«زندهیاد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، به مثابه شخصیتی جامع» در گفتوشنود با آیتالله محسن اراکی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
از منظر شما، چه ویژگیهایی در شخصیت فردی و اجتماعی زندهیاد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، برجستهترند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. سخن گفتن درباره این شخصیت بزرگ و جامعالاطراف، کار دشواری است. به نظر من، مهمترین ویژگی مرحوم آیتالله مصباح یزدی، تقوای گسترده و عمیق ایشان، در همه حیطههای زندگی فردی و اجتماعی بود. رعایت حدود الهی در زندگی ایشان، محور بود و از درجات بالای این خصیصه ارجمند، برخوردار بودند. تقوا ملاکِ سبک زندگی، اعم از: گفتارها، رفتارها و تصمیمگیریهای آن بزرگوار بود. آنچه زندگی ایشان را شکل میداد، گردن نهادن به امر و نهی الهی و تکلیف شرعی بود.
بنده در اوایل جوانی بودم و آیتالله مصباح در میانسالی بودند، که با ایشان آشنا شدم و از همان دوره، پایبندی ایشان به موازین شرعی را، مشاهده میکردم. گفتار و رفتار ایشان، همواره تجسم معارف الهی بود. از همین روی مقام معظم رهبری، درباره ایشان فرمودند: او زبان گویای اسلام بود!... حقیقتا حرف و عمل ایشان، جز تبیین اسلام نبود. مردان خدا چنین هستند. آنها در بین مردم زندگی میکنند و رفتارشان، جلوهگر تعالیم الهی است.
ویژگی دیگر، بعد اخلاقی شخصیت ایشان بود. گاهی دو رفتار انسان با تقوا سازگارند، ولی یک رفتار اخلاقیتر از دیگری و از لحاظ درجه مطلوبیت نزد خدا، ارحج از رفتار دیگر است. مردان خدا در بین رفتارهای صحیح، رفتاری را برمیگزینند که بیشتر از سایر رفتارها، رضایتمندی خدای متعال را فراهم میسازد. این افراد، همیشه بهترینها را انتخاب میکنند. ویژگی دیگر آن بزرگوار، تواضع ایشان بود و همین ویژگی بود که بسیاری را به خود جلب میکرد...
اشاره کردید به خصلت تواضع، در منظومه رفتاری آیتالله مصباح یزدی. این ویژگی چگونه با قاطعیت ایشان، در برابر اهالی انحراف و التقاط جمع میشود؟
ایشان زمانی که جای نرمش بود، بهترین نوع نرمش را نشان میدادند. در جایی هم که محل ابراز قاطعیت و صلابت بود، طبعا به وظیفه اخلاقی و شرعی خود عمل میکردند. در مهر و قهر، آنچه را که اخلاقیتر و به قرب الهی نزدیکتر بود، انتخاب میکردند. معیار مهر و قهر ایشان، عمل به وظیفه شرعی بود. ایشان به عنوان یک عبد صالح خدا، برای اینکه وظیفهشان را به بهترین وجه ممکن انجام بدهند، حقیقتا از آبروی خود مایه میگذاشتند.
ایشان به عنوان یک عالم دینی و برای روشنگری در مقاطع خطیر، به چه شیوهای عمل میکردند؟
بله؛ خصلت مهم استاد، صراحت در دفاع از حق بود، که این نیز از صفات ویژه متقیان است. کافران و منحرفان، خیلی دوست دارند که خواص اهل حق، با آنها مماشات کنند! آنها به تساهل و تسامح عالمان دین نیاز دارند، تا بتوانند اندیشه انحرافی خود را به جامعه بقبولانند و کاری کنند که یا علما با آنها کنار بیایند و یا دست کم، راه میانهای را انتخاب کنند! آنها با تبلیغات، جوسازی و فشار، کار را بر حقطلبان دشوار میکنند، تا از رویه و صراط مستقیمی که در آن هستند، دست بردارند و آنها را به هر سویی که میخواهند، بکشانند! بر صراط مستقیم الهی بودن، یعنی کوتاه نیامدن، این سو و آن سو نرفتن، دچار افراط و تفریط نشدن، از خط قرمزها عبور نکردن و در مقابل فضاسازیها تسلیم نشدن. آیتالله مصباح در مقام عمل به وظیفه الهی و سیر در صراط مستقیم، هیچگونه عقبنشینی یا گوشهنشینی را نمیپذیرفتند. اساسا انسانهای بزرگ، اینگونهاند. آنها در مقاطعی که حق نیاز به تبیین دارد و دشمنان تلاش میکنند تا با لشکریان خود، در جامعه غبار برانگیزند تا تشخیص حق و