ظاهر آیه، اینگونه برمیآید که در برابر آدم تکبر ورزید؛ زیرا شیطان به خدا گفت: اگر او را از سجده بر آدم معاف کند، خدا را جوری عبادت میکند که پیشتر آنگونه عبادت نکرده است! مرحوم آقای زنجانی، این آیات را اینگونه تفسیر کردند که ظاهر قضیه، مخالفت با آدم است، اما ابلیس در واقع با خدا مخالفت کرد؛ زیرا اگر اخلاص داشت، فرمان الهی را اجرا میکرد و طرد هم نمیشد. ایشان برای اثبات سخن خود، به آیه 33 سوره انعام اشاره میکردند که میفرماید: «کسانی که تو را تکذیب میکنند، بهظاهر تو را قبول ندارند، اما در واقع با امر خدا مخالفت میکنند و خدا را قبول ندارند».
به هر روی شخصیت علمی و والای آیتالله زنجانی موجب شده بود که هر وقت ایشان به قم میآمدند، از ایشان میخواستیم در مؤسسه امام صادق(ع)، برای طلاب و دانشجویان سخنرانی کنند، که حقا سخنرانیهای سودمندی بود.
آیتالله زنجانی شخصیت جامعالاطرافی داشتند. این جامعیت، به چه شکل و ترتیبی ایجاد شده بود؟
بله؛ ایشان انصافا در علوم نقلی و عقلی، خبره بودند. علمای ما معمولا بر حسب استعداد و ذوق خود، یا بر علوم نقلی مانند: تفسیر و اصول و فقه تبحر دارند یا در زمینه علوم عقلی، شهرهاند و اغلب وقت خود را صرف ریاضی و فلسفه میکنند. برخی هم جامعالاطراف هستند، از قبیل مرحوم ذوالریاستین یا مرحوم علامه طباطبائی، که هرچند جنبه فقهی ایشان معلوم نشد، اما فقه و رجال ایشان هم بینظیر بود. ایشان هیچوقت، فقه تدریس نکردند و میفرمودند: با وجود اساتید دیگر فقه، نیازی به تدریس توسط ایشان نیست. البته به آقای جزایری، بهطور خصوصی اصول درس میدادند. ایشان شاگرد نمونه مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به «کمپانی» بودند. حضرت امام (رضوانالله تعالی علیه) نیز در علوم نقلی و عقلی، جامع بودند. اولین رساله علمی امام، در علوم نقلی و در باب «من ملک شیئا ملک الاقرار به» بود. مرحوم آیتالله زنجانی، هم به علوم نقلی و هم به علوم عقلی و حکمت، علاقه داشتند. در درس مرحوم آیتالله حجت شرکت و همواره از این درس تجلیل میکردند. همینطور در درس مرحوم آیتالله میرزا رضی تبریزی. هر دو بزرگوار هم در علوم نقلی و هم در علوم عقلی تبحر داشتند و هر دو را تدریس میکردند. افرادی که هم بر علوم نقلی و هم بر علوم عقلی تسلط داشته باشند، چندان زیاد نیستند و مرحوم آقای زنجانی از این قبیل بودند. خداوند آن بزرگوار را در جوار رحمت واسعه خود جای دهد.