«نکات و خاطراتی در باب جایگاه اخلاقی و سیاسی زندهیاد آیتالله محمدرضا مهدوی کنی» در گفتوشنود با آیتالله شیخ علیاصغر معصومی شاهرودی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
با توجه به تفاوت حوزه تحصیلی جنابعالی با زندهیاد آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، چگونه با ایشان آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مقدمتا عرض کنم که منطقه کن، منطقهای بسیار متدیننشین و دارای مساجد و حسینیههای فراوان است و معمولا مراسم مذهبی باشکوهی در آنجا برگزار میشود. بنده خود در سفرهایی که به کن داشتهام، شاهد بعضی از این مجالس بودهام. این منطقه علمای برجسته و بسیار بانفوذی را، به جهان تشیع تقدیم کرده که برجستهترین و معروفترین آنها، مرحوم آیتاللهالعظمی حاج ملا علی کنی (اعلی الله مقامه) است. ایشان در دوره ناصرالدینشاه با قراردادهای استعماریای چون رویترز و شخصیتهای خودفروختهای همچون میرزا حسینخان سپهسالار، مبارزه کرد و شاه بهشدت از قدرت و نفوذ ایشان، وحشت داشت و از آن بزرگوار حساب میبرد! بخشی از عداوت تاریخنگاران جریان سکولار با مرحوم آقای حاج ملا علی هم، به مبارزات ضد استعماری آن عالم مجاهد برمیگردد.
و اما در مورد آشنایی با مرحوم آیتالله مهدوی کنی، بنده و ایشان تقریبا همسن و سال بودیم. من در حدود 21 سالگی در رفتوآمدهایی که به تهران داشتم، در محضر بسیاری از چهرههای بزرگ علمی تهران، از جمله: مرحوم آیتالله آشتیانی، مرحوم آیتالله حاج میرزا عبدالله چهلستونی و دیگران، درس میخواندم و از همان موقع، مرحوم آقای مهدوی کنی را شناختم.
در مراودات نخست، چه ویژگیهایی در شخصیت ایشان، برای شما جالب بودند؟
تقوا و مراقبتهای اخلاقی، حسن سلوک و جدیت در تحصیل. ایشان شخصیت جامعی بودند.
ارزیابی شما از فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مهدوی کنی، علیه رژیم شاه چیست؟
بنده مدتی از تاریخ نهضت اسلامی را در نجف تحصیل کردم و سالها بعد که به ایران برگشتم، در جریان مبارزات منتهی به انقلاب اسلامی، با آیتالله مهدوی کنی بیشتر آشنا شدم و علاقه زیادی هم، به ایشان پیدا کردم. مرکز فعالیتهای دینی و سیاسی ایشان، مسجد جلیلی در خیابان ایرانشهر بود، اما ایشان با چهرههای انقلابی شهرستانها هم، ارتباط داشتند و از همان زمان، وجهه خاصی در بین علما و مبارزان شهرستانی پیدا کردند، که در سالهای تأسیس نظام اسلامی هم، منشأ برکات زیادی شد.
مبنای ایشان در پذیرش مناصب سیاسی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه بود؟
در یک کلام، «احساس تکلیف». در ابتدا، مسئولیت کمیتههای انقلاب اسلامی ــ که کار دشوار تأمین امنیت شهری را به عهده داشت ــ به آیتالله مهدوی کنی واگذار شد. از خود ایشان شنیدم که در آغاز، تمایلی به قبول این مسئولیت نداشتند، ولی شهید آیتالله مطهری نگران بودند که نکند فرد ناصالحی این حکم را بگیرد و در واقع ایشان با اصرار مرحوم مطهری، این مسئولیت خطیر را پذیرفتند و به خدمات زیادی هم، موفق شدند.
خود شما هم در کمیتههای انقلاب اسلامی، مسئولیتی داشتید؟
بله؛ من مأمور تأسیس کمیتههای انقلاب اسلامی، در گرگان و نیز زرند کرمان شدم و ارتباط و ارادتم به ایشان، در مدت انجام این وظیفه، بیش از پیش شد. ازآنجاکه کمیتهها زیر نظر علمای بزرگ و مجتهدین برجسته اداره میشدند، از سلامت بالایی برخوردار بودند و کارشان هم، در جامعه مؤثر بود. بنده پس از مدتی با حکم حضرت امام، امام جمعه تربت حیدریه شدم و توانستم با یاری خدا، مسجد جامع تربت حیدریه را تخریب کنم و مسجد و مصلای بزرگی با پنج شبستان، در آنجا بسازم. در طی این مدت، دانشگاهها و مدارس زیادی هم ساخته شدند. در همان دوره و روی سابقه ارادتی که به مرحوم آقای مهدوی داشتم، یک بار از ایشان، مرحوم آیتالله محیالدین انواری و مرحوم آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی، دعوت کردم تا به تربت حیدریه تشریف بیاورند و به مدت یک هفته، افتخار پذیرایی از آن بزرگواران را داشتم.