باطل دشوار شود و آب را گلآلود کنند، که ماهی خودشان را بگیرند و برنامه و نقشه خودشان را در جامعه پیاده کنند و همچنین تلاش میکنند تا رهبران الهی را هم، به این فضای غبارآلود بکشانند و وادارشان کنند که با آنها کنار بیایند و راه و روش آنها را بپسندند و از مرزهای الهی تجاوز کنند، ساکت نمینشینند و به وظیفه خود عمل میکنند. منادیان حق در سختترین شرایط و پیچیدهترین و غبارآلودترین فضاها و صحنهها، همچنان طبق فرامین الهی عمل میکنند و به قول حضرت امیر(ع)، در صحراها و دشتهای تاریکی که هیچ نشانه و علامت و دلیل راهی وجود ندارد، دلیل راه میشوند!... آن حکیم بزرگوار، اینگونه بودند و در مقاطعی که تشخیص حق از باطل دشوار میشد و در فضاهای مبهمی که نگرانی سراسر جامعه را فرا میگرفت و راه حق بر عامه مردم و سالکان طریق حقیقت تیره و تار میگشت و منحرفان تلاش میکردند تا مردم را از پیمودن راه حق بازدارند، دلیل راه میشدند و با استقامت بر حق و موازین و احکام الهی، صراط مستقیم را تبیین و روشن میکردند. در دورانی که خیلیها کوتاه آمدند و سعی کردند طوری سخن بگویند که دل جریانات انحرافی را هم بهدست بیاورند، ایشان همچنان بر موضع حق پافشاری کردند! این طیف از شخصیتها، برای اینکه دل کسی را بهدست بیاورند و رضایت کسی جلب شود، از رضایت خداوند دست نمیکشند و تنها ملاک برای آنها، انجام تکلیف است. آنان از سرزنش ملامتگران، بیمی به دل راه نمیدهند و ابایی از آن ندارند، که دیگران بگویند: چرا چنین گفتی و چنین کردی! برای آنان، فقط آنچه خدای متعال دستور داده، ملاک است و بس! حضرت امام هم، همواره در برابر سخنان سیاسیونی که به ایشان میگفتند: درافتادن با شاه کار خطرناکی است و به نتیجه نمیرسد، میفرمودند: «ما به تکلیف عمل میکنیم و نتیجه را به خدا میسپاریم!...». در نتیجه خدای متعال، بهترین نتیجه را نصیب ایشان کرد. مردان خدا به تکلیف عمل میکنند و خدای متعال هم بیش از نتیجهای که بر اعمال آنان مترتب است، به کارشان برکت میدهد.
آیتالله مصباح نیز، همواره به تکلیف عمل میکردند و در این راه، از هیچ فرد یا جریانی، هراسی به دل راه نمیدادند و ملامت دیگران، حتی غباری بر خاطر ایشان نمینشاند و هیچ فشاری نمیتوانست ایشان را از راه مستقیمی که در پیش داشتند، برگرداند. چه تهمتهایی که به ایشان نزدند و چه جوسازیهایی که علیه ایشان انجام ندادند! توهینها، جسارتها و رفتارهای ناروایی که علیه ایشان، توسط منحرفان و انسانهای ضعیف و سستاراده صورت گرفت، در تاریخ معاصر ما کمنظیر است! بااینهمه هیچیک از این اقدامات، ایشان را از پیمودن راه حق بازنداشت.
جامعیت شخصیت علمی آیتالله مصباح یزدی، مدخلی مهم در فرآیند شناخت ایشان است. ارزیابی شما دراینباره چیست؟
از دیگر ویژگیهای مرحوم آیتالله مصباح، این بود که چون قرآن و برهان را با هم داشتند، یک عارف به تمام معنا بودند. شاید ایشان اولین کسی بودند که در ابعادی گسترده، به تفسیر قرآن پرداختند و در عرصههای مختلفی چون خداشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی، سیاست، اقتصاد و عرصههای گوناگون علوم انسانی، وارد شدند و مفاهیم بلند قرآنی را، با نگاه به این عرصهها عرضه کردند. جمع بین وحی و عقل و همچنین جمع بین قرآن و برهان، از ویژگیهای تفکر این استاد بزرگوار بود و لذا در اندیشههای ایشان، هم نور قرآن دیده میشود و هم چراغ عقل کاملا روشن است. انسان در اندیشه آن بزرگوار، رویکردی عقلانی ـ برهانی میبیند، که از متن قرآن برخاسته است. قرآن هم چنین است. قرآن وحی الهی است، منتهی وحی الهی منطبق بر عقل، که آن هم نتیجه اراده خدا و نیز مخلوق اوست. بههرروی، ایشان استاد برجسته معارف قرآنی و نیز معلم بزرگ مبانی فلسفی و علوم عقلی بودند.