کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«جلوه‌هایی از سیره علمی و عملی زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی معصومی

تکلیف‌گرایی استاد باعث می‌شد که بر سر ارزش‌ها معامله نکند

13 دی 1400 ساعت 23:57

راوی خاطرات پی‌آمده، از شاگردان پرسابقه زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی و از همکاران آن بزرگ در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است. حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی معصومی در این گفت‌وشنود، به تبیین بخش‌هایی از سیره علمی و عملی استاد پرداخته است


پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
مبدأ آشنایی شما با زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، به چه دوره‌ای باز می‌گردد؟
بسم‌الله الرحمن الرحیم. بنده پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از اینکه وارد حوزه علمیه بشوم، از جمله معدود افرادی که می‌شنیدم در زمینه تعلیم و تربیت موفق و زبانزد خاص و عام هستند، آیت‌الله مصباح یزدی بودند و لذا آرزویم این بود که به محض ورود به حوزه علمیه، توفیق دیدار با ایشان را پیدا کنم. سال 1360 بود و مشغول تحصیل در سطح 1 حوزه، در مدرسه آیت‌الله العظمی گلپایگانی بودم، که «مؤسسه در راه حق» اعلام کرد: افرادی را برای یک دوره آموزشی، پذیرش می‌کند. یکی از خاطرات فراموش‌نشدنی من، امتحان منطق بود که استاد مصباح از من گرفتند. از اینکه توفیق پیدا کرده بودم تا از نزدیک با چنین شخصیتی آشنا بشوم، سراپا شوق بودم! چون اساتیدی در سطح ایشان، معمولا با طلبه‌های سطوح پایین حوزه، ارتباط برقرار نمی‌کردند! نکته دیگر این بود که امتحان را بزرگانی چون: آیت‌الله حسین مظاهری (فقه و اصول) و مرحوم دکتر احمد احمدی (ادبیات) می‌گرفتند. این برای من بسیار جالب بود؛ چون معمولا در مراکز دیگر، افراد معمولی، یک امتحان سطحی می‌گرفتند و دوره‌های آموزشی‌شان، چندان جدی نبود. به‌هرحال جدیت در انجام امتحان ورودی و مصاحبه برای ورود به مؤسسه در راه حق، بسیار برایم جالب بود، مخصوصا توصیه‌هایی که ایشان در حین گرفتن امتحان به من داشتند، برایم بسیار ارزشمند بود.
 
آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی
 
کلاس‌های مؤسسه در راه حق، چه ویژگی‌هایی داشتند؟
کلاس‌های مؤسسه، دو بخش بودند: یکی کلاس‌های عمومی برای استفاده همه طلبه‌ها، از جمله کلاس‌های عمومی فلسفه و کلاس‌ عمومی اخلاق آیت‌الله مظاهری. بنده در این کلاس‌ها، از محضر آیت‌الله مصباح استفاده می‌کردم. آن روزها مؤسسه، رشته‌های تخصصی یا نیمه‌تخصصی داشت، اما بنده توفیق حضور در کلاس‌های تخصصی استاد را نداشتم و از کلاس‌های عمومی ایشان استفاده می‌کردم، تا در سال 1368 و به دلیل اینکه با گروه تاریخ مؤسسه همکاری می‌کردم، در بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع) نیز در خدمت ایشان بودم.
 
