«نظری بر سیره مبارزاتی شهید دکتر محمدجواد باهنر» در گفتوشنود با دکتر اسدالله بادامچیان
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
مبدأ آشنایی شما با شهید دکتر محمدجواد باهنر، به چه مقطعی باز میگردد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در مجموعه تحقیقات اسلامی، با شهید آیتالله دکتر بهشتی، همکاری مختصری داشتم و در آنجا، با نام شهید بزرگوار دکتر محمدجواد باهنر، آشنا شدم. در آن مجموعه، شهید بهشتی سرفصلهایی را تنظیم کرده بود که ما به نام حکومت اسلامی چاپ کردیم. بعد از انقلاب، عنوان کتاب شد: «حکومت اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی». شهید بهشتی از دهه 1340، درباره موضوع حکومت اسلامی، پژوهشی قوی، گسترده و جامع را آغاز کرده بود. بحث ولایت فقیه هم، از همان زمان مطرح شد. بههرحال بنده تا اردیبهشت 1342، که مؤتلفه اسلامی به امر حضرت امام تشکیل شد و شهید باهنر هم در این مجموعه کار میکرد، با ایشان از نزدیک دیداری نداشتم، ولی دورادور ایشان را میشناختم.
در دیدارهای اولیه، چه ویژگیهایی را در ایشان برجستهتر دیدید؟
ایشان شخصیتی فاضل، آشنا به علوم جدید، روشنبین و دارای اندیشههای متعالی بود و اخلاق بسیار دلنشینی داشت و همگان را بهسرعت جذب میکرد. انسانی به تمام معنا فرهنگی بود و در نشریات مهمی چون «مکتب اسلام» و «مکتب تشیع» نیز مطلب مینوشت.
از چه دورهای با شهید باهنر و دیگر مبارزین، به صورت یک جمع متشکل، شروع به فعالیت کردید؟
از ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی و موضعگیری قاطع حضرت امام علیه این لایحه. عزیزانی که هریک به صورت پراکنده فعالیت میکردند، در این موقع گرد هم جمع شدند، از جمله: شهید رجایی، شهید باهنر، شهید مفتح، شهید محلاتی، شهید لاجوردی، شهید اسلامی و دیگران. شهید باهنر با عزمی راسخ، به تهران آمد و همراه مرحوم آقای علی حجتی کرمانی، محلی را اجاره کرد. ایشان بعد از آنکه ازدواج کرد، با رعایت مسائل حفاظتی و امنیتی، به خانهشان رفتوآمد میکردیم؛ چون بعد از سال 1342، رسما زندگی چریکیگونهای داشتیم! از سوی دیگر، شهید باهنر مدام به بیت امام رفتوآمد داشت و از این طریق هم، با هم ارتباط داشتیم.
در فروردینماه 1343، امام خمینی از حبس و حصر آزاد شدند و به قم باز گشتند. شهید باهنر در اداره برنامههایی که به همین مناسبت در قم برگزار شدند، چه نقشی داشت؟
موقعی که حضرت امام آزاد شدند و برگشتند، ما در قم جشن مفصلی گرفتیم و شهید باهنر در این میان، نقش کارگردانی و ارتباط با مراجع و علمای قم، از جمله: آیتالله خزعلی و مرحوم آقای علی حجتی کرمانی و دیگر سخنرانان مجلس جشن را برعهده داشت. قرار شد در مدرسه فیضیه، سه شب جشن بگیریم و در شب آخر، قطعنامهای را بخوانیم و در آن، تحول در حوزههای علمیه، خصوصا حوزه علمیه قم را بخواهیم. شهید باهنر از طرف مؤتلفه و نیز روحانیت قم، جزء هسته مرکزی ادارهکننده جلسات بود. در آن مراسم مرحوم آیتالله خزعلی، سخنرانی زیبا، ادیبانه و نابی را ایراد کرد. قطعنامه را هم، آقای علی حجتی کرمانی خواند.
نقش شهید باهنر، در فعالیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی چه بود؟
زمانی که تشکیلات هیئتهای مؤتلفه اسلامی، به تلاش شهید مطهری و شهید بهشتی راهاندازی شد، قرار شد آموزشهای دینی و فقهی هم، داده شود. ما در مساجدی چون: شیخ علی، جامع و بازار آهنگران، کلاسهای پراکنده عربی و فقه و اصول داشتیم، اما باید برای مباحث خاصی که مورد سؤال نسل جوان بود، براساس معارف اسلامی و به شکلی منطقی و مستدل، پاسخهای مناسب تهیه میشدند. یکی از این بحثها، موضوع قضا و قدر بود که به شکلی نادرست، در جامعه مطرح بود و جلوی هر نوع حرکت مثبتی را میگرفت! طبق عقیده رایج، همه چیز را خداوند تقدیر کرده بود و لاجرم پیش میآمد و هیچ تغییری نمیشد در آن ایجاد کرد! به این ترتیب وجود رژیم فاسد شاه هم، تقدیر بود و اگر خدا میخواست، از بین میرفت و طبعا چارهای جز تسلیم نبود! خدا رحمت کند شهید مطهری را. مهمترین دغدغه ایشان، پاسخ دادن به این نوع شبهات فلجکننده بود؛ لذا ایشان بحث قضا و قدر را به صورت جزوهای مورد بحث قرار داد. قرار شد چند نفری که با مباحث دینی آشنایی مطلوبی داشتند، آموزش این جزوهها را در حوزههای زیرمجموعه برعهده بگیرند. مسئول آموزش هیئتهای مؤتلفه اسلامی، شهید دکتر باهنر بود و از جمله کسانی که تدریس را به عهده گرفتند، شهید صادق اسلامی بود، مرحوم حاج مرتضی لاجوردی برادر شهید لاجوردی، بنده و چند نفر دیگر. در جلساتی که این بحثها مطرح میشدند، طبیعتا بحثهای سیاسی هم پیش میآمد و نوعی هماهنگی بین ما و شهید باهنر وجود داشت، که موجب علاقه روزافزون بین اعضا شد. شهید باهنر، یکی دو بار دستگیر شد. هنگامی که آزاد شد و به دیدارش رفتیم، ایشان این بحث جالب را مطرح کرد که میشود زندان را به مکانی برای آموزش و رشد انسانها تبدیل کرد. نکته جالب این است که ایشان، در عین حال که بسیار قاطع و انقلابی بود، با متانت و رعایت کامل تقیه رفتار میکرد و به همین دلیل، هیچ وقت گرفتار زندانهای طویلالمدت نشد!
مناسب است که در این بخش، به این نکته بپردازید که شیوه مبارزاتی شهید باهنر، چگونه بود و چه سمت و سویی داشت؟
در هیئتهای مؤتلفه، دو گروه به شکل موازی فعالیت میکردند. گروهی که جهاد مسلحانه را انجام میداد و گروهی که به لحاظ تئوریک، آن را حمایت میکرد. در ماجرای اعدام حسنعلی منصور، از هر دو گروه عدهای دستگیر و زندانی شدند، ولی به دلیل پیچیدگی فعالیتهای مؤتلفه، این عده زیاد نبودند، از جمله شهید باهنر، که همراه با شهید رجایی، حاج تقی الهی، حاج مصطفی قادریزاده و آقای جلالالدین فارسی، هیئت مؤتلفه دوم را اداره کردند و به فعالیتهای خود ادامه دادند. نقش شهید باهنر در این دوره از فعالیتهای مبارزاتی، که از سال 1344 تا 1350 طول کشید، بسیار مؤثر بود. ایشان در مبارزه سیاسی مخفی، نقش جدی داشت و هرچند از مبارزه و جهاد مسلحانه مطلع بود، اما در آن نقشی نداشت! ایشان در زمینه فعالیتهای فرهنگی، از جمله تشکیل اردوهای شرکت سبزه، نقش برجستهای داشت.
این اردوها به ابتکار کدام چهرهها ایجاد شدند و چگونه ادامه پیدا کردند؟
این اردوها با همت شهید بهشتی و مرحوم آقای احمد قدیریان شکل گرفتند و در آنها برنامههای متنوعی، چون سخنرانی و نمایش فیلمهایی که ظاهر سیاسی نداشت، اما در اصل سیاسی بود، ارائه میشد. شهید باهنر در این زمینه، نقش برجستهای داشت. بعد هم که به پیشنهاد شهید بهشتی، قرار شد مدرسه دخترانه رفاه تأسیس شود و در آن، شروع به کادرسازی کنیم، شهید رجایی و شهید باهنر، در این مدرسه فعالیت زیادی داشتند. همچنین در مسائلی چون ایجاد صندوقهای قرضالحسنه، کاریابی، برنامهریزیهای در تشکیل تعاونیها، نقش شهید باهنر برجسته است.
یکی از اقدامات مهم شهید باهنر، شهید بهشتی و مرحوم سیدرضا برقعی، تدوین کتابهای دینی مدارس بود، که به شکلی بنیادین، بر اعتقادات نسل نوجوان تأثیر گذاشت. ارزیابی شما دراینباره چیست؟
همینطور است. این سه بزرگوار با نهایت هوشمندی و درایت، راهی پیدا کردند که بتوانند در آموزش و پرورش رژیم شاهنشاهی، تدوین کتب دینی را به عهده بگیرند و از این طریق، معارف ناب اسلامی را در ذهن نسل جوان، جا بیندازند. کسانی که حاکمیت ساواک و اختناق سنگین رژیم پهلوی را تجربه کردهاند، میدانند که این حرکت، چقدر دشوار و در عین حال زیرکانه بوده است! این کار به قدری ناممکن به نظر میرسید، که وقتی اتفاق افتاد، شهید رجایی در زندان با خوشحالی و هیجان، به ما خبر داد: کتاب تعلیمات دینی مدارس درآمد! تازه در سال 1356 یا 1357 بود که ساواک متوجه شد چه کلاه بزرگی سرش رفته است و به شاه گزارش دادند: این کتاب پر از آموزشهای انقلابی است! شاه دستور داد بعضی از مباحث کتابها را حذف کنند؛ چون نمیشد بهیکباره، همه آنها را جمع کنند. این جزء کارهای بسیار مهم و ماندگار شهید باهنر است.
شما در دهه 1350، تا چه سالی در زندان بودید؟ و پس از آزادی، همکاری شما با شهید باهنر، چگونه ادامه پیدا کرد؟
من تا نیمه اول سال 1356، در زندان بودم و از نیمه دوم این سال، با شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، مقام معظم رهبری و جمعی دیگر، هر روز حدود سه چهار ساعت، درباره مسائل گوناگون بحث و تصمیمگیری میکردیم. آن جلسه متشکل از مدرسین حوزه علمیه قم، روحانیت مبارز تهران و مؤتلفه اسلامی بود، که بعدها بسیاری از آنها شهید شدند!
نقش شهید باهنر در تشکیل حزب جمهوری اسلامی را چقدر مهم ارزیابی میکنید؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید باهنر و شهید صادق اسلامی، اساسنامه حزب جمهوری اسلامی را تهیه و اعلام کردند. ایشان یکی از اعضای برجسته مؤسسان روحانی حزب بودند، که بخشی از جلسات تبیین مواضع را اداره میکردند. پس از شهادت دکتر بهشتی، ایشان به عنوان دبیرکل حزب انتخاب شدند.
و سخن آخر؟
شهید باهنر یکی از چهرههای مهم و برجسته انقلاب است که در گسترش معارف دینی و سیاسی، بهخصوص در بین نسل نوجوان و جوان، نقش برجستهای داشت و با ابتکارهای نوینی چون: تشکیل اردوها و تدوین کتب درسی، توانست در شرایط دشوار حاکمیت رژیم شاه، نقش بسیار ارزشمندی را ایفا کند. ایشان در زمره انسانهای خاصی بود که اسلام را بهخوبی میشناخت و زندگی او میتواند الگویی جامع برای سبک زندگی اسلامی باشد.