«شهید دکتر محمدجواد باهنر، در قامت یک دوست صمیمی» در گفتوشنود با آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آغاز آشنایی جنابعالی با شهید دکتر محمدجواد باهنر، در چه دورهای بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. من حدودا سیزده سال داشتم که برای تحصیل علوم دینی، به مدرسه معصومیه کرمان رفتم و با شهید بزرگوار دکتر باهنر ــ که سنش از من هم کمتر بود ــ در آن مدرسه آشنا شدم. هم درس و هم استادان ما، یکی بودند و اکثر کلاسها را با هم میرفتیم و سپس مباحثه میکردیم. در کرمان، جلسات قرائت و تفسیر قرآن هم، برگزار میشدند و من و شهید باهنر، همیشه با هم در آنها شرکت میکردیم. اینها جلسات بسیار مفیدی بودند و میشود گفت: رشد استعدادهای ما، تقریبا در همان محافل قرآنی اتفاق افتاد! بعد هم که هر دو با هم به حوزه علمیه قم رفتیم و در دروس حضرت امام و علامه طباطبائی (رضوانالله علیهما) شرکت کردیم.
ارزیابی شما از مکانت علمی شهید دکتر باهنر چیست؟
شهید باهنر سطح را که تمام کرد، دروس خارج را با هم شرکت می کردیم. او از نظر علمی، بسیار بالا و در بسیاری از مسائل فقهی، صاحبنظر و قریبالاجتهاد بود. مخصوصا در علوم اجتماعی، اطلاعات بسیار وسیعی داشت و همین هم، زمینه تحصیلات دانشگاهی او را نیز فراهم کرد.
چه ویژگیهایی در شهید باهنر، برای شما جلوه بیشتری داشتند؟
شهید باهنر، بسیار باهوش، بااستعداد، آرام، موقر و متین بود. ما حجره مشترکی داشتیم و من میدیدم که او از همان ابتدا، بسیار متدین و عاشق خدمت به جامعه است. در کارهایش، پشتکار زیادی داشت و بسیار جدی و فعال بود؛ به همین دلیل هم در کنار دروس حوزوی، دروس جدید را هم فراگرفت و توانست به دانشگاه برود و دکترا بگیرد. فوقالعاده انسان بامحبتی بود و هر کاری که از دستش برمیآمد، برای حل مشکلات دیگران میکرد. اهل کارهای جمعی بود و روحیه همکاری بسیار بالایی داشت. در کارها هم بسیار پیگیر و جدی بود. اینها در کل، خصال افراد موفق است.
با توجه به اینکه ایشان، تحصیلات دانشگاهی را در سطوح بالا هم طی کرده بودند، در وحدت حوزه و دانشگاه، چه نقشی داشتند؟
شهید باهنر در ایجاد ارتباط و صمیمیت بین روحانیان و روشنفکران، نقش مؤثر و ارزندهای داشت و نهایتا توانست با پیگیری و تلاش، معارف و فرهنگ اسلامی را در جلسات دانشگاهیان نیز ارائه و مطرح کند. ایشان چون اطلاعات وسیعی داشت، قادر بود به پرسشهای جوانان دانشجو، به شکلی مطلوب پاسخ بدهد و آنها را مجاب کند. این موجب شده بود که شهید باهنر، در میان جوانان روشنفکر هم وجهه خوبی داشته باشد.
یکی از فرازهای مهم زندگی شهید باهنر، آموزش جوانان، بهویژه از طریق تدوین کتب دینی مدارس، با همکاری شهید آیتالله بهشتی و مرحوم برقعی بود. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
بیتردید نقش ایشان در آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان، بسیار برجسته است. ایشان در دورهای که کسی جرئت نمیکرد درباره تعالیم اجتماعی و سیاسی اسلام، حتی در خفا هم صحبت کند، اینگونه مضامین را در پوشش کتب دینی مدارس، به دانشآموزان میآموخت! مسلما یکی از کسانی که زمینه مبارزات و تظاهرات دانشآموزی را در مدارس فراهم کرد و با پیگیریهای خالصانه و جدی خود توانست در افکار دانشآموزان تحولی اساسی ایجاد کند، شهید باهنر بود. رژیم شاه از فعالیتهای ایشان، شهید بهشتی و مرحوم برقعی در سازمان کتب درسی، دل خوشی نداشت، ولی این بزرگواران با نهایت زیرکی و هوشیاری، در عین حال که دانشآموزان را با معارف اصلی اسلامی آشنا میکردند، گزک هم به دست رژیم نمیدادند و چنان ماهرانه این کار را انجام میدادند که کارشناسان کارکشته رژیم پهلوی هم، نتوانستند ایرادی از آنها بگیرند! گاهی بعضی از مطالب کتابهای دینی را حذف میکردند، ولی ایشان ماهرانه و با زبانی دیگر، آن مضامین را در قسمتهای دیگر کتابها میآورد!
نقش ایشان در ایجاد و قوام یافتن نهادهای انقلابی را تا چه میزان مهم قلمداد میکنید؟
به عنوان نمونه، شهید باهنر در تشکیل و تداوم فعالیت جامعه روحانیت مبارز تهران، نقش کمنظیری داشت. او در جلسات تصمیمگیری جامعه، از عوامل مؤثر و عضو شورای مرکزی این نهاد بود؛ همچنین در شکلگیری حزب جمهوری هم، نقش بارزی داشت و از اعضای بسیار فعال حزب بود. او از همان ابتدا، در جریان شکلگیری حزب جمهوری و اداره آن بود و یکی از پنج نفری بود که موجودیت حزب را اعلام کردند. به دلیل آشنایی با تمام اجرا و ساختار حزب، حقا باید دبیرکل حزب میشد، که پس از 7 تیر هم شد.
از خاطرات خود در مراوده طولانی با شهید باهنر، به موردی اشاره کنید.
زندگی من با شهید باهنر، سراپا خاطرات شیرین است. یک بار با هم به مکه رفتیم و او همیشه اصرار میکرد که همراه با برادران اهل تسنن نماز جماعت بخوانیم. یک روز که باران شدیدی میآمد، برای اینکه در نماز جماعت آنها شرکت کنیم، چتر خریدیم. ملاقات با شخصیتهای مذهبی سراسر جهان اسلام و دیدار با برادران فلسطینی و صفا و صمیمیت و حالات عرفانی شهید باهنر، هرگز از خاطرم نمیرود. خلوص و آرمانگرایی او، کمنظیر بود.
از خبر شهادت ایشان، چگونه مطلع شدید؟
در مجلس بودم که خبر آمد: در دفتر نخستوزیری بمب منفجر شده است! با هراس از مجلس بیرون دویدم و دیدم که دود غلیظی، به طرف آسمان بلند شده است! من نمیدانستم چه کسانی در آن ساختمان هستند و وضعیت شهید باهنر و شهید رجایی چگونه است؟ ساعتها در اضطراب و هراس سپری شدند تا بالاخره اجساد آنها شناسایی و مشخص شد که این دو بزرگوار را از دست دادهایم! موقعی که پیکر سوخته آنها را برای وداع به مجلس آوردند، بعضی از نمایندهها از شدت تأثر، بر سر و صورت خودشان میزدند! لحظه دردناکی بود که هیچگاه فراموش نمیکنم.