پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ دخالتها و دستورات شاه در موضوع خطمشی حزب مردم چنان ضدونقیض و سردرگمکننده بود که حتی صدای
اسدالله علم، وزیر دربار وفادار اعلیحضرت، را هم درآورده بود. علم که بالاخص در رقابت با دولت هویدا بهطور مستقیم و غیرمستقیم از حزب مردم حمایت میکرد، در 10 اردیبهشت سال 1351، دراینباره، بهگفتوگوی خود با شاه چنین اشاره کرده است:
«[شاه] اوامری در خصوص حزب مردم فرمودند که به دکتر کنی،
دبیرکل، بگو تشکیلات خود را گسترش دهد و جوانهای تازه بیاورد. عرض کردم چشم، ولی تا اجازه حرف زدن و انتقاد کردن نداشته باشند فایده ندارد. فرمودند منظور من هم همین است؛ زیرا اگر دریچه اطمینان باز نکنیم، حرفها از حلقوم گریلاها و جنگلیها و آدمکشها درمیآید. عرض کردم کاملا صحیح است، ولی چندین دفعه تصمیم اتخاذ فرمودهاید و باز دریچه [اطمینان] را بستهاید! مگر همین زمستان گذشته نبود که برای دو کلمه حرف که این بدبختها در مجلس در مورد بودجه زدند تلگراف صریح فرمودید که به آنها ابلاغ کنند. گفت: آخر مزخرف گفته بودند. عرض کردم در هر صورت این است؛ باید مزخرفگویی را هم تحمل کرد و الا کار حزب اقلیت هرگز به سامان نمیرسد. دیگر چیزی نفرمودند. فرمودند: حالا شما این اوامر را به دکتر کنی بگویید».*
امیراسدالله علم، علینقی کنی و باقر مستوفی
شماره آرشیو: 929-794ع
پی نوشت:
* اسدالله علم، یادداشتهای علم، ج 2، تهران، مازیار و معین، 1377، صص 241-242.