کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«جستارهایی در شخصیت‌شناسی زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی» در گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین احمد عجمین

حملات علیه او، به ترور شخصیت شهید بهشتی شباهت می‌برد!

14 دی 1400 ساعت 15:13

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد عجمین، در عداد آنان است که در مقطعی، ریاست دفتر زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی را برعهده داشته‌اند. او در گفت‌وشنود پی‌آمده، در باب شخصیت‌شناسی آن بزرگ، سخن گفته است


پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
به عنوان شخصیتی که سالیان طولانی، با زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی معاشرت داشته‌اید، از منش شخصیتی ایشان، چه ارزیابی‌ای دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. سخن گفتن درباره چنین شخصیت بزرگی، واقعا دشوار است. شاید بد نباشد که صحبت خود را در این زمینه، از این خاطره شروع کنم که در یکی از سفرهای خارجی حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، یک کشیش مسیحی پشت سر ایشان می‌ایستد و نماز می‌خواند و می‌گوید: «من از سجده کردن شما، لذت می‌برم!».
به نظر من بهترین معرفی برای یک شخصیت علمی و فرهنگی، توجه به آثار اوست. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین اثر آیت‌الله مصباح، تأسیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است. در جلسه‌ای که در خدمت ایشان بودیم، فرمودند: «ممکن است حوزه علمیه در پنجاه سال آینده، اصلا وجود خارجی نداشته باشد و یا نتواند به نیازهای روز جامعه پاسخ بدهد، باید از حالا به فکر چاره بود و تأسیس این مؤسسه، برای پاسخگویی به این نیاز است. درست مثل موقعی که مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به قم تشریف آوردند و حوزه علمیه را بازسازی کردند. در آن زمان کسی تصورش را نمی‌کرد که حوزه علمیه قم در جهان اسلام، تبدیل به حوزه مرکزی و حتی مقدم بر حوزه علمیه نجف شود!...». موقعی هم که آیت‌الله مصباح تصمیم گرفتند تا این مؤسسه را راه‌اندازی کنند، این‌ طور احساس می‌شد که بدنه روحانیت، با شرایط روز جامعه آشنا نیست و برای پاسخگویی به پرسش‌ها و شبهات روز، آمادگی ندارد و دشمن هم دقیقا از همین نقطه ضعف، استفاده کرد! مثلا در دهه‌های پیشین، رواج تفکر دکتر شریعتی، زاییده همین ضعف حوزه و روحانیت بود، که نهایتا آن رویکرد التقاطی و انحرافی، در کشور و حتی سایر کشورهای مسلمان، رایج شد و در پسِ آن، مشکلات بزرگی به بار آمد! آیت‌الله مصباح، شاید تنها کسی بودند که بعد از حضرت امام، خطر را به طور کامل شناختند و به مقابله با آن پرداختند. مقابله ایشان هم، فقط به شیوه تبلیغ و صحبت نبود، بلکه ابتدا با تحلیل و بیان علمی و افشاگری، آن جریان انحرافی را سرکوب کردند و بعد هم با تأسیس این مؤسسه مدرن، خلأ علمی موجود را پر کردند، تا با پرورش نیروهای اسلام‌شناس و زبده، با دشمن مقابله کنند. تأییدات حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی، نسبت به مؤسسه هم نشان می‌دهد که این کار تا چه حد لازم و مفید بوده است. امیدواریم شاگردان و یاران آیت‌الله مصباح، توفیق داشته باشند که این راه را، به‌درستی و با دقت و صحت ادامه بدهند.
 
آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دوران اوج‌گیری حملات مخالفان به مکانت آیت‌الله مصباح یزدی، در دهه 1370، ایشان را جایگزین و جبران‌کننده خلأ وجود چهره‌هایی چون: علامه طباطبائی و شهید آیت‌الله مطهری، در دوران حاضر دانستند. ارزیابی شما از این توصیف، که در دوران خود بازتاب‌هایی فراوان نیز یافت، چیست؟
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های علامه طباطبائی، تربیت شاگردانی چون: شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله جوادی آملی و... بوده است. تلاش‌های علامه طباطبائی در زمینه‌هایی چون: تفسیر، کلام، فلسفه و...، دقیقا توسط آیت‌الله مصباح دنبال و تکمیل شد و لذا مباحث علمی ایشان، کمّا و کیفا با بحث‌های علامه طباطبائی قابل قیاس است. شهید آیت‌الله مطهری نیز، در عرصه اعتقادی و فرهنگی، فعالیت گسترده‌ای داشتند و حتی برای کودکان و نوجوانان هم، اثر فاخر «داستان راستان» را نوشتند. علامه مصباح هم، چنین حرکتی را شروع کردند و آثار فرهنگی بسیار ارزشمندی را از خود به جا گذاشتند. «طرح ولایت» که در آن آموزش‌های ویژه‌ای به جوانان داده می‌شود، یکی از اقدامات ایشان در این زمینه است.
 
آیت‌الله مصباح، گاهی هم با شهید آیت‌الله بهشتی مقایسه می‌شوند. از منظر شما، علت این قیاس چیست؟
شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی، حق بزرگی بر انقلاب اسلامی دارند و اگر ایشان نبودند، حضرت امام به طرز عجیبی تنها می‌شدند! پس از انقلاب اسلامی، همه احزابی که یا ساخته و پرداخته دشمن بودند یا با آن همسویی داشتند، شروع به فعالیت کردند. در سال‌های 1358 و 1359، دشمن نهایت سعی خود را کرد که انقلاب را از درون، از هم بپاشد و در این زمینه، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام داد. شهید بهشتی با انجام یک حرکت تشکیلاتی، در تأسیس حزب جمهوری اسلامی، نیروهای انقلاب را شناسایی کردند و آنها را به صحنه آوردند. دشمن از بعد تشکیلاتی و کادرسازی ایشان، صدمه می‌دیدید و به همین دلیل هم سرانجام، آن بزرگوار و یارانش را، در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رساند. نکته جالب این است که هجوم رسانه‌ای و تبلیغاتی علیه آیت‌الله مصباح، شباهت عجیبی به هجمه‌هایی دارد که در آن دوره علیه شهید آیت‌الله بهشتی انجام می‌شدند! با این تفاوت که شهید بهشتی تنها نبودند و گروهی از همفکران ایشان، در حزب جمهوری اسلامی متشکل بودند، اما آیت‌الله مصباح تنها بودند و در عرصه‌های سیاسی و اعتقادی، با توکل بر خدا و توسل به حضرت ولی‌عصر(عج)، پیش می‌رفتند.البته رهبر معظم انقلاب نیز، همواره از ایشان حمایت می‌کردند.
خاطرم هست که برخی از دوستان معتقد بودند: اگر استاد کمی ملایم‌تر صحبت کنند، زمینه پخش سخنرانی‌های ایشان از صداوسیما، بیشتر خواهد شد و افراد زیادتری، این بیانات را خواهند شنید. یک بار من همین مطلب را خدمتشان عرض کردم. ایشان در پاسخ فرمودند: «برخی حتی به من تذکر رسمی هم داده‌اند، ولی من آماده هستم تا برای این روشی که در پیش گرفته‌ام، اعدام هم بشوم!...». راستش من باز هم قانع نشدم و اهمیت مسئله، چندان برایم جا نیفتاد تا وقتی که رهبر معظم انقلاب، به منزل ایشان تشریف بردند و فرمودند: «این سخنرانی شما مفید و بلکه بیش از مفید بود!...».
این بیانات ارزشمند، از جنبه دیگری نیز در خور توجه بود. همان‌طور که برخی تلاش می‌کردند شهید بهشتی را از امام جدا کنند و بگویند که آنها با هم تفاوت رأی دارند، بعدها هم عده‌ای سعی کردند بین حضرت آقا و آیت‌الله مصباح، نوعی تفاوت مسیر قائل شوند و بگویند: اینها دو اندیشه متفاوت دارند! این سخن حضرت آقا نشان داد که آیت‌الله مصباح دقیقا همان حرفی را که مدنظر رهبری بود، زده بودند.
 
