روزهایی که بر ما گذشت، تداعیگر سالروز رحلت عالم عامل و خدوم، زندهیاد آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی بود. در گفتوشنود پیآمده، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی شاهآبادی، فرزند آن بزرگ، به بیان شمهای از خاطرات خویش، از منش پدر پرداخته است
«آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی، در قامت یک پدر-1» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی شاهآبادی
برای کمک به جبههها، زیر بار قرضهای کلان میرفت!
7 فروردين 1401 ساعت 1:30
روزهایی که بر ما گذشت، تداعیگر سالروز رحلت عالم عامل و خدوم، زندهیاد آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی بود. در گفتوشنود پیآمده، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی شاهآبادی، فرزند آن بزرگ، به بیان شمهای از خاطرات خویش، از منش پدر پرداخته است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
پدر ارجمندتان آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی را بیشتر با چه خصلتی به یاد میآورید؟
بسمالله الرحمن الرحیم. علاقه و توجه ایشان، به ساحت و دستگیری اهلبیت(ع). ولایی بودن ایشان، در حد شعار و برگزاری مراسمات ظاهری نبود، بلکه از اعماق دل و جان، به اهل بیت(ع) ارادت داشتند. ایشان در طول بیست سالی که در نجف بودند، هر شب جمعه به کربلا میرفتند! به ایران هم که آمدند، برای چند سال، در هر هفته و در سالهای بعد، در هر ماه، به مشهد و زیارت حضرت رضا(ع) میرفتند! حجتالاسلام والمسلمین کاظم صدیقی برایم نقل کردند که یکبار ایشان فرمود: «من مجلس روضهای دارم که تنها مستمع آن خودم هستم! آیا مایلید در این مجلس منبر بروید؟...». من قبول کردم و در این مجالس، هربار که نام امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) را میآوردم، سیل اشک از چشمهای ایشان سرازیر میشد!
از خُلق نیک و ویژگیهای کرداری ایشان نیز، فراوان گفتهاند. شنیدن خاطرات شما دراینباره، برای ما و خوانندگان مغتنم است.
ایشان به اقوام و خویشاوندان، توجه خاصی داشتند. از سوی دیگر پست و مقام هیچ کس، برای ایشان اهمیت نداشت و در طول عمرشان، هرگز به ثروتمندان باج نمیدادند! با جوانان، ارتباط نزدیکی داشتند و از شیوههای بدیع و گوناگونی، برای ایجاد ارتباط با این قشر، استفاده میکردند؛ به همین دلیل هم جوانان، به ایشان عشق میورزیدند. در سالیان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسجد پامنار، برای جوانان سخنرانی میکردند و بسیاری از آنها را از قهوهخانهها به مسجد کشاندند! ایشان حتی توانستند لاتهای محل را هم، جذب مسجد کنند! بسیاری از این جوانان و داشمشدیها، که مجذوب ایشان شده بودند، بعدها در پیشبرد انقلاب، نقش فعالی داشتند و سالها بعد، ما آنها را در مراسم تشییع جنازه حاج آقا دیدیم!
از ارتباط پدر با امام خمینی، چه نکات و خاطراتی در ذهن دارید؟
ایشان علاقه عجیبی به انقلاب، نظام اسلامی و همینطور شخصِ حضرت امام داشتند و به مسیر و نهضت ایشان، قلبا معتقد بودند. خاطرم هست هربار که میخواستیم به مشهد برویم، علاوه بر اینکه هزینه سفر ما را میدادند، میفرمودند: «از طرف پدر و مادرم و همینطور مرحوم امام، نایبالزیاره باشید!...». این نکته برای ما، بسیار جالب و آموزنده بود.
آیتالله شاهآبادی به حضور در جبهههای جنگ، در دوران دفاع مقدس و نیز کمکرسانی به آن نیز، شهرت داشتند. علت این اهتمام جدی، چه بود؟
همینطور است. ایشان در زمینه کمکرسانی به رزمندگان اسلام، تلاش فراوانی کردند و میشود گفت: خودشان به تنهایی، یک ستاد کمکرسانی به جبههها بودند! ایشان معمولا کارهایی را که روی زمین میماندند، انجام میدادند و چون سراپای وجودشان توکل محض بود، برای خدمت به مردم و جبههها، زیربار قرضهای کلان میرفتند و از این امر، هراسی نداشتند! ایشان بیشتر تلاش میکردند که به ارتشیها خدمت کنند و میگفتند: مردم به پاسدارها و بسیجیها خدمت میکنند، ولی کسی چندان متوجه ارتشیها نیست! یادم هست که شهید تیمسار فلاحی، مرحوم تیمسار ظهیرنژاد، سرهنگ لطفی و...، در جلسات ماه رمضان مرحوم ابوی شرکت میکردند و به ایشان بسیار علاقه داشتند و انس و صمیمیت زیادی، بین آنها ایجاد شده بود. علاوه بر این، بارها در جبههها حضور پیدا کردند و با گفتار و رفتار خود، به تقویت روحیه رزمندگان میپرداختند.
کد مطلب: 21770