پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ به گفته دکتر سیفپور فاطمی، پایان کار رضاشاه در شهریور 1320 بسیار عبرتآموز بود. در آن ایام نه فقط سرنوشت سلطنت، که عزیمت از ایران هم به اراده او نبود:
«رضاشاه وقتی که از تهران خارج شد، به اصفهان آمد. در اصفهان قنسول انگلیس در آن وقت مستر گولت بود. به او گفت که شما از اصفهان نمیتوانید بروید مگر اینکه کلیه املاک و دارایی خود را که در آن موقع بیش از شصتمیلیون تومان پول نقد در بانک داشت، واگذار کنید و از ایران خارج شوید. از تهران هم قوام شیرازی و دکتر سجادی آمدند به اصفهان و نوشته را از او گرفتند. بعد از آنجا به کرمان میرود... در کرمان وضع روحیه رضاشاه خیلی بد بوده است؛ بهطوری که حتی روی میز مجبور بودند که زیر ظرفها پارچه بگذارند که کارد و چنگال روی میز صدا نکند؛ چون این طور اعصابش خرد بوده است... برای اولین دفعه مرحوم جم میگفت که شروع میکند به گریه کردن و میگوید که من ترجیح میدادم که در یک یک ده ایران با سختی و گرسنگی بمیرم تا اینکه امروز به خارج بروم... . امروز که میروم دو نفر که مورد اطمینان من باشند وجود ندارند».
پی نوشت:
انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 80-81.