پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
شما به عنوان پزشک معتمد حضرت امام، تا آخرین لحظات عمر ایشان، در کنارشان بودید. آیا پیش از آنکه امام به ایران بازگردند، تمهیداتی برای مراقبت پزشکی از ایشان اندیشیده شده بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بله؛ در گروه استقبالی که برای تشریففرمایی حضرت امام تشکیل شده بود، یک کمیته پزشکی متشکل از پزشکان متخصص و شناختهشده هم حضور داشتند. هدف این بود که در تمام مدت، در کنار ایشان باشیم که اگر مشکلی پیش آمد، بلافاصله دست به کار شویم و مشکل را رفع کنیم. روزی که امام تشریف آوردند، از فرودگاه تا بهشت زهرا، پستهای متعدد امداد پزشکی پیشبینی شده بود تا اگر به ایشان یا مردم صدمهای رسید، انجام وظیفه کنند. چون بنده در زمینه قلب و عروق تخصص دارم، در کمیته پزشکی در این بخش، در خدمت حضرت امام و در آمبولانسی مستقر بودم که تمام دستگاههای لازم از قبیل: الکتروشوک، الکتروکاردیوگرام و یا حتی امکانات جراحی و داخلی را داشت و از فرودگاه تا بهشت زهرا همراه با یک آمبولانس، امام را همراهی کردیم تا وقتی که وارد خیابان اصلی بهشت زهرا شدیم و مردم ماشین حضرت امام را دوره کردند و عملا حرکت ما، غیر ممکن شد! تیم پزشکی کاملا آماده بودند، که مثلا حتی اگر امام آب خواستند، آن را امتحان کنیم که یک وقت آلوده نباشد و آب آشامیدنی مطمئن را به ایشان برسانیم.
آیا حضرت امام سابقه بیماری قلبی داشتند؟
ایشان سابقه فشار خون داشتند و پزشکان در فرانسه، برای ایشان داروهایی را تجویز کرده بودند. یک شب متوجه شدم امام موقع صحبت کردن، بریده بریده حرف میزنند! قلبشان را معاینه کردم و متوجه شدم در اثر مصرف آن داروها، دچار نارسایی قلبی شدهاند؛ لذا آن داروها را قطع کردیم! علاوه بر این، ایشان به دلیل نشست و برخاست زیاد ــ که تناسبی با سنشان نداشت ــ دچار درد کمر شده بودند، که از پزشکان فیزیوتراپ کمک گرفتیم و پس از چند جلسه، درد کمرشان برطرف شد.
حضرت امام پس از مدت کوتاهی اقامت در تهران، به قم عزیمت کردند. در آن مقطع، مراقبتهای پزشکی از ایشان را چگونه دنبال میکردید؟
هنگامی که حضرت امام به قم تشریف بردند، تا مدتها دورادور از وضعیت سلامتی ایشان اطلاع داشتم و مراقب حالشان بودم. حالشان خوب بود و ما نمیخواستیم زیاد مزاحمشان شویم، تا یک روز در اواخر سال 1358، آقای دکتر زرگر، وزیر بهداری وقت، به من اطلاع دادند که وقتی امام برای دیدار با مردم، از پلههای ساختمان بالا میروند، در سینهشان احساس ناراحتی میکنند! من دو بار به قم رفتم و توصیههایی کردم، ولی بر اساس اطلاعاتِ نوار قلبهایی که به من دادند، حس میکردم باید مراقبتهای بیشتری صورت بگیرد. امام نمیخواستند به تهران بیایند یا به بیمارستان بروند؛ به همین دلیل در منزل دامادشان، مرحوم آقای اشراقی، یک دستگاه سی.سی.یو گذاشتیم و حدود سه روز، امام را تحت مراقبت گرفتیم تا حالشان بهتر شد و نوارهای قلب ایشان، وضعیت مطلوبتری را نشان داد. روز چهارم بود که موقعی که امام به دستشویی رفتند، به حالت نیمههوش در آنجا افتادند! این بار به اتفاق شهید آیتالله بهشتی و چند نفر دیگر، خدمت ایشان رفتیم و درخواست کردیم: اجازه بدهند ایشان را به تهران منتقل کنیم. امام هم پذیرفتند و ساعت 2 بعد از نیمهشب بود که به تهران رسیدیم و ایشان را در بیمارستان قلب بستری کردیم. معاینات نشان دادند که علت نامنظم کار کردن قلب ایشان، کمخونی است! درمان امام آغاز شد و ایشان حدود چهل روز، تحت مراقبت بودند و حالشان بهتر شد و شروع کردند به راه رفتن و زندگی عادی خود را آغاز کردند.
این تجربه نشان داد که امام باید در تهران باشند تا بتوانیم از ایشان مراقبت کنیم؛ لذا پس از خروج از بیمارستان، ابتدا مدتی در آپارتمانی در خیابان دربند سکونت کردند و سپس به جماران رفتند.
در دوران اقامت حضرت امام در جماران، برای کنترل سلامتی ایشان، چه اقداماتی را انجام دادید؟
ما بهترین راه را تشکیل یک تیم مجهز پزشکی دیدیم. این تیم، متشکل از چهارده پزشک متخصص بود و قرار شد هر روز یکی از ما، مراقب حال امام باشیم؛ به همین دلیل به محض اینکه ایشان کوچکترین ناراحتیای پیدا میکردند، پزشک مسئول آن روز، نوار قلب تهیه میکرد و اگر لازم بود، عکس میگرفت و دارو تهیه میشد. بدیهی است انسان در هشتاد، نودسالگی، با آن همه مسئولیتی که متوجه امام بود و سابقه فشار خون و سکته قلبی، باید هر ثانیه تحت نظر باشد. علاوه بر این، به مرحوم حاج احمد آقا پیشنهاد کردیم که در آن نزدیکی، یک مرکز درمانی ایجاد کنیم؛ چون با توجه به وضعیت قلبی امام، حتی لحظهای نباید فرصت را از دست میدادیم. با موافقت سران سه قوه، این مرکز در نزدیکی اقامتگاه امام ساخته شد که بسیار مجهز است و پس از رحلت امام هم، به مردم خدمات ارائه میکند. بعد فهمیدیم در خارج، وسیلهای ساخته شده است که میتوان با آن از راه دور، وضعیت قلب بیمار را بررسی و کنترل کرد. این وسیله را تهیه و به بدن امام نصب کردیم. این دستگاه، جعبه کوچکی بود که مزاحمتی برای امام فراهم نمیکرد و ما میتوانستیم هر لحظه، وضعیت قلب امام را با آن چک کنیم.
ما به احمد آقا گفته بودیم: زنگی را که صدایش بسیار بلند بود، نصب کنند و کلیدهای آن را در جاهای مختلفی قرار دهند که امام به محض اینکه احساس ناراحتی و درد کردند، آن را فشار بدهند و ما خودمان را به ایشان برسانیم. امام اکثر کارهایشان را خودشان انجام میدادند و از کسی درخواست کمک نمیکردند و اگر درد بسیار شدید نمیشد، زنگ را فشار نمیدادند! روز 6 فروردین سال 1365، بعدازظهر که امام از خواب بیدار میشوند، برای ریختن چای به آشپزخانه میروند، که ناگهان بهشدت احساس ناراحتی قلبی میکنند! ایشان هر وقت زنگ را به صدا در میآوردند، ما متوجه وخامت حالشان میشدیم و سراسیمه، خود را میرساندیم. آن روز، نوبت آقای دکتر پورمقدس بود. ایشان به محض شنیدن صدای زنگ، خود را میرسانند و میبینند امام بیهوش، کفِ آشپزخانه افتادهاند! ایشان بلافاصله با ماساژ قلبی و تنفس دهان به دهان، مراحل احیای قلبی ـ تنفسی را انجام میدهند. بعد از آن، حسن آقا و خانم احمد آقا میرسند.
از روزهای پایانی حیات حضرت امام برایمان بگویید. آن روزها چگونه گذشتند؟
خردادماه سال 1368 بود که یک روز صبح حضرت امام، به پزشک کشیک آن روز فرمودند: حالشان خوب نیست. آزمایشهای لازم انجام شدند و مشخص شد غدهای در معده امام هست! با مشورت با اطبا و مسئولان ردهبالای کشور قرار شد امام جراحی شوند تا از معده ایشان، تکهبرداری شود. تکهبرداری نشان داد ایشان مبتلا به سرطان پیشرفته هستند! مطلب را خدمت امام عرض کردیم و ایشان فرمودند: «هر چه آقایان پزشکان میگویند، انجام شود و من مطیع هستم». بعد از عمل جراحی مشخص شد که سرطان، به ریه و کبد امام هم سرایت کرده است! تب و تنگی نفس بر امام عارض شد، ولی هنوز قلب کار میکرد و ایشان عمل جراحی را بهخوبی تحمل کردند. بههرحال سرطان، بافتها را فرا گرفته بود و دیگر نمیشد کاری کرد! من تا لحظه آخر، در کنار امام بودم و شاید بشود گفت، آخرین فرمایششان را ــ که یک مسئله فقهی بود ــ به من فرمودند. من هم از آقایانِ اعضای دفتر خواستم خدمت برسند و پاسخ بدهند.
و سخن آخر؟
من ده سال در کنار حضرت امام، درسهایی را آموختم که نه قبل و نه پس از آن، یاد نگرفتم! اولین درس، نظم حیرتانگیز امام بود و بعد هم مهربانی، رأفت، صرفهجویی، سادهزیستی، ادب و مردمداری. امام اقیانوسی از خصلتهای ناب انسانی بودند.