در شخصیت آیت‌الله مصباح یزدی، چه ویژگی‌هایی برای شما، از همه بارزتر و برجسته‌تر بود؟
یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان، اهتمامی بود که به امر تعلیم و تربیت داشتند. ایشان اساس کار حوزه را تعلیم و تربیت و آموزش دقیق و صحیح به طلبه‌ها می‌دانستند. در تمام سال‌هایی که در خدمت ایشان بودم، حس می‌کردم همه کارهای تشکیلاتی دیگری هم که می‌کنند، در خدمت تعلیم و تربیت است. می‌فرمودند: «بهترین خدمتی که ما می‌توانیم به روحانیت بکنیم، این است که طلاب آنچه را که باید بیاموزند، درست یاد بگیرند و متوجه رسالت سنگینی که در آینده به عهده خواهند گرفت، باشند...». لذا همواره بر جامعیت امر تعلیم و ارائه آموزش‌های عمیق و دقیق به طلبه‌ها، تأکید داشتند. نکته مهم این است که ایشان تهذیب را مقدم بر تعلیم می‌دانستند. البته نص صریح قرآن هم هست، که تهذیب و تربیت بر تعلیم مقدم است. به فرموده حضرت امام: اگر تهذیب درست و حسابی نداشته باشیم، علم هم به جایی نمی‌رسد و من این را در منش و کردار و گفتار استاد مصباح، به‌عینه مشاهده می‌کردم.
ویژگی دیگر ایشان، توکل فوق‌العاده‌ای بود که به خدای تبارک و تعالی داشتند. همواره به ادای تکلیف می‌اندیشیدند و در تمام دورانی که در خدمت ایشان بودم، مخصوصا در زمینه مدیریت، هرگز ندیدم که در انجام کاری، به غیر خدا توکل کنند یا از غیر خدا چیزی بخواهند، یا از کسی کمک بگیرند. در تمام مراحل برنامه‌ریزی برای ایجاد مؤسسه و احداث ساختمان آن و اموری از این قبیل، هرگز ندیدم که غیر از توکل به خدا، به سراغ کسی بروند. گاهی ما فکر می‌کردیم: اگر فلان کار انجام شود، شاید به لحاظ بعد تبلیغاتی یا اجتماعی بهتر باشد، ولی ایشان موافقت نمی‌‌کردند و همواره می‌فرمودند: «ببینید امروز تکلیف شما چیست؟ و چه کاری روی زمین مانده، که باید انجام بدهید. به این فکر نکنید که این کار، ممکن است چندان مورد پذیرش نباشد، یا دیگران دنبالش نرفته باشند و یا برد تبلیغی‌اش کم باشد، بلکه ببینید تکلیف شما چیست...».
 
برخی رفتار جدی و قاطع ایشان را در شئون مختلف فردی و اجتماعی، شاهد بر ایستایی فکری یا بی‌اطلاعی ایشان می‌گرفتند! دیدگاه شما دراین‌باره چیست؟
بله؛ یکی از ویژگی‌های استاد، سازش‌ناپذیری بود، اما متأسفانه عده‌ای این ویژگی آن بزرگوار را حمل بر بی‌اطلاعی ایشان از حقایق می‌کردند و یا می‌گفتند: ایشان واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند! درحالی‌که تأکید روی اهمیت تکلیف، باعث می‌شد که ایشان بر سر ارزش‌ها معامله نکنند. مقابله ایشان با تز استعماری تساهل و تسامح و نیز با بدعت‌گذاری‌ها، از همین ویژگی نشئت می‌گرفت. ایشان وقتی احساس تکلیف می‌کردند، نسبت به هر نوع بدعت و کوتاه‌آمدنی حساس بودند و با آن مقابله می‌کردند. من این رویکرد را در تمام لحظات کاری ایشان، چه در برخورد با مسائل سیاسی و چه مسائل مدیریتی و حتی در برخورد با همکاران و زیردستان دیده بودم، که اولا: برای انجام کارهایشان، واقعا از غیر خدا کمک نمی‌خواستند، مگر از باب استفاده از علل و اسباب طبیعی و ثانیا: همواره تکلیف را مقدم می‌شمردند و ابدا از اینکه ظاهرا خسارتی ببینند و یا کاری کنند که به‌ظاهر پذیرشی نداشته باشد، باکی نداشتند!
ویژگی دیگر ایشان، جامع‌نگری و آینده‌نگری بود. ایشان در مسائل و موضوعات، تمام جوانب امر را در نظر می‌گرفتند و در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، به جنبه‌ها و ابعاد موضوع توجه داشتند. بسیار جامع‌نگر و آینده‌نگر بودند. ایشان اگر نگویم تنها فرد، ولی قطعا در زمره معدود روحانیانی بودند که از قبل از انقلاب، روحانیان را برای آینده تربیت می‌کردند، که نمونه بارز آن، دوره‌های آموزشی مؤسسه در راه حق است. در آن ایام آموزش رسمی حوزه علمیه، فقه، اصول و ادبیات عرب بود، اما ایشان فکر می‌کردند که به احتمال قوی، وضعیت در آینده به این صورت باقی نمی‌ماند و بالاخره روزی روحانیت با جامعه، ارتباط بیشتری پیدا می‌کند و تکالیف افزون‌تری متوجه این قشر می‌شود و لذا از همان زمان، آینده روحانیت را در برنامه‌ریزی‌ها مدنظر داشتند. از جمله یاد گرفتن زبان خارجی در حوزه، امر پسندیده‌ای نبود، اما ایشان لزوم آموزش زبان به طلبه‌ها را درک کرده بودند. همین‌طور خواندن دروس علوم انسانی از جمله: فلسفه، اقتصاد و...، که ایشان در مؤسسه ارائه می‌کردند. همه اینها به آینده‌نگری ایشان برمی‌گردد، که ایشان قبل از انقلاب به مسائلی فکر می‌کردند که بعدها مراکز بزرگ حوزه به فکرشان افتادند! به همین دلیل هم بود که شاگردان ایشان توانستند خدمات ارزشمندی به جامعه بکنند.
 