نقش آیتالله مهدوی کنی، در مراحل خطیر حیات نظام اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعا جایگاه علمی و روحانی و شأن ایشان، اجل از آن بود که مسئولیتهای اجرایی را بپذیرند، ولی هر گاه که برای انقلاب و نظام اسلامی احساس خطر میکردند، ملاحظات را کنار میگذاشتند و تمام قامت، به میدان میآمدند. یادم هست پس از درگذشت مرحوم آیتالله آمیرزا باقر آشتیانی، حضرت امام مرحوم آیتالله مهدوی کنی را مسئول اداره مدرسه مروی کردند. در وقفنامه مدرسه مروی آمده است: اداره این مدرسه، باید به دست عالم اول تهران باشد؛ لذا میبینیم که حضرت امام با دادن حکم به ایشان، در واقع بر مقام علمی و روحانی ایشان صحه گذاشتند.
یکی از فرازهای مهم حیات علمی ایشان، تأسیس و اداره دانشگاه امام صادق(ع) است. تحلیل شما درباره این اقدام و نتایج آن چیست؟
پس از آنکه نظام اسلامی، از گردنههای خطیر آغاز دهه اول عبور کرد، ایشان به این نتیجه رسیدند که کادرسازی برای انقلاب و تربیت مدیران مؤمن، از هر امری مهمتر است و لذا دانشگاه امام صادق(ع) را با تحمل مشکلات و رفع موانع بزرگ تأسیس کردند، که منجر به تربیت نیروهای مؤمن و کارآمدی شد، که انصافا در هر پست و مقامی که قرار گرفتند، منشأ برکات زیادی بودند. این دانشگاه، الان نیز جایگاه علمی والایی دارد.
و پرسش آخر: جنابعالی در زمره اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بودید، که پس از وقایع سال 1388، ایشان را به ریاست این مجلس برگزیدید. علت این امر، چه بود؟
پس از فتنه 1388، مملکت در شرایط خاصی قرار گرفت و احساس شد، حضور آیتالله مهدوی کنی در ریاست مجلس خبرگان رهبری، میتواند مثل همیشه گرهگشا باشد و موانع و مشکلات را از سر راه نظام بردارد. ایشان حقیقتا به کارهای علمی و تربیتی علاقه داشتند و خیلی سخت مسئولیت اجرایی میپذیرفتند. بعد از فتنه 1388، تنها شخصیتی که همه او را قبول داشتند، ایشان بودند. شرایط جامعه هم ایجاب میکرد کسی در حد ایشان چنین مسئولیت خطیری را بپذیرد تا کسی نتواند در مقام او خدشه کند. جلوههای زیبایی از شخصیت اخلاقی ایشان را هم، در نطق بعد از انتخاب شدنشان به ریاست مجلس خبرگان شنیدیم، که در تاریخ ماندگار شد. نفسِ حضور آن بزرگوار در ریاست مجلس خبرگان و احترام زیادی که همه برای ایشان قائل بودند، باعث شد تا پیامدهای دوران فتنه 1388، گریبان مجلس خبرگان را نگیرد. روش مدیریت ایشان، اقناعی بود و کسی احساس نمیکرد چیزی به او تحمیل شده است. اداره منصفانه و بیطرفانه ایشان، همراه با تواضع کمنظیر و جایگاه علمی بالا، خود به خود مجلس را آرام نگه میداشت. البته این رفتار ایشان، تنها اختصاص به مجلس خبرگان نداشت. در سطح جامعه و در دانشگاه امام صادق(ع) هم، همه مجذوب حسن خلق، تواضع و سعه صدر ایشان بودند و کارها روی علاقه و ارادت به ایشان، پیش میرفت. ایشان انصافا یکی از شاخصترین معلمان اخلاق بودند و مکارم اخلاقی را در عمل و با رفتار خود نشان میدادند. رحمتالله علیه