پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سیدمحمدرضا کردستانی با تخلص «میرزاده عشقی» از جمله شاعران و روزنامهنگاران معاصر در 20 آذر 1273 در کردستان به دنیا آمد. وی از جمله اولین افرادی بود که به دستور رضاخان ترور شد. میرزاده عشقی دوران کودکی خود را در همدان و به تحصیل در مکتبخانه و یادگیری زبانهای خارجی همچون فرانسوی گذراند. او برای تکمیل تحصیلات خود، در اوایل جوانی به اصفهان و تهران رفت، ولی خیلی زود به محل زندگی خود، یعنی همدان، بازگشت. او در همدان و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، گرایشهای سیاسی خود را آشکار کرد و به حمایت از عثمانی پرداخت. او همزمان با این مواضع، به کار روزنامهنگاری نیز روی آورد و پس از مدتی به استانبول رفت.
آغاز فعالیتهای فرهنگی و روزنامهنگاری میرزاده
میرزاده عشقی در همدان و با آغاز جنگ جهانی اول، مدیریت روزنامه «قرن بیستم» را بر عهده گرفت. البته عشقی پیش از آن و در سال 1293 نیز روزنامهای را با عنوان «نامه عشقی» منتشر کرده بود، اما اهمیت آن به اندازه روزنامه قرن بیستم نبود. قرن بیستم تا 3 شماره در همدان منتشر شد و میرزاده بعد از آن، بار سفر خود را به استانبول بست. او در دوران اقامت خود در استانبول «اپرای رستاخیز شهریاران ایران» را نوشت و به برخی از فعالیتهای فرهنگی نیز دست زد. میرزاده بعد از مدتی اقامت در استانبول، مجددا به ایران بازگشت و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود را از سر گرفت. مهمترین فعالیت سیاسی عشقی بعد از بازگشت به ایران، موضعگیری در برابر
قرارداد 1919 و مخالفت با آن بود.
میرزاده عشقی
شماره آرشیو: 103-112ظ
میرزاده به دلیل ماهیت استعماری قرارداد 1919، یکی از مخالفان سرسخت آن بود؛ تا جایی که کاکس، وزیر مختار انگلیس، طی گزارشی به لندن، او را در زمره مخالفان اصلی قرارداد معرفی کرده است. درباره مخالفت عشقی آمده است که او منظومه اعتراضآمیزی سرود و توقیف شد و قطعات شعری که او همراه فرخی یزدی در زندان سرود، بهخوبی موج اعتراض علیه قرارداد را نشان داد.1 بااینحال مواضع اصلی میرزاده، در همان روزنامه قرن بیستم تبلور یافت و خود را به صورت اعتراض و مخالفت با رضاخان و استبداد او نشان داد.
دیدگاه سیاسی میرزاده نسبت به رضاخان
میرزاده عشقی به گفتمان مشروطیت تعلق داشت؛ گفتمانی که دالهای محوری آن را اموری چون عدالت، آزادی، برابری، حقوق شهروندی و... تشکیل میداد و طبیعی بود که اقدامات استبدادی رضاخان در تقابل با این گفتمان قرار داشته باشد. میرزاده با علم به این واقعیت، به یکی از مخالفان اصلی رضاخان تبدیل شد و عمده مخالفتهای خود را بعد از اعمال محدودیتهای سیاسی رضاخان علیه روزنامهها نشان داد. به طور کلی میرزاده عشقی، شاعر میهنپرستی بود که عشقش به «لیلای وطن» زبانزد همگان بود و به دور از وابستگی سیاسی و تعلق خاطر به بیگانگان، تنها به غم میهن و نه نان و آب میاندیشید.2
برای او احساسات میهنپرستی با آزادی و نابودی استبداد معنا مییافت. او بهخوبی آگاه بود که هدف رضاخان از اعمال محدودیت علیه روزنامهنگاران و طرح مسائلی چون جمهوریت، تنها بهرهکشی از مردم است؛ ازاینرو انتقادات خود را با اشعاری تحت عنوان «جمهوری سوار» و «مظهر جمهوری» و «نوحه جمهوری» منتشر کرد. در صفحه اول آخرین شماره قرن بیستم، کاریکاتور مردی خرسوار به تصویر کشیده شده بود که خود را به پای خم رسانده بود و شیره میخورد و در کنار کاریکاتور نوشته شده بود: «جناب جمبول بر خر جمهوری سوار شده، شیره ملت را مکیده و میخواهد به سر ما شیره بمالد» و در صفحه دوم اشعار جمهوری سواری طبع شده بود که ابیات اول این شعر چنین است:
من مظهر جمهورم
الدرم و بولدرم
از صدق و صفا دورم
الدرم و بولدرم
من قلدر پر زورم
الدرم و بولدرم
مأمورم و معذورم
الدرم و بلدرم
من قائد جمهورم، الدرم و بلدرم3
همانطور که گفته شد، عشقی به دلیل توقیف روزنامهاش توسط رضاخان، به مخالفت با او برخاست. گرچه این دیدگاه درست است، اما در کنه این مخالفت، مسئله مهمتری وجود داشت. این مسئله ساختار سیاسی حکومت و بیم استبدادی شدن آن به دست رضاخان بود. به عبارتی هرچند چهارچوبهای اداری دولت مدرن مانند پارلمان، هیئت دولت و وزیران، قانون، انتخابات و احزاب در آن دوره شکل گرفت، ولی این چهارچوبها فاقد محتوای مدرن بودند و تنها کارکرد پوششی داشتند تا همان محتوای سنتی و استبدادی را حفظ کنند؛ به همین دلیل، میرزاده عشقی در نقد جمهوریخواهی رضاشاه و با طعنه در شعری دیگر چنین شعری گفت:
گفت آن به تا برآید کام من
از رهی کانجا نباشد نام من
گـفـت جـمـهوری بیــارم در میان
هـم از آن بـر دسـت بـر گـیـرم عـنان
خـلـق جـمـهوریطلب را خر کنم
زانـچـه کـردم بـعـد از ایـن بدتر کنم4
البته میرزاده در انتقاد از رضاخان روش سیاسی خود را داشت که به تعبیر برخی از تحلیلگران، روشی رادیکال و برگرفته از اندیشههای چپ بود. میرزاده با حرارتی تمام از روشهای رادیکال و انقلابی برای مسلط شدن کارگران و زحمتکشان دفاع میکرد. او در روزنامه قرن بیستم، از منظری چپ و انقلابی به جمهوری رضاخانی حمله کرد و البته جان خود را نیز در همین راه گذارد؛5 چراکه این مواضع پایان کار عشقی را رقم زد و باعث ترور او شد.
میرزاده عشقی چگونه ترور شد؟
میرزاده به دستور مستقیم رضاخان و توسط عوامل شهربانی ترور شد. طرح ترور او در روز 12 تیر 1303 اجرا شد. گفته شده است عوامل شهربانی چند روز قبل از ترور، او را زیر نظر داشتند، اما ترور او چگونه انجام شد؟ «دو نفر اشخاص مجهول درب منزل میرزاده عشقی رفته، دقالباب مینمایند؛ کلفت میرزاده پشت درب حیاط آمده و سؤال مینماید: چه کار دارید؟ میگویند با میرزاده کاری داریم. پس از استعلام و اجازه، درب منزل را باز نموده واردین به اتاق میرزاده وارد و پس از اظهار بهانه که قبلا تهیه شده بود، یکی از آنها رولور خود را کشیده یک تیر به طرف میرزاده شلیک و فرار مینماید. گلوله بالای شکم اصابت کرده میافتد.»6
بعد از آن وقتی همسایهها متوجه ترور میرزاده شدند به سوی او رفتند و حتی یکی از ضاربان را که ابوالقاسم بهمن نام داشت و مهاجری قفقازی بود، دستگیر کردند. بعد از آن، میرزاده به بیمارستان منتقل شد، اما در نهایت بعد از چهار ساعت تقلا برای زنده ماندن، در 29 سالگی فوت کرد. برخی مدعی بودند که میرزاده از نقشه ترور خود خبر داشت و توسط یکی از دوستانش در اداره تأمینات این خبر را شنیده بود. بر این اساس او تصمیم گرفته بود مدتی را در خانه بماند، اما در نهایت نتوانست از نقشه شومی که برایش طراحی شده بود نجات یابد. بااینحال مرگ میرزاده تأثیر بسیاری بر فضای سیاسی کشور داشت و واکنشهای فراوانی را برانگیخت.