ارزیابی شما، از شیوه مدیریتی آیت‌الله مصباح چیست؟ دراین‌باره، چه نکته‌ای را مهم قلمداد می‌کنید؟
شیوه‌های مدیریتی ایشان، خیلی وقت‌ها همکارانشان را در دفتر، به یاد دستورات مولا امیرالمؤمنین(ع) می‌انداخت! شاید برای امثال بنده، حساسیت شدید بر فعالیت‌های اداری، چندان مهم نباشند، اما ایشان در این‌گونه مسائل، فوق‌العاده دقت داشتند. شاید برای کسی قابل باور نباشد که ایشان حتی سنجاق یا کلیپسی را که ما به نامه‌ای می‌زدیم و ایشان نامه را به منزل می‌بردند که مطالعه کنند، آن را به مؤسسه برمی‌گرداندند، یعنی تا این حد در مسئله بیت‌المال دقیق بودند! همیشه تأکید می‌کردند: «حساب‌ها، باید دقیقا از هم تفکیک شوند و هرگز وجه هیچ حسابی، به حساب دیگر نرود!...». ایشان با قاطعیت، با این‌گونه تخلفات برخورد می‌کردند و برایشان هم فرقی نمی‌کرد که چه کسی مرتکب تخلف شده باشد!
از جمله خصوصیات مدیریتی آیت‌الله مصباح این بود که اتفاقا به کسانی که سابقه و شهرتی نداشتند، بیشتر بها می‌دادند و عملکرد فرد و تأثیر او، برایشان بیشتر از عنوانش اهمیت داشت. نحوه برخورد استاد با اهانت‌هایی هم که به ایشان می‌شد، خیلی جالب بود. یک‌بار یکی از همکاران ما، عصبانی شد و تعبیر بدی را درباره ایشان به‌کار برد! به‌گونه‌ای که بعضی از ما، تحمل خود را از دست دادیم و گفتیم: ایشان باید اخراج شود! من اهانت طرف را عینا به ایشان منتقل کردم! استاد لبخندی زدند و گفتند: «حتما آن فرد، مشکل مالی یا خانوادگی دارد! اول آن مشکل را برطرف کنید، بعد بیایید به من گزارش بدهید...». ما هم رفتیم و دیدیم که از قضا، حق با استاد است. مشکلش را حل کردیم و الان هم، یکی از بهترین نیروهای مؤسسه است!
ایشان در کل، در کمال آرامش مدیریت خود را انجام می‌دادند و این آرامش، بر همه رفتارها و فعالیت‌های آن بزرگوار، سایه انداخته بود! آیت‌الله مصباح، توکل عجیبی داشتند و جالب اینجاست که گاهی از ناحیه کسانی به ما کمک می‌رسید که برخورد خوبی با ایشان نداشتند! همیشه می‌فرمودند: «خدا به دین خودش لطف دارد و اگر ما در مسیر دین خدا باشیم و به دین خدا خدمت کنیم، خدا به ما هم لطف خواهد داشت. ما اگر دین خدا را یاری کنیم، خدا هم ما را یاری می‌کند...». استاد علاوه بر این، به‌شدت از اینکه درباره ارتباط ایشان با خدا، حرفی زده شود، اکراه داشتند. ایشان حتی در مؤسسه هم که بودند، نماز جماعت را خودشان اقامه نمی‌کردند، درحالی‌که بر نماز و نماز جماعت، بسیار اهتمام داشتند؛ لذا ما هم باید مراقب باشیم که اخلاص بین ما و خدا، لطمه نبیند.


کد مطلب: 21551

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/21551/حملات-علیه-او-ترور-شخصیت-شهید-بهشتی-شباهت-می-برد

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir