«آیتالله العظمی سیدعزالدین زنجانی به مثابه یک عالم طراز» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا حسینی آملی
عالم ذوالفنون زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمد عزالدین زنجانی را میتوان یک روحانی طراز قلمداد کرد؛ چه اینکه در عرصه علم و عمل، بهویژه ارتباط سازنده با بدنه اجتماعی، توفیقاتی فراوان به کف آورد. در گفتوشنود پیآمده، حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدرضا حسینی آملی، به بیان شمهای از دانستههای خویش، در این فقره پرداخته است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آغاز آشنایی شما با زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمد عزالدین زنجانی، به چه مقطعی باز میگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. نخستینبار مرحوم آیتالله زنجانی (رضوانالله تعالی علیه) را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمانی که به کوچه مسجد رانندگان مشهد تشریف آوردند و در آنجا تدریس را شروع کردند، زیارت کردم. در آن دوره، در درس مرحوم منجی شرکت میکردم و به مباحث عقلی هم علاقه داشتم. ایشان شبها در منزلشان در همان کوچه رانندگان تدریس میکردند و من با چند تن از دوستان به زیارت ایشان رفتم، ولی دیگر تا پس از انقلاب، توفیق زیارت ایشان دست نداد! پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از زمانی که با مرحوم استاد سیدجلالالدین آشتیانی ارتباط پیدا و درس و بحث خود را با ایشان شروع کردم، به دلیل فضای حاکم بر حوزه مشهد ــ که همچنان نیز وجود دارد ــ این احساس برای بنده پیش آمد که ضرورت ایجاب میکند تا کسانی که به این رویکرد اعتقاد دارند، با یکدیگر اتحاد و انسجامی داشته باشند. بنده در ایجاد این انسجام، فعال بودم.
![سیدمحمدرضا حسینی آملی](http://www.iichs.ir/Upload/Image/2021/05/Orginal/532d1646_bca9_4293_ab3b_69b9d98180cc.jpg)
گفته میشود که آیتالله زنجانی در مشهد، از مرحوم استاد آشتیانی حمایت میکردند. آیا به واقع اینگونه بود؟
دراینباره نیاز به ذکر اشاراتی مقدماتی است. مرحوم آیتالله میلانی در دوران حیات، درس اصول خود را به آیتالله علمالهدی سبزواری ــ که از شاگردان ایشان بودند ــ واگذار کردند و ایشان هم به مدت پنجاه سال، این درس را تدریس کردند! ایشان صبحها اصول و شبها فقه درس میدادند. یکی از کانونهایی که از آنجا، زیاد برای ایشان مزاحمت ایجاد میشد، مسجدی در نزدیکی منزل مرحوم آقای علمی، در پشت باغ نادری بود. البته این مزاحمتها، در همه جا وجود داشت. آیتالله علمالهدی سبزواری، از مرحوم آقای آشتیانی دعوت کردند که برای تدریس فلسفه، به مدرسه امام صادق(ع) بیایند و قول دادند که کسی مزاحم ایشان نشود! مدرسه آیتالله میلانی، در واقع پایگاهی برای کسانی بود که طرفدار مباحث عقلی و حکمت بودند. در آن دوران بود که بین آیتالله زنجانی، مرحوم استاد آشتیانی و آیتالله علمالهدی سبزواری، نوعی ارتباط عقیدتی برقرار شده بود. آیتالله زنجانی همواره به طلابی که علاوه بر بحثهای نقلی، به مباحث عقلی هم میپرداختند، توجه خاصی داشتند؛ بهطوری که پس از اینکه مرحوم آقای آشتیانی درسشان را شروع کردند، آیتالله زنجانی ــ که در آن زمان منظومه سبزواری تدریس میکردند ــ به شاگردان خود سفارش میکردند: «از درس مرحوم آقای آشتیانی بهره ببرند؛ زیرا ایشان وجود مغتنمی است».
