فردوست میگوید: «شاهپور جی، روزی کتاب محرمانهای را به من نشان داد که در یک بند آن نوشته شده بود که نایب السلطنه هندوستان میخواست فرد مناسبی را برای اداره ایران پیدا کند و به دستور او پدر شاهپور جی، این فرد را پیدا کرد و به نایبالسلطنه معرفی نمود». نقش اردشیر در روی کار آمدن رضاخان به حدی پررنگ بود که پهلوی اول به آیرونساید و اردشیر جی قول داده بود که کاری بدون اجازه آنان انجام ندهد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ وقتی از کودتای 1299 سخن به میان میآید، معمولا از انگلیس به عنوان یکی از بازیگران اصلی در زمینهسازی کودتا یاد میشود و در مقابل نقش عوامل داخلی تا حدودی مغفول میماند. این در حالی است که نقش بازیگران داخلی هم به اندازه عوامل خارجی پررنگ و تعیینکننده بود. یکی از عوامل داخلی مؤثر در کودتا، اردشیر جی معروف به اردشیر ریپورتر است که با راهاندازی شبکه جاسوسی نقش فعالی در روی کار آمدن رضاخان ایفا کرد. او شبکه اطلاعاتی گستردهای داشت و زیر نظر انگلیس کار میکرد. اردشیر ریپورتر با نگرشهای سیاسی خود رضاخان را بهترین گزینه برای حکومت میدانست و ازاینرو تمام تلاش خود را برای روی کار آمدن او بهکار برد. در این نوشته به بخشی از اقدامات او در این زمینه و نیز پیشبرد سیاستهای پهلوی اول پرداخته میشود.
اردشیر ریپورتر و ارتباط او با انگلیس
اردشیر جی در یک خانواده زرتشتی در بمبئی به دنیا آمد. او دوران ابتدایی خود را در انگلستان گذراند و از همان موقع با انگلیس و سیاستهای آن آشنا شد. او بعد از مدتی اقامت در انگلیس در سن ۲۷ سالگی به بمبئی بازگشت و با برخی از سازمانهای اطلاعاتی انگلیس در هند همکاری کرد. اردشیر جی با اتمام تحصیلاتش و آغاز تکاپوهای مشروطهخواهان به ایران آمد. او به نوعی فرستاده انجمن پارسیان هند بود و با این پوشش توانست دست به فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی زیادی بزند.
نصرالله ملکالمتکلمین و فرزندش، مهدی ملکزاده، به اتفاق اردشیر جی
شماره آرشیو: 754-1ع
اردشیر جی سمتهای دیگری نیز در ایران داشت، از جمله مستشار سیاسی سفارت بریتانیا در تهران با استوارنامهای از سوی نایبالسلطنه و فرمانفرمای کل حکومت هند بریتانیا، مشاور ویژه وزیرمختار بریتانیا در ایران، نماینده کمپانی تاتا در ایران و خبرنگار روزنامه «تایمز لندن» در ایران و خاورمیانه.1 این سمتها گذشته از فعالیتهای زیاد اردشیر جی در امور سیاسی، نشاندهنده رابطه نزدیک او و انگلیس است؛ تعاملی که در بسیاری از موارد باعث شد سیاستهای مورد نظر انگلیس در ایران اجرا شود. کودتای 1299 از جمله این سیاستهاست.
ریپورتر در کودتای 1299 چه نقشی داشت؟
مهمترین نقش اردشیر ریپورتر در کودتای 1299، کشف رضاشاه و معرفی او به انگلیس بود. اردشیر جی چگونگی آشنایی خود با رضاخان را در وصیتنامهای که تقریبا یک سال قبل از مرگش در نوامبر سال ۱۹۳۱/ آبانماه ۱۳۱۰ در تهران نوشته است شرح میدهد. او در بخشی از وصیتنامه خود آورده است: «در اکتبر سال 1917 بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد... ملاقاتهای بعدی من با رضاخان در نقاط مختلف و پس از متجاوز از یک سال بیشتر در قزوین و تهران صورت میگرفت... به زبانی ساده تاریخ و جغرافیا و اوضاع سیاسی اجتماعی ایران را برایش تشریح میکردم... اغلب تا دیرگاهان به صحبت من گوش میداد...».2
شاپور ریپورتر در کنار محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 1-6-47342ن
او سپس در ادامه توضیح میدهد که در خانه شخصی به نام ارباب جمشید، رضاخان را ملاقات و موجبات آشنایی او با آیرونساید را فراهم کرد. فردوست در بخشی از خاطرات خود در رابطه با اذعان شاپور ریپورتر به نقش پدرش در روی کار آوردن رضاخان گفته است: «شاهپور جی، روزی کتاب محرمانهای را به من نشان داد که در یک بند آن نوشته شده بود که نایبالسلطنه هندوستان میخواست فرد مناسبی را برای اداره ایران پیدا کند و به دستور او پدر شاپور جی، این فرد را پیدا کرد و به نایبالسلطنه معرفی نمود».3 نقش اردشیر در روی کار آمدن رضاخان به حدی پررنگ بود که پهلوی اول به آیرونساید و اردشیر جی قول داده بود که کاری بدون اجازه آنها انجام ندهد.4
اردشیر ریپورتر در توجیه حکومت دیکتاتوری رضاشاه مینویسد: «بدبختی اصلی ایران، بهخصوص در دو قرن اخیر این بوده است که رژیم استبداد و سلطنت مطلق توسط سلاطینی اعمال میشد که ضعیفالنفس و فاقد آمال و آرزوهای ملی برای ایران بودند و اضافه میکند که رضاشاه قدرت مطلق خود را رأسا و با حس مسئولیت اعمال مینماید!»؛ البته اردشیر ریپورتر در ادامه استدلالهای خود به خطر نفوذ کمونیسم هم اشاره کرده و معتقد است رضاشاه بهترین گزینه برای مقابله با کمونیسم بود
بخشی از خدمات فکری ـ سیاسی جی به رضاشاه
اردشیر ریپورتر علاوه بر نقش مستقیم خود در قدرتیابی رضاخان، مجری و هدایتکننده بسیاری از سیاستهای او نیز بود؛ چنانکه گفته شده است ریپورتر یکی از حامیان اندیشه سکولاریسم بود و به پرورش افکار رضاخان در این زمینه کمک زیادی کرد. او در جایی گفته بود: رضاشاه از کسانی که مذهب را وسیله سودجویی شخصی و جهل و خرافاتی نگاه داشتن مردم قرار میدهند، بیزار است. «من بهتفصیل برایش شرح دادهام که طبقه علما و آخوندها و ملاها چگونه در گذشته نه چندان دور آماده حتی وطنفروشی بودند ... مجتهدین عراق پول گزافی گرفتند بر علیه مرام بلشویزم فتوا دهند! علما به طور کلی میخواستند جیبشان پر شود و تسلطشان بر مردم پایدار بماند.»5 همانگونه که از این بخش مشخص میشود، اردشیر جی نفرت خاصی از مذهب تشیع داشت و به اشکال مختلف آن را تخریب میکرد.
ریپورتر در استقرار حکومت استبدادی نیز نقش فعالی داشت. بعد از آنکه رضاشاه پایههای حکومت استبدادی خود را پیریزی کرد، او از اولین افرادی بود که به حمایت از رضاخان پرداخت. این در حالی بود که بسیاری از حامیان سابق رضاخان به دلیل استبدادی شدن حکومت او، به جرگه مخالفان پیوستند. اردشیر ریپورتر در باب حمایت خود از حکومت رضاشاه آورده است: «از لحاظ تعریف سیاسی رضاشاه اترکرات است و اینکه در ایران ظواهر سیستم پارلمانی به چشم میخورد ناقض این حقیقت نیست؛ زیرا ترکیب مجلس با نظر و تصویب نهایی شاه است نه انتخاب مردم و رضاشاه نیازی ندارد که مجلس را به توپ ببندد!...».6
او همچنین در توجیه حکومت دیکتاتوری رضاشاه مینویسد: «بدبختی اصلی ایران، بهخصوص در دو قرن اخیر این بوده است که رژیم استبداد و سلطنت مطلق توسط سلاطینی اعمال میشد که ضعیفالنفس و فاقد آمال و آرزوهای ملی برای ایران بودند و اضافه میکند که رضاشاه قدرت مطلق خود را رأسا و با حس مسئولیت اعمال مینماید!»؛7 البته اردشیر ریپورتر در ادامه استدلالهای خود به خطر نفوذ کمونیسم هم اشاره کرده و معتقد است رضاشاه بهترین گزینه برای مقابله با کمونیسم بود.
اردشیر جی ریپورتر
شماره آرشیو: 389-1ع
ریپورتر در حالی به خطر روسیه و نفوذ بیگانگان اشاره میکند که مداخلات انگلستان هم دستکمی از نفوذ روسیه نداشت و چه بسا، بیشتر از آن هم بود. هرچند ریپورتر منکر مداخله انگلیس در سیاستهای رضاخان است و معتقد است که رضاخان در امور سیاسی کاملا استقلال داشت. او دراینباره گفته است: «قدرت و نفوذ واقعی در رضاشاه متمرکز است و از او ناشی میشود. مأمورین بیگانه هم دست از مداخلات دیرین کشیده و نیک میدانند که تکرار آن برای رضاشاه غیرقابل تحمل و منافع مشروع و مناسبات بین کشورشان و ایران را به مخاطره خواهد انداخت».8 اما حضور خود او و نقشش در ارتباط با انگلستان این ادعا را رد میکند. حتی برخی از حامیان اردشیر ریپورتر پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و با چشمپوشی از اسناد متعدد تاریخی مدعی میشوند که در زمان کودتای ۱۲۹۹ نه تنها هیچ کس رضاخان را «عامل انگلیس» نمیدانست، بلکه «شمار زیادی از شاعران و مقالهنویسانی که به گرایش انقلابی در ناسیونالیسم ایرانی تعلق داشتند با شور و شعف و حتی سرمستانه به استقبال آن شتافتند».9 این ادعاها در حالی بیان میشود که بر همگان روشن است انگلیسیها از جو روانی ایجادشده در ایران نهایت بهره را بردند و این احساس ناسیونالیستی را به انحراف کشاندند.
اما اقدامات ریپورتر تنها به این موارد ختم نمیشود؛ او در سیاست اسکان عشایر نیز نقش پررنگی داشت. ریپورتر در توجیه این اقدام به فعالیتهای میرزا کوچکخان و شیخ محمد خیابانی اشاره میکند. به نظر وی امکان بهرهبرداری روسها از ایلات و عشایر نتیجه سیاست عشایری خود انگلیسیها در گذشته بود که میبایست بهسرعت تغییر میکرد.10 البته سیاست رضاشاه در رابطه با عشایر با مداخله مستقیم انگلیس و همکاری کسانی چون ریپورتر انجام شد. این تعاملات به رسوخ انگلیس در ایلات و عشایر منجر شد و تعدادی از رؤسای ایلات و طوایف بزرگ به عمال شبکه اردشیر جی بدل شدند؛ هرچند بسیاری از ایلات و طوایف، به دلیل فرهنگ عمیق مذهبی این جماعات، همواره یکی از موانع اصلی توسعهطلبی استعمار انگلیس در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی و یکی از پایگاههای اصلی روحانیت بودهاند.11
سخن نهایی
اردشیر جی یکی از چهرههای مرموز و ناشناخته در تاریخ معاصر ایران است که بهرغم ناشناخته ماندن نامش، نقش بسیار پررنگی در تأسیس رژیم پهلوی و تشویق رضاشاه به سیاستهای تمرکزگرایانه داشت. او بعد از روی کار آمدن این رژیم، به دربار راه یافت و با حامیان حکومت رابطه نزدیکی برقرار کرد. ریپورتر با بهائیان نیز روابط دوستانه و صمیمانهای داشت و زمینه ورود آنها به دربار را نیز فراهم کرد. او در تشکیلات فراماسونری نیز نقش داشت و از مؤسسان بسیاری از تشکیلات فراماسونی همچون لژ بیداری بود. ریپورتر همچنین از حامیان اندیشه ترویج باستانگرایی در ایران بود که زیرکانه آن را در تقابل با اسلام و مذهب قرار میداد. اردشیر ریپورتر به واسطه این خدمات مورد توجه ویژه رضاشاه بود و توانست تا پایان عمر خود، یعنی سال 1311، در دربار بماند.
پی نوشت:
1. عبدالله شهبازی، «ریپورتر از خاندانهای تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران»، دانشنامه جهان اسلام، ج 20، 1394.
2. ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانیها و مقالات، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1391، ص 455.
3. اسکندر دلدم، زندگی پرماجرای رضا شاه، ج 2، تهران، نشر گلفام، 1371، ص 402.
4. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1384، ص 863.
5. همان، ص 865.
6. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج 2، تهران، نشر علم، چ چهارم، 1376، ص 637.
7. همان، صص 637- 638.
8. سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، همان، ص 863.
9. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 167.
10. ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانیها و مقالات، همان، ص 167.
11. حسین فردوست، همان، ص 167.