پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ فرح دیبا معروف به فرح پهلوی در سال 1317 در تهران به دنیا آمد. مادرش
فریده قطبی و پدرش سهراب دیبا از افسران ارتش و افراد متمول آذربایجان بود. فرح تا نُهسالگی در کنار پدر و مادرش یک زندگی عادی را گذراند، اما وقتی در نُهسالگی پدرش را بر اثر بیماری از دست داد، زندگی متفاوتی را آغاز کرد. مرگ پدرش باعث شد او و مادرش تحت سرپرستی داییاش قرار بگیرند و با شرایط مالی سختتری امرار و معاش کنند. فرح با آنکه از نظر مالی در مضیقه بود، توانست تحصیلات خود را ادامه دهد و همراه پسردایی خود، رضا قطبی، که به نوعی با او بزرگ شده بود، برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شود.
دوران دانشجویی و ازدواج فرح
فرح در فرانسه تحت تأثیر برخی از دوستان خود همچون لیلی امیرارجمند، تمایلات کمونیستی پیدا کرد. لیلی تأثیر خاصی بر زندگی فرح داشت. در مورد او گفتهاند که «لیلی امیر ارجمند از مبتذلترین زنانی بود که مظهر فساد دربار بود. ملکه مادر در توصیف خانم امیرارجمند میگوید: این خانم یک زن بیبندوبار و آزاد از هر نوع قید و بند بود».1
مقدمات آشنایی فرح و شاه طی یکی از سفرهای رسمی شاه به کشور فرانسه فراهم شد. نقل است که بعد از این سفر، فرح در مقابل شاه ایستاد و درباره برخی از مشکلات دانشجویان در فرانسه از او انتقاد کرد. گویا همین انتقاد هم باعث آشنایی شاه با کسی شد که به جرم فعالیتهای کمونیستی در لیست سیاه قرار گرفته بود؛ البته برخی هم معتقدند که
اردشیر زاهدی عامل آشنایی فرح با شاه بود. در هر صورت فارغ از چگونگی آشنایی شاه و فرح، این دو در آبان 1338 به عقد یکدیگر درآمدند.
ورود فرح به دربار پهلوی و عرصه سیاست
فرح بعد از ورود به دربار، تلاش کرد قدرت خود را در آنجا افزایش دهد؛ چون دربار محل رقابت اشخاصی مانند ملکه مادر، اشرف و شمس بود. او به منظور افزایش قدرت خود اقداماتی انجام داد که از جمله آنها میتوان به اصلاح اصل 38 قانون اساسی به اراده شاه اشاره کرد. طبق اصل 38 قانون اساسی، اگر ولیعهد به بیستسالگی نرسیده بود، نایبالسلطنهای غیر از خانواده قاجاریه از سوی مجلس شورای ملی به این مقام انتخاب میشد، اما طبق اصلاحیه مقرر شد اگر در زمان فوت شاه یا انتقال سلطنت، ولیعهد به بیستسالگی نرسیده باشد، شهبانو نایبالسلطنه شود.
فرح و اشرف پهلوی هنگام شرکت در یک مراسم
شماره آرشیو: 608-4513ش
نقش فرح در ماههای پایانی حکومت پهلوی بسیار پررنگتر شد. برخی حتی معتقدند که بسیاری از اقدامات حکومت توسط فرح به شاه دیکته میشد. برخی نیز گفتهاند او قصد داشت با طرح یک کودتا قدرت پهلوی را همچنان حفظ کند. احمدعلی مسعود انصاری، پسرخاله فرح و از جمله افرادی که در دربار، شاهد بسیاری از اتفاقات بود، دراینباره گفته است: «از اوایل نخستوزیری
شریفامامی، گروه دوستان فرح که از سالها قبل با او بودند و اینک در دربار نقش مهمتر یافته بودند، خود را برای اجرای طرح و نقشهای که به نظرشان کلید حل مشکلات بود آماده میکردند. در آن زمان هنوز اندیشه سقوط قطعی نظام، اندیشه دوردستی بود و به همین ملاحظه فکر میشد که نظام میماند».2
آیا فرح بر شاه نفوذ داشت؟
در پاسخ به این سؤال دیدگاههای متفاوتی بیان شده است؛ برخی معتقدند شاه تمایلی به مداخله فرح در امور سیاسی کشور نداشت و از دخالتهای او گریزان بود. در خاطرات
علم نمونههایی از این نوع دیدگاه را بهوفور میتوان یافت؛ برای نمونه در یکی از این خاطرات آمده است:
«بر سر دعوت از یک عده اشخاص و سفرای خارجی، شاهنشاه خیلی سخت به شهبانو پریدند؛ بهطوری که من خجالت کشیدم. من پیشنهاد کردهام از دستجات مختلف اعم از دیپلماتهای مقیم مرکز و صاحبان صنایع و هنرمندان و نویسندگان دعوت مخلوطی برای شام در حضور شاهنشاه به عمل آید. تصویب فرمودهاند... شهبانو با دعوت صاحبان صنایع به عنوان اینکه مردمان بدنامی هستند، مخالفت کردند. شاهنشاه سخت عصبانی شدند و فرمودند که من از شما مشورت نمیخواهم. هر عملی بخواهم میکنم».3
هیئت دولت امیرعباس هویدا و عدهای از مقامات هنگام تشکیل جلسه در حضور محمدرضا و فرح پهلوی
شماره آرشیو: 1-6534-7ع
علم در بخشهایی از کتاب خود به فسادهای اخلاقی شاه نیز اشاره و عنوان کرده است که فرح از آن فسادها اطلاع داشت، اما قادر به ممانعت از آنها نبود. حتی گفته شده است که فرح از روی ناچاری و در قضیه ارتباط شاه و دختری به نام طلا تصمیم به جدایی از شاه نیز داشت. درباره این ارتباط آمده است: در سال 1351 سرلشکر آزاد برای اینکه «خودش را به محمدرضا نزدیک کند»، از دخترش استفاده کرد؛ او را هنگام سفر محمدرضا به اصفهان با خود آورد و در هواپیما کنار محمدرضا نشاند و محمدرضا را خام خودش کرد. محمدرضا چنان شیفته او شد که «نمیتوانست در برابر خواهشهای او نه بگوید». شاه نام او را به خاطر موهای طلاییاش، «طلا» گذاشت. کمکم حس رقابت فرح برانگیخته و بحث طلاق پیش کشیده شد.4
حال جدا از آنکه شاه قلبا از مداخله فرح در سیاست ناراضی بود یا خیر و اینکه تا چه حد برای رابطه خود با فرح ارزش قائل بود، موضوع انکارناپذیر این است که شاه در برخی از موارد تلاش میکرد از طریق فرح برخی از امور سیاسی را پیش ببرد؛ چنانکه پس از انتخاب
کارتر و ورود او به کاخ سفید در ژانویه سال ۱۹۷۷ (دی ۱۳۵۵)، شاه که نسبت به بدگمانی او از اجرای حقوق بشر در ایران مطلع بود، سعی کرد از چهره ملایمتری چون فرح در ایالات متحده استفاده کند «تا عقاید عمومی نامطلوبی را که دربارهاش و در آن سوی اقیانوس اطلس، پدید آمده بود قدری تعدیل نماید. از آن جهت که رئیسجمهور کارتر و همسر روزالین، دوستی خود را نسبت به شاه و ملکه ابراز میداشتند، شاه فرح را وادار به انجام سفرهای زیادی به ایالات متحده مینمود».5
از سویی فرح نیز خود تمام تلاشش را بهکار برد تا از عرصه سیاست دور نباشد. او در تمام دوران زندگی با شاه، فراتر از یک ملکه، با همه توان خود، برای پیشبرد هدفهای شاه تلاش کرد؛ چنانکه «در ماههای پایان سلطنت او تنها مشاور صمیمی و صدیقی همسرش بود و برای حفظ و حمایت رژیم از هیچ کوششی فروگذار نکرد. طی نوزده سال دوران پیش از انقلاب، فرح در پیشبرد بعضی از برنامههای فرهنگی، بهداشتی، آموزشی، با عناوین مختلف در راستای هدفهای شاه نقش داشت».6
درواقع میتوان گفت گرچه نشانهای دال بر اعمال نفوذ فرح بر اقدامات یا طرز فکر محمدرضا پهلوی نسبت به مسائل حائز اهمیت سیاسی و اقتصادی در دست نیست، «با توجه به واقعیتهای موجود میتوان حدس زد که او نقش مؤثری در روند تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دربار داشته است؛ اولا او به عنوان همسر شاه از معدود کسانی بود که مرتب به شاه دسترسی داشت و میتوانست بیپرده با او به گفتوگو بپردازد؛ ثانیا او مادر ولیعهد بود و از این بابت شأن و مقام استثنائی در دربار داشت».7
فرح چگونه در انظار عمومی ظاهر میشد؟
بسیاری از منابع از فرح به عنوانی زنی خیر یاد کرده و گفتهاند که او در زمینه فعالیتهای خیرخواهانه تلاشهای زیادی کرد، اما واقعیت آن است که او خود را تافتهای جدابافته از آنان قلمداد میکرد. مینو صمیمی، منشی مخصوص فرح، دراینباره آورده است: «مسئلهای که بیش از هر چیز در نظرم ناشایست و ناخوشایند جلوه میکرد، نوع لباسهایی بود که ملکه در انظار عموم میپوشید. در آغاز موقعی که هنوز چند سالی از ازدواج ملکه با شاه نگذشته بود، او لباسهایش را از انواع سادهتر و مناسبتر انتخاب میکرد... ولی به مرور که قدرت و ثروت شاه افزایش یافت، ملکه هم به لباسهای شیک و گرانبها رو آورد...»؛8 همچنین در منابعی دیگر آمده است: «فرح از همان اول که وارد دستگاه دربار شد، حتی صبحانهاش از فرانسه وارد و از غذاها و نوشابههای ایرانی تنفر داشت».9
زندگی فرح بعد از ترک ایران
فرح بعد از ازدواج صاحب چهار فرزند به نامهای رضا، علیرضا، فرحناز و لیلا شد. او بعد از پیروزی انقلاب همراه شاه ایران را ترک کرد و در مصر شاهد مرگ محمدرضا پهلوی بود. او همچنین چند سال بعد از ترک ایران، علیرضا و لیلا را بر اثر خودکشی از دست داد. فرح پس از نقل مکانهای متعدد، در نهایت فرانسه را به عنوان محل زندگی خود برگزید.
پینوشتها:
1.
سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 318.
2. احمدعلی مسعود انصاری،
من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، چ دوم، 1371، ص 97.
3. امیراسدالله علم،
گفتوگوهای من با شاه، خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج 2، تهران، طرح نو، 1371، ص 129.
4. سقوط، همان، ص 311.
5. احسان نراقی،
از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1372، ص 86.
6. غلامرضا نجاتی،
تهاجم؛ مروری بر پاسخ به تاریخ و نقدی بر ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات رسا، 1372، صص 44- 45.
7. علیرضا ازغندی،
تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، 1320- 1357، تهران، سمت، چ سوم، 1384، ص 245.
8. مینو صمیمی،
پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1368، صص 151- 152.
9. تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،
زنان دربار به روایت اسناد ساواک: شمس پهلوی، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چ دوم، 1388، صص 23- 24.