ارتباط آیتالله زنجانی با آیتالله علمالهدی سبزواری را چگونه دیدید؟
مرحوم آیتالله زنجانی، همواره از آیتالله علمالهدی سبزواری، به عنوان استاد مسلم در مباحث اصولی یاد میکردند و فرزند خود آقای سیدمحمد را برای کسب علم نزد ایشان فرستادند. پیشتر، زمانی که آیتالله میلانی از نجف به مشهد آمدند، به درخواست علما در مشهد ماندند و درس فقه و اصول را شروع کردند و در همان اوایل، از مرحوم آیتالله علمالهدی سبزواری خواستند که از نجف به مشهد بیایند و تدریس اصول را به عهده بگیرند. روش اصولی ایشان، روش مرحوم کمپانی بود و چند نفر در مشهد، از جمله آیتالله زنجانی، به این روش تسلط داشتند. بنده چند سال پیش تصمیم داشتم به نجف یا قم بروم، ولی آیتالله زنجانی مرا نهی فرمودند و گفتند: «اگر شما بروید، این شیوه اصولی روی زمین میماند، بمانید و ادامه بدهید».
داخل پرانتز، قدری درباره شیوه مرحوم کمپانی توضیح دهید.
سبک اصولی مرحوم کمپانی، برهانی است. آیتالله زنجانی هم، به بیان اصول برهانی و البته قرآنی گرایش داشتند و میفرمودند: «امکان ندارد کسی با مبحث عقلی آشنا باشد و به اصول برهانی گرایش نداشته باشد». به اعتقاد ایشان بقیه روشهای اصولی هم خوبند، اما اصلالاصول، اصول برهانی است. کلا سه روش اصولی وجود دارد: روش اصولی جدلی، روش اصولی خطابی و روش اصولی برهانی.
به نظر شما، ضرورتهای توجه به علوم عقلی در حوزه چیست؟
افرادی که طالب حکمت هستند، چنانچه فقط به احکام تخصصی و علوم نقلی محض بپردازند، از اصول و مبانی فقه ــ که همانا حکمت حقیقی است ــ بیبهره خواهند ماند! حکمت نظری، ارتباطی به عمل ندارد و محدود به حیطه ادراک است. طالبان واقعی علم، اگر به مبدأ و معاد بیتوجه باشند و سیر و سلوکی نداشته باشند و فقط با اعراض سروکار داشته باشند، از حکمت عملی دور خواهند شد. در حال حاضر که شبهات نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است، برای پاسخگویی به آنها، باید به مسائل عقلی بها داد و کار را به دست افراد مستعد سپرد. الحمدلله به برکت رهبری حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، آثار حکمی و فلسفی فراوانی منتشر شدهاند، که طالبان زیادی هم دارند.
از دیدگاه آیتالله زنجانی، مقوله اخلاق چه تأثیری در شکلگیری احکام دارد؟
انسان وجودی ظاهری و باطنی دارد که این فطرت دوم، بر اساس اعمال است که هویت واقعی انسان را شکل میدهد. اساس فقه، وحی است و همه اینها، برای شکل دادن به فطرت دوم انسان است. عقل هم هنگامی عقل است که مؤید شرع باشد. افعال و اعمال انسان، زمانی که در چهارچوب ضوابط منشأگرفته از مبدأ و سیره قرار دارند، این حکم را پیدا میکنند که در ابواب معاملات نیز، عبادت محسوب میشوند.
رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت ارتحال آیتالله زنجانی منتشر کردند، ایشان را جامع معقول و منقول خواندند. ارزیابی شما از این توصیف چیست؟
مرحوم آیتالله زنجانی به فقه، بیش از بحثهای عقلی گرایش داشتند و وقتی وارد بحث فقه میشدند، گویی اصلا فلسفه نمیدانند!...