از این منظر می‌توان به نقش آیت‌الله مصباح، در ارتقای برنامه درسی حوزه‌های علمیه نیز پرداخت. دراین‌باره، چه ارزیابی‌ای دارید؟
به نظر بنده، ایشان یکی از برجسته‌ترین مصلحان، در امر برنامه‌ریزی در زمینه تعلیم و تربیت، در حوزه علمیه بودند. ایشان زمانی به فکر اصلاح برنامه‌های حوزه و تکمیل آنها افتادند که اصلا کسی به این چیزها فکر نمی‌کرد و شاید عده‌ای‌ این کار را، بد هم می‌دانستند! ایشان معتقد بودند که اگر دانشجو یا روحانی بخواهد دیدگاه غربی‌ها را نقد کند، ابتدا باید آنها را درست و دقیق بشناسد. ایشان می‌فرمودند: «یک طلبه باید علوم انسانی را، مثل یک دانشجو بخواند!...» و لذا یکی از کارهای اصلی مؤسسه را در حوزه علوم انسانی قرار دادند. هدف هم این نیست که ما علوم دانشگاهی را به طلبه‌ها ارائه بدهیم، که نهایتا آنها دانشگاهی بشوند، بلکه به خاطر این است که آنها علوم انسانی را براساس دیدگاه اسلام تبیین و تدوین کنند. بنابراین یکی از رموز موفقیت ایشان این بود که توانستند رشته‌های علوم انسانی را در حوزه‌ها جا بیندازند. ایشان در طراحی نظام آموزشی، به نکته‌ای توجه کردند که کمتر کسی متوجه می‌شود و آن هم این است که کسی که می‌خواهد وارد علوم انسانی بشود، قبل از هر چیزی باید اسلام‌شناس باشد؛ لذا طلبه‌ای که می‌خواهد با مؤسسه امام خمینی همکاری کند، ابتدا باید شش سال در حوزه درس بخواند و سطح یک را، که عبارت از ادبیات عرب و منطق هست و دوره مقدماتی فقه و اصول را، تمام کند و در کنار درس‌های حوزوی، مبانی عقلی و قرآنی اسلام، که دو درس اصلی و اساسی هستند و یک دوره فلسفه اسلامی و معارف قرآنی را بخواند و بعد مثل یک دانشجو، وارد رشته‌های علوم انسانی شود و به عنوان یک کارشناس علوم اسلامی، در زمینه علوم انسانی نظر بدهد.
براساس همین تفکر بود که ایشان، یک نظام آموزشی را طراحی کردند. در مؤسسه به تناسب دروس دانشگاهی، از نیروهای دانشگاهی و به تناسب دروس حوزوی، از استادان حوزوی استفاده می‌شود؛ همچنین به تناسب نیازهای خارجی، مؤسسه با دانش‌آموختگان خارج از کشور ارتباط دارد و اعزام به خارج هم، از برنامه‌های اساسی مؤسسه است. حدود بیست نفر از کسانی که همه مراحل آموزشی مؤسسه را تا کارشناسی ارشد، یعنی حداقل تا پایان سطح حوزه گذراندند و چه بسا درس خارج هم خواندند و دوره‌های معارف اسلامی ویژه مؤسسه را هم گذراندند، بعد از تحصیل در خارج از کشور، با توفیقات خوبی برگشتند و هم‌اکنون منشأ آثار ارزشمندی هستند. نباید از این نکته گذشت که به دلیل توجه عمیق استاد به مراعات اخلاص و پرهیز از تبلیغات و تکیه جدی بر ادای تکلیف، جامعه کمتر با این فعالیت‌ها آشنایی دارد. به نظر بنده بهترین راه برای وحدت حوزه و دانشگاه، همین همکاری‌های ارزشمندی بوده که در مؤسسه جریان داشته است. متأسفانه برخی از قضاوت‌های حوزوی‌ها و دانشگاهی‌ها نسبت به هم، براساس بی‌اطلاعی است! به‌هرحال، آیت‌الله مصباح یزدی، بیش از آن به گردن ما حق دارند که بشود در این مختصر آن را بیان کرد. ما در حوزه عملیه و کل جامعه اسلامی، متأسفانه امثال ایشان را کم داریم.
 
بی‌تردید توفیقاتی این‌چنین، در سایه یک نظم جدی و خلل‌ناپذیر حاصل می‌شود. این خصیصه را در سیره آیت‌الله مصباح چگونه دیدید؟
نظم و انضباط، خصلت جدی استاد بود، که در تمام جنبه‌های زندگی اعمال و در واقع، به سفارش امیرالمؤمنین(ع) عمل می‌کردند. ایشان نظم و انضباط را جدای از تقوا نمی‌دانستند و بی‌نظمی از نظر ایشان، بی‌تقوایی محض بود! یادم هست یکی از شخصیت‌های علمی و دانشگاهی، که خودِ آیت‌الله مصباح هم برای ایشان احترام بسیاری قائل بودند، یک بار با ایشان قرار ملاقاتی داشتند و برایشان مشکلی پیش آمده بود و نتوانسته بودند بیایند. ما حدود یک‌ماه پیگیری کردیم، که امکان تجدید این دیدار فراهم شود، ولی استاد نپذیرفتند! می‌فرمودند: «کسی که قولی می‌دهد، موظف است به قول خود عمل کند و اگر مشکلی پیش می‌آید، خبر بدهد!...». ایشان به‌رغم بزرگواری، لطف و محبتی که به دوستانشان داشتند، در این‌گونه موارد، ابدا با کسی تعارف نداشتند و می‌فرمودند: «مسئله نظم و انضباط و اجرای مقررات و قوانین ضامن بقای جامعه است و اگر قرار باشد از بی‌نظمی کسی چشم‌پوشی کنیم، در واقع عدالت را نقض کرده و در مورد دیگران تبعیض روا داشته‌ایم...». ایشان این نظم را در عباداتشان هم داشتند و در ساعاتی که باید عبادت می‌کردند، هیچ کار دیگری انجام نمی‌دادند! هیچ‌وقت زمان کار علمی را به کار مدیریتی یا بالعکس اختصاص نمی‌دادند و وقتی را که برای انجام کار مؤسسه اختصاص می‌دادند، به هیچ کار دیگری نمی‌پرداختند. حتی اگر کاری بسیار هم اهمیت داشت، هرگز بودجه مؤسسه را برای آن خرج نمی‌کردند و می‌گفتند: «باید بودجه‌اش، از جای دیگری تأمین شود». همواره تأکید می‌کردند که بهترین راه احترام به قانون، رعایت نظم و انضباط است».
 
در منش علمی و مدیریتی آیت‌الله مصباح، استفاده از تخصص کارشناسانِ هر رشته علمی، چه جایگاهی داشت؟
از خصال مهم ایشان، اهمیت به کار کارشناسی و استفاده از تجربیات دیگران، در برنامه‌ریزی و مدیریت بود. ایشان همواره تلاش می‌کردند مسائل را از طریق کارشناسی حل کنند و خودشان هم، براساس نظریات کارشناسی تصمیم‌گیری می‌‌کردند. با اینکه ایشان در مسائل علمی، فکری و فرهنگی، مواضع مشخص و قاطعی داشتند، ولی به گونه‌ای عمل می‌کردند که گویی موضعی ندارند و در برخورد با کارشناسان و دانشگاهیان، همواره از تجارب آنها استفاده می‌کردند. ایشان با اینکه به طور جدی، بر تمام مراحل کارها کنترل و نظارت می‌کردند، ولی در امر مدیریت و کار کارشناسی، امور را کاملا به مسئولان گروه‌های آموزشی ــ که معمولا اساتید دانشگاهی بودند ــ می‌سپردند. الحمدلله این آقایان مورد اعتماد بودند و در نظام، حوزه و مؤسسه، امتحان خوبی پس داده بودند. ایشان برای تجارب نیروهای فعال دانشگاهی، ارزش زیادی قائل بودند و همین باعث می‌شد که مؤسسه، بیشترین بهره را از این تجربه‌ها ببرد. مؤسسه در استفاده از تجارب نیروها و نخبگان دانشگاهی و نظریات تخصصی، هیچ محدودیتی نداشت و ندارد و یکی از رموز موفقیت آن در پیشبرد فعالیت‌هایش، همین است. ایشان برای هر کسی در جایگاه خودش، به خاطر تخصصی که داشت، ارزش قائل بودند و این به واقع‌نگری ایشان در مسائل برمی‌گشت. ایشان واقعیت‌ها را می‌دیدند و از نیروهای کارآمدی که در انجام وظیفه‌شان تعلل نمی‌کردند، همواره حمایت می‌کردند و در این زمینه، یک کارشناس با یک نیروی ساده زیردست، فرقی نداشت! استاد در مسئله حساسیت بر بیت‌المال، انجام وظیفه، نظم و انضباط و ارتباط عاطفی با نیروها، بسیار حساس بودند. وقتی یکی از نیروها مشکل پیدا می‌کرد یا بیمار می‌شد، خودشان پیگیری می‌کردند تا مشکلش حل شود. ایشان با آن جایگاه رفیع و درحالی‌که دغدغه مسائل کشور و مسائل جهانی را داشتند، نسبت به مسائل شخصی نیروها و حتی خانواده‌هایشان، این‌قدر حساس و متوجه بودند. همیشه درباره سلامتی و کسالت خانواده همکاران، پرس‌وجو می‌کردند و همین توجه ایشان، بهترین کمک و تقویت روحی برای ما بود و حتی زمانی که ما به خاطر مشغله‌های کاری و فکری، از مسائلی درباره خانواده‌هایمان غافل می‌شدیم، ما را متوجه می‌کردند! این بسیار مسئله مهمی بود که ایشان، حتی متوجه حقایق کوچکی که خود ما از آنها غفلت می‌کردیم، بودند و این موضوعی است که همه دوستانی که با ایشان همکاری کرده‌اند، می‌دانند و بارها آن را تجربه کرده‌اند. این بعد عاطفی و محبت ایشان، با هر کسی که در ارتباط بودند، چیزی است که من در دیگران، به‌خصوص بزرگانی که درگیر کارهای عمیق علمی هستند، کمتر دیده‌ام!
 
آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی
 
در دوران ارتباط با آیت‌الله مصباح، سیره و دغدغه‌های علمی ایشان را چگونه دیدید؟
آثار آیت‌الله مصباح، بهترین گواه بر عمق ایده‌های آموزشی و عملکرد ایشان است. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و سیر تحول و تکامل آن و برنامه‌هایش، به عنوان بخشی از آثار پربرکت حیات اجتماعی و تشکیلاتی ایشان، نمونه خوبی برای ارزیابی است. شاید برای کسانی که با شخصیت آن بزرگوار آشنایی نداشتند، این تصویر ایجاد شده باشد که ایشان گوشه‌گیر یا از اجتماع بی‌خبر و فقط مشغول کتاب و کتابخانه و تعلیم و تربیت بودند و نهایتا در حوزه تدریس می‌کردند و از بعضی از مسائل، اطلاع و برداشت دقیقی نداشتند! اما واقعیت این است که ایشان نه تنها بر تمام مسائل حوزه، بلکه بر تمام مسائل جامعه اسلامی و جهان اسلام، اشراف و با مراکز علمی حوزوی دانشگاهی داخل و خارج کشور، ارتباط داشتند. مؤسسه امام خمینی به دلیل نوع فعالیت‌هایش، با اساتید و نخبگان دانشگاهی ارتباط و همکاری زیادی دارد. کمتر پیش آمده که من در دانشگاهی حضور پیدا کرده و با یک شخصیت برجسته دانشگاهی صحبت کرده باشم و قبل از هر چیزی، از ارتباط یا همکاری خود با حضرت ایشان و سابقه فعالیت‌های دانشگاهی‌شان، حرفی نزده باشد! استاد مصباح مسافرت‌های علمی زیادی به اقصی‌نقاط دنیا از جمله کشورهای اروپایی یا آفریقایی داشتند. به نظرم جمع‌آوری سوابق سفرهای جهانی ایشان و ارتباطاتی که با مراکز علمی جهانی داشتند، بُعد بسیار ارزشمندی از شخصیت علمی ایشان را روشن می‌سازد. همین ارتباطات و آشنایی با نظام‌های آموزشی جهانی بود که برنامه‌ریزی دقیق و کارآمدی را برای مؤسسات تحت مدیریت ایشان ممکن کرد. ایشان معتقد بودند که در برنامه‌ریزی‌های آموزشی، نه تنها حوزه و جامعه اسلامی ایران، بلکه باید به جهان اسلام و حتی همه دنیا اندیشید و افرادی را پرورش داد که بتوانند به کل انسانیت خدمت کنند و در این میان مهم‌ترین نقش، به عهده روحانیان است و باید براساس چنین دیدگاهی، خود را آماده کنند.
 


کد مطلب: 21544

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/21544/تکلیف-گرایی-استاد-باعث-می-شد-سر-ارزش-ها-معامله-نکند

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir