کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«دغدغه ماندگاری لحظات تغییر تاریخ-11» در گفت‌وشنود با احمد نصیرپور

انقلابیون مرا، با عکاس خارجی اشتباه گرفته بودند!

8 اسفند 1400 ساعت 1:04

ویژگی احمد نصیرپور در دوران ثبت لحظه‌های انقلاب اسلامی، جسارت و حضور در بسیاری از صحنه‌های خطیر است. هم از این روی آنچه وی از این دوره به تاریخ سپرده است، سوژه‌های گوناگونی را دربرمی‌گیرد. او در گفت‌وشنود پی‌آمده، از خاطرات آن روزها گفته است


پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
از چه دوره‌ای عکاسی را شروع کردید؟ و اولین عکس جدی‌تان از انقلاب اسلامی را در چه زمانی گرفتید؟
به نام خدا. از دوره دبیرستان به صورت تجربی و با دوربین‌های معمولی، عکاسی را شروع کردم و به خاطر علاقه زیادی که به این کار داشتم، با سرعت به زیر و بم کار و بسیاری از تنظیم‌ها، آشنا شدم. در دوره انقلاب اسلامی، عکاسی و حادثه‌جویی را با هم مخلوط کردم و به هر جا که توانستم، سرک کشیدم! اولین خاطره جدی عکاسی‌ام، مربوط به تسخیر کلانتری نازی‌آباد است!
 
احمد نصیرپور
 
نگاتیو عکس‌های شما از آن مقطع هم، در آرشیو نشریات بلوکه شده‌اند؟
نه؛ ولی آنها را به آلمان فرستادم تا برایم با کیفیت چاپ کنند، اما دیگر پیدایشان نشد که نشد! در میان آنها، اسلاید هم بود. از بسیاری از کلانتری‌های تصرف‌شده و صحنه‌های درگیری هم، عکس گرفته بودم! در روز 17 شهریور هم، درست وسط میدان بودم و حتی فیلم‌برداری هم کردم، ولی آنها را هم ندارم! در همان دوره، یک دانشجوی هنر به من گفت: «بده تا برایت ظاهر کنم و از روی آن، فیلم بسازم!...».
 
فیلم واقعه 17 شهریور را هم، به کسی دادید؟
بله؛ بچه محلمان بود و او را می‌شناختم. دوربین عکاسی‌ام را به او دادم و دوربین فیلم‌برداری سوپر 18 او را هم، گرفتم که با آن از راه‌پیمایی‌ها فیلم بگیرم، ولی متأسفانه دیگر هیچ‌کدام را ندیدم! طرف گفت: مأمورها فیلم را از من گرفتند!
 
اشاره کردید که شخصا، شاهد واقعه 17 شهریور 1357 بودید. مشاهدات شما از آن روز چیست؟
رفیقی داشتم به اسم حسین فاطمی، که شهید شد و حالا هم در نازی‌آباد، مدرسه‌ای به اسم او هست. همیشه با هم، در راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کردیم. جالب اینجاست که مردم، همواره مرا با خبرنگار خارجی اشتباه می‌گرفتند! در روز 17 شهریور هم، با حسین به میدان ژاله رفتیم. در آنجا سربازی گفت: جلو نیا، وگرنه می‌زنم، ولی ما ترس حالی‌مان نبود! نمی‌دانم که آن همه دل و جرئت، کجا رفت؟! من عکسِ اولین کسی را که در آن روز شهید شد و مردم او را سر دست بلند کردند، گرفتم. مردم داد می‌زدند: «مستر! مستر! عکس بگیر و نشان بده که اینها دارند با مردم چه کار می‌کنند!...». دست کم چون خیال می‌کردند که من خارجی هستم، از مردم کتک نمی‌خوردم! مأمورها که ریختند، با چه دشواری‌ای و همراه با حسین، از کوچه پس کوچه‌های خیابان پیروزی، خودمان را به خانه‌مان در نازی‌آباد رساندیم! فقط دغدغه‌مان این بود که یک وقت دوربین را از ما نگیرند و فیلم‌ها نابود نشوند! بعد هم که تکلیف عکس‌ها و فیلم‌ها، آن‌طور شد که گفتم!
 
در راه‌پیمایی روز 13 آبان 1357 هم، حضور داشتید؟
آن روز حسین به دنبالم آمد، که با هم به دانشگاه برویم، ولی من مریض بودم و نتوانستم بروم! او رفت و همان روز هم شهید شد!
 
در روز رفتن شاه از ایران، بیشتر در معرض دیدن چه صحنه‌هایی بودید؟
از روز رفتن شاه، خیلی عکس دارم. آن عکس معروفی را که کسی اسکناس‌ها را سوراخ و با آنها برای خودش کلاه درست کرده بود و همه جا هم می‌رفت، من گرفته‌ام! از روز تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران هم، عکس‌های زیادی دارم. همین‌طور آزادی‌های زندانی‌ها را هم، زیاد ثبت کرده‌ام. خانه ما نزدیک بهشت زهرا بود و زیاد به آنجا می‌رفتم و بیشتر هم از مردمی که برای تشییع شهدا جمع می‌شدند، عکس می‌گرفتم. دائم شهید می‌آوردند و من و دوستانم، به غسالخانه می‌رفتیم و از شهدا عکس می‌گرفتیم. گمان می‌کنم از آن عکس‌ها، هنوز هم تعدادی را داشته باشم. بهشت زهرا که می‌رفتم، از ترس مأمورها نمی‌شد فلاش زد! حتی یادم هست که شهیدی را آورده بودند که همه بدنش را با سیگار سوزانده بودند!
 
در روز 12 بهمن 1357، کجا بودید؟ و آیا توانستید عکس‌های مورد علاقه خود را بگیرید؟
بله؛ ولی من نتوانستم جلو بروم و امام را ببینم. در آنجا یک منبع آب بود، که با هزار زحمت، خودم را به بالای آن رساندم و از جمعیت انبوهِ حاضر، عکس گرفتم.
 
هیچ‌وقت نتوانستید از امام خمینی عکس بگیرید؟
بله؛ وقتی که در جماران بودند، چند بار رفتم و عکاسی کردم.
 
بسیاری از همکاران شما، از منظر یک هنرمند عکاس، در توصیف چهره امام خمینی، از تعابیر جالبی استفاده می‌کنند. دیدگاه شما دراین‌باره چیست؟
چهره امام، فتوژنیک و بسیار باابهت بود. یک چهره بسیار زیبا و جذاب، که هر عکاسی دوست داشت از آن عکس بگیرد! آن روزها جوان بودم و حرفه‌ای نبودم و همه دغدغه‌ام این بود که اگر موقع ظهور عکس ببینم که درست نیفتاده و زاویه و نور درست تنظیم نشده است، چه باید بکنم! در آن روزها، فقط یک نفر را برای عکاسی از امام، راه می‌دادند و سردبیرمان آقای تهرانی، لطف و به من اعتماد کرد و مرا به داخل فرستاد، که از ایشان عکس بگیرم. هرگز این لطفش را از یاد نمی‌برم.
 


کد مطلب: 21713

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/21713/انقلابیون-مرا-عکاس-خارجی-اشتباه-گرفته-بودند

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir