داود مویدامینی، روزنامهنگار در کتابی با عنوان «از سوم تا بیستوپنجم شهریورماه 1320» گزارشی دقیق از وضعیت شهر تهران در روزهای اشغال میدهد:
نخستین شب تاریک تهران
ساعت 8 بعدازظهر بود. صدای پایین آمدن درهای آهنی مغازهها در طول خیابان شاه (جمهوری اسلامی) از دور و نزدیک به گوش میرسید. همه با شتاب و عجله پیاده و یا درشکه، خیابانها و گذرگاههای عمومی را ترک میگفتند. از همین روز اول، تهیه مواد غذایی و خواربار، مخصوصا نان، یکی از بزرگترین گرفتاریهای ساکنین شهر تهران شده بود. نه تنها از نظر کمی خواربار و ابتلا به خطر قحطی، خود را در خطر میدیدند، بلکه از نظر بمباران هوایی نیز سخت آشفته و حملات احتمالی شبانه بمبافکنها آنها را نگران ساخته بود. حق داشتند؛ زیرا در جریان بیست سال تمام که همه کشورهای بزرگ و دنیای متمدن، برای رهایی از آسیبهای بمباران تحت آموزش دقیقی قرار میگرفتند، در کشور شاهنشاهی سخن از تعالی و ترقی در میان بود. شب 4 شهریور، هنگامی که تهران در ظلمت فرو رفت و هواپیمایی در ضلع جنوبی آن شروع به پرواز نمود، خوف مردم را فراگرفت، پا به فرار گذاشته به سوی خانههای خود روان شدند.
شماره آرشیو: 1-3898-1ع
پی نوشت:
آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر، شماره بازیابی 55-2-131ج.