چرا؟
چون در فقه، سروکار ما با فهم و عرف است و نباید نکات دقیق مباحث عقلی را در آن وارد کرد. البته کسانی که با دقتِ مباحث عقلی وارد مباحث فقهی میشوند یا فقهایی که با حکمت در ابواب فقه وارد میشوند، مجموعا موفقترند. آیتالله زنجانی در بعد علم و عمل، شاگرد به تمام معنی امام راحل و صاحب صفات برجسته علمیِ ایشان بودند. ایشان وقتی وارد بحثهای عرفانی میشدند، کاری به استدلالهای رایج در علوم دیگر نداشتند، اما وقتی وارد بحث فقه میشدند، گویی از فلسفه هیچ چیزی نمیدانستند و این روش بسیار صحیحی است؛ زیرا ما در فقه، با فهم و عرف و متابعت عرفی سروکار داریم و نباید نکات دقیقی را که در بحثهای عقلی مطرح هستند، در موضوعات فقهی بیاوریم.
خود شما هم از همین شیوه پیروی میکنید؟
بله؛ اینکه انسان در هر موضوعی بتواند متناسب با آن خودش را وفق بدهد، هنر خاصی است. امام راحل این رویه را داشتند. افراد دیگر غالبا در بحثهای فقهی، از بحثهای عقلی تأثیر میپذیرند و بالعکس. در علم اصول هم، یکی از افتخارات آیتالله زنجانی شاگردی حضرت امام است، که ایشان با شوق و ابتهاج خاصی، از آن یاد میکردند. ایشان انصافا در علم و عمل، یک استاد اخلاق تمامعیار بودند.
![سیدمحمدرضا حسینی آملی](http://www.iichs.ir/Upload/Image/2021/05/Orginal/5c66839b_54e0_4109_b0bb_7178fd13f445.jpg)
در روابط آیتالله زنجانی با امام خمینی، چه نکاتی را مهم و در خور اشاره قلمداد میکنید؟
آیتالله زنجانی در ابعاد مختلف علمی و حتی در بعد سیاست، بینش دقیقی داستند و بخش قابل توجهی از آن را مرهون ارتباط با حضرت امام میدانستند. علاوه بر این در دوران حضور در قم، با شخص ایشان هم رابطه نزدیکی داشتند. ایشان نقل میفرمودند: در اوایل طلبگی در قم، دچار بیماری حصبه میشوند! وقتی امام از موضوع باخبر میشوند، سفارش اکید برای آوردن پزشک میکنند و در برخی از موارد، از جمله تهیه دارو یا حتی تدارک رختخوابی مناسب برای بیمار، متکفل کارهای ایشان میشوند. امام به آیتالله زنجانی توجه خاصی داشتند؛ زیرا ایشان بسیار خوشفکر و فهیم بودند. مرحوم آیتالله زنجانی هم همواره چه در مشهد، چه در زنجان، از امام حمایت کامل میکردند و در سالهای 1356 و 1357، همواره در میدانِ مبارزات بودند و حمایت از امام و انقلاب را به عنوان یک واجب شرعی قلمداد میکردند. ایشان پس از رحلت امام هم، همچنان به حمایت خود از نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب ادامه دادند.
ارتباط ایشان با بدنه جامعه و مردم را چگونه دیدید؟
یکی از تبعات حالت مرجع برای مردم داشتن، این است که درِ خانه آن شخصیت دینی و علمی، به روی همه باز است و درواقع پناه و امین مردم هستند. اسراری را که زن و شوهرها به هم نمیگویند، به یک عالم میگویند؛ زیرا او را امین مردم میدانند. چنین حسن اعتمادی، باید حفظ شود و مردم باید اهل علم را بهترین افراد بدانند و این میسر نمیشود مگر اینکه رجال دینی و روحانی ما، خُلق الهی داشته باشد و منشأ ایجاد خلق الهی، پایبندی شدید به آموزههای دینی است. احکام، مقدمه عمل هستند و عمل، نیازمند خُلق نیک است. مرحوم آیتالله زنجانی، حقیقتا در برابر مردم متواضع و برای آنان، دستِ کمککننده بودند. به همین دلیل هم، محبوبیت بسیاری داشتند. تشییع پرشور آن بزرگوار در مشهد و مجالسی که به مناسبت رحلت ایشان در سراسر ایران و حتی جهان برگزار شد، شاهدی بر این مدعاست. خداوند ایشان را با اجداد طاهرینشان محشور کند.