«زندهیاد آیتالله واعظزاده خراسانی و میراث روایی اهل بیت(ع)» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین دکتر غلامرضا رئیسیان
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
نگاه تقریبی زندهیاد آیتالله واعظزاده خراسانی، چه مبنایی داشت؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم آیتالله واعظزاده خراسانی، معتقد بودند که باید با علمای اهل سنّت، گفتوگو و روی مشترکات تکیه کرد و اختلافات فکری، فقط باید در فضاهای علمی مورد بحث و بررسی قرار بگیرند و نباید آنها را به سطح مردم عادی، که معمولا احساساتی برخورد میکنند، کشاند. میگفتند: «اگر سخنی منطقی و بدون احساساتزدگی مطرح شود، مخاطب میپذیرد، وگرنه واکنش منفی نشان میدهد! بنابراین از طریق برگزاری جلسات، سمینارها و گردهماییها، باید باب گفتوگو با اهل سنّت را گشود و با آنها، راه همدلی و اتحاد را در پیش گرفت...». اعتقاد داشتند: «امکان دارد طرف مقابل قانع نشود، ولی حداقل فایده این بحثها و جلسات، کاهش چالشها و اختلافات است...». ایشان برای خالی کردن فضای جوامع اسلامی از تشنج و اختلاف، به کشورهای مختلف اسلامی سفر میکردند، که بیثمر هم نبودند و به تقریب بیشتر مذاهب اسلامی، منجر میشدند.
ایشان در راستای آرمان تقریبی خود، از احادیث چگونه استفاده و برداشت میکردند؟
آیتالله واعظزاده، نه صرفا به دلیل مسئولیتی که بر عهده گرفته بودند، بلکه چون قلبا به تقریب مذاهب اعتقاد داشتند و کاملا از اهمیت این موضوع آگاه بودند و بهرغم اینکه گاهی به ایشان بیمهری هم میشد، دست از اعتقاد خود برنمیداشتند و به استناد آیات، روایات و سیره ائمه(ع)، از این موضوع دفاع میکردند. ایشان با استناد به منابع اسلامی، معتقد به تقریب مذاهب بودند، نه اینکه صرفا یک نگاه مصلحتاندیشانه و فردی داشته باشند. همواره بر مشترکات تأکید میکردند و میگفتند: «این بدان معنا نیست که از باورها و اصول خود دست برداریم، بلکه میشود بدون توهین و شعارزدگی و با تأکید بر مشترکات، درباره اختلافات صحبت کرد...».
منظر آیتالله واعظزاده، درباره منابع حدیثی اهل سنّت و نحوه گزینش از آنها، چه بود؟
ایشان حدیثی را صرفا به این دلیل که اهل سنّت نقل کرده بودند، مردود نمیدانستند، بلکه ملاک ایشان اعتبار و وثاقت حدیث بود؛ یعنی که راوی آن اهل دروغ نباشد و حدیث از جنبههای مختلف، معتبر باشد. ایشان همیشه به سیره اهلبیت(ع) و مخصوصا امیرالمؤمنین(ع)، مبنی بر گفتوگو و تعامل با اهل سنّت، تکیه میکردند و معتقد بودند: «شیوه امام علی(ع)، نشانهای از تقریبی بودن است، نه جدایی! به همین دلیل اگر ما ادعا میکنیم که شیعه ایشان هستیم، باید عملا هم اینگونه رفتار کنیم. مضافا اینکه عقل هم حکم میکند بر مشترکات تکیه کنیم و اختلافات را، تنها در محافل علمی مورد بحث و گفتوگو قرار دهیم...». ایشان نیاز امروز جوامع اسلامی را، وحدت با تأکید بر مشترکات میدانستند و میگفتند: «عالم دینی، وظیفه سنگین روشنگری را به عهده دارد و باید راه درست را، به مردم نشان بدهد و از عوامزدگی بپرهیزد...». راه درست هم از نظر ایشان، تقریب مذاهب و گفتوگو با اهل سنّت بود. البته خیلی خوب هم میدانستند که باید در این راه، هزینه سنگینی بدهند و در پی کسب مقام و منصب هم نباشند، اما تا آخرین لحظه عمر، روی عقیدهشان پافشاری کردند.
تفسیر آیتالله واعظزاده، از حدیث ثقلین چه بود؟
ایشان هم مانند تمام علما و بزرگان جهان اسلام، همان باور و تحلیل رایج را داشتند. این حدیث مورد قبول اهل سنّت و حتی وهابیون معتدل هم هست، با یک اختلاف برداشت نسبتا جزئی! شیعیان معتقدند پیامبر(ص) فرمودهاند: بین شما دو چیز را باقی میگذارم: قرآن و عترتم و اهل سنّت میگویند: قرآن و سنتم! ایشان هم مثل اغلب علمای اسلام و کلیت علمای شیعه، معتقد بودند که قرآن بدون اهلبیت(ع)، قابل فهم نیست و اهلبیت(ع) هم بدون پشتوانه قرآنی، مورد قبول نیستند. در مجموع ایشان بهرغم پافشاری بر آرمان تقریب، از هیچیک از معتقدات شیعی، عقبنشینی نکردند.
ارزیابی شما از کارنامه ایشان، در باب تحقیق و تصحیح منابع روایی چیست؟
ایشان اهتمام خاصی درباره تصحیح نسخ و نوشتارهای حدیثی داشتند و در پاورقی این آثار، موارد نیازمند به اصلاح را ذکر میکردند. ایشان مجموعهای از نسخ خطی داشتند که آنها را به دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد داده بودند و اصرار داشتند تا این نسخهها در دانشگاه بمانند. ایشان برای نسخ خطی و دستنوشتههای قدیمی، ارزش زیادی قائل بودند و نسبت به تصحیح نسخ قدیمی، اهتمام داشتند.
آیتالله واعظزاده پیشتر و در دوران اقامت در قم، در تدوین مجموعه «جامعالاحادیث شیعه»، زیر نظر آیتالله العظمی بروجردی، نقش عمدهای داشتند. آیا میتوان گرایش به بررسی تصحیح منابع روایی را تداوم گرایش قدیمی ایشان دانست؟
بله؛ آیتالله بروجردی معتقد بودند: احادیث وسایلالشیعه، که مورد استناد و مرجع علماست، تقطیع و پراکنده شدهاند! به این شکل که مثلا شیخ حر عاملی، احادیث را تقطیع کرده و هر بخش را در بحثهای مختلف خود و در ابواب گوناگون آورده است. وقتی حدیثی تقطیع میشود، دیگر نمیتوان مفهوم کلی آن را بهدرستی درک کرد؛ بنابراین باید این احادیث را در یک جا جمعآوری کرد. ایشان بر اساس همین استدلال، با کمک جمعی از فضلا، که آیتالله واعظزاده یکی از آنها بود، این کار را شروع کردند.
مرحوم واعظزاده، فوقالعاده پر تلاش و اهل تحقیق بودند و تا آخر عمر مثل یک کارمند معمولی، از صبح تا عصر، در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی(ع) میماندند و مطالعه و تحقیق میکردند. بیماری در اواخر عمر، قدری از فعالیت ایشان کم کرده بود، و الا حتی تا یک سال قبل از رحلت، در دانشگاه هم تدریس میکردند!
شخصیت اخلاقی ایشان را چگونه دیدید؟
ایشان خودشان، معلم اخلاق بودند و احترام خاصی هم، نسبت به علمای اخلاق داشتند. سیره آن بزرگوار، خود از مصادیق بارز احترام گزاردن و بها دادن به شخصیت دانشپژوهان بودند.