واکنشها به قتل میرزاده عشقی
اولین و مهمترین واکنشها نسبت به ترور میرزاده از مجلس و توسط
ملکالشعرای بهار آغاز شد. او قصد داشت دراینباره صحبت کند و «در باب کشته شدن عشقی و نداشتن امنیت مذاکره نماید، اما از طرف رئیس مجلس به اسم مشکلتراشی قانونی جلوگیری شد. لیدر اقلیت که
مدرس باشد با آقایان قهر کرده از مجلس خارج شدند به اسم اینکه چرا نمیگذارند وکیل حرف بزند و آزادی وکیل را خفه میکنند».7
اما ملکالشعرای بهار نهایتا توانست دراینباره صحبت کند. او بیان خود را در مجلس اظهار کرد. قصدش این بود که نشان دهد قاتل عشقی به میل دولت این عمل را انجام داده است؛ چون عشقی از مخالفان دولت بوده و امنیت به این ترتیب برداشته شده است. او گفت «مدیران جراید حامی اقلیت، عموما در مجلس بست نشستهاند. خوب است دولت قاتل عشقی را که در نظمیه حبس است مجازات کند. رفیق او را هم که در موقع ارتکاب دوتا بودند باید دستگیر کند. از این قبیل مذاکرات».8
بهار همچنین بیاناتی درباره اینکه دولت باید از این قبیل ترورهای سیاسی جلوگیری کند و حتی باید قاتلان عشقی به مجازات برسند، اظهاراتی نمود و از طرف نمایندگان اکثریت نیز به اظهارات آقای ملکالشعرا جوابهایی داده شد و خلاصه اینکه قتل عشقی در مجلس جاروجنجالی بر پا کرد.9
مراسم تشییع جنازه محمدرضا میرزاده عشقی از خیابان لالهزار تهران
شماره آرشیو: 4124-1ع
آثار فرهنگی میرزاده عشقی در نمایشنامهنویسی
میرزاده عشقی علاوه بر فعالیتهای روزنامهنگاری، در عرصه نمایشنامهنویسی نیز یکی از پیشگامان و از پایهگذاران این نهضت در ایران بود. او نمایشنامههای بسیاری نوشت که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: رستاخیز سلاطین ایران، داستان بیچارهزاده، کفن سیاه، بچه گدا و دکتر نیکوکار، ایدئال پیرمرد دهگانی (سه تابلو مریم) و... .
پی نوشت ها:
1. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 148.
2. سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 592.
3. محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج 4، اصفهان، انتشارات کمال، 1363، صص 106-107.
4. نظام بهرامی کمیل، گونهشناسی روشنفکران ایرانی، تهران، کویر، 1393، ص 30.
5. همان، ص 232.
6. محمد صدرهاشمی، همان، ص 107.
7. سردار اسعد بختیاری، خاطرات سردار اسعد بختیاری (جعفرقلیخان امیربهادر)، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات اساطیر، 1372، صص 122- 123.
8. همانجا.
9. محمد صدرهاشمی، همان، ص 108.