«شخصیتشناسی زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی» در گفتوشنود با آیتالله علی نظری منفرد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
جنابعالی به عنوان یکی از شاگردان زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی، چگونه با ایشان آشنا شدید؟ و این آشنایی چگونه توسعه و عمق یافت؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرین وَ لَعنَهُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین، اِلی یَومِ الدّین. همانطور که اشاره کردید، بنده از شاگردان حضرت آیتالله العظمی آقای علوی گرگانی (رضوانالله تعالی علیه) هستم، که سالها از محضر ایشان استفاده کرده و از برکات وجودشان، بهرهمند شدهام. ایشان از سالیان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از اساتید بنام حوزه علمیه قم بودند و از همان دوره، درسِ رسمی داشتند. در مقطعی که ایشان دروس سطح را تدریس میکردند، کسانی از محضر ایشان استفاده کردند، که در حال حاضر هر یک از آنها، از اساتید بزرگ حوزه هستند! ایشان در خانوادهای روحانی تربیت شدند. پدر بزرگوارشان، حضرت آیتالله آقای سیدسجاد علوی گرگانی، شخصیتی بسیار محبوب و شناختهشده در منطقه گرگان بودند و مردم از برکات وجود ایشان، بهرهمند میشدند. بههرحال ما در آغاز و به طور خصوصی، قسمتی از کتاب مکاسب را از محضر ایشان استفاده کردیم و به این ترتیب، باب مراوده میان ما باز شد. بیانی بسیار شیوا و رسا داشتند و مطالب را بهخوبی القا میکردند، بهگونهای که تلامذه و شاگردان ایشان، بهره کافی میبردند. عنایت داشتند که شاگردان، درس را متوجه بشوند و اگر سؤالی داشتند، بعد از درس باحوصله مینشستند و به آنها پاسخ میدادند.
بههرحال بنده بیش از نیمقرن بود که با آیتالله علوی گرگانی آشنا بودم و ایشان را حقیقتا شخصیتی شایسته، انسانی خلیق، متواضع و صبور یافتم؛ شخصیتی که علم و اخلاق را در خودش جمع کرده بود؛ امری که کمال و مقام انسان، به کسب آن است. همانطور که وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بُعِثتُ لاتمُّمَ مَکارمِ الاخلاق»؛ من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تمام کنم یا در جمله دیگری فرمودند: «علیکم بمکارم الاخلاق، فان ربی قد عملنی بها»؛ بر شما باد عمل به اخلاق پسندیده؛ چرا که پروردگار مرا به مکارم اخلاق امر کرده است.
از دیگر خصوصیات ایشان، علاقه شدید به ساحت قدس اهل بیت (علیهم صلوات الله) خصوصا آقا اباعبدالله الحسین(ع) بود. هم روضه هفتگی داشتند و هم در دیگر مناسبتهایی که در طول سال وجود داشت، مراسم سوگواری در دفتر ایشان برقرار بود. ایشان در روزهای پنجشنبه، در دفتر جلسه روضه داشتند و افراد زیادی در این جلسه حضور پیدا میکردند تا هم در روضه ایشان شرکت و هم خودشان را زیارت کنند. من گاهی در روزهای پنجشنبه، در این روضهها سخنرانی میکردم و میدیدم که ایشان، چقدر بادقت به ذکر مصائب گوش میکنند و اشک میریزند. خاطرهای را از ایشان نقل کنم. در سالهای پیش از انقلاب، در معیّت ایشان به عتبات عراق و کربلای معلی مشرف شدیم. یادم هست که ایشان پیش از زیارت امام حسین(ع)، رفتند و در فرات غسل کردند! نهری بود که مقداری از حرم فاصله داشت. ایشان مقیّد بودند که غسل کنند و من تقیّد ایشان برای انجام این امر مستحب را برای تشرف به حرم اباعبدالله(ع) فراموش نمیکنم. سفر بسیار خوبی بود و از محضر و برکات وجودی ایشان، بسیار استفاده کردیم.
علاوه بر اینها، ایشان به دلیل بزرگواری و تواضعی که داشتند، احساس میکردند که باید در میان مردم حضور داشته باشند و در ایام تبلیغ، به گرگان تشریف میبردند و در آنجا، به ایراد سخنرانی میپرداختند. من از خود ایشان شنیدم که پدرشان فرموده بودند: مسئله تبلیغ را جدی بگیرید! واقعا هم تبلیغ، مسئله مهمی است و رسالت یک روحانی این است که آنچه را که آموخته، به دیگران منتقل کند: «زَکاتُ العِلم نَشرَه» و این بزرگوار اینگونه بودند و سعی داشتند در ایامی که مردم هم باید از وجود ایشان بهره ببرند، به منطقه خودشان مسافرت کنند و با مردم محشور و آنان را ارشاد کنند.
در میان مراودان و مردم، حسن اخلاق به عنوان یکی از مهمترین خصال آیتالله علوی گرگانی، بهشمار میرود. در این فقره، ایشان را چگونه دیدید؟
در یک کلام باید بگویم که آن بزرگوار مجمع فضائل بودند. از جمله خصال ایشان، که بنده بارها و بارها شاهد آن بودهام، این است که وقتی کسی به مجلسشان وارد میشد، حتی اگر از نظر سنی و فضلی خیلی از ایشان پایینتر بود، از جا برمیخاستند و به او احترام میکردند. همیشه سخنان کسی را که با ایشان صحبت میکرد، بهدقت گوش میدادند و سپس پاسخ میگفتند، آن هم با تواضع بسیار. انسان وقتی دانش و علمش زیاد و فراوان شد، به طور طبیعی باید تواضعش بیشتر شود. مثلی است معروف که میگویند: درخت هر چه پربارتر بشود، افتادهتر و خمیدهتر خواهد شد. ایشان از مصادیق بارز این مثل، در میان موجودین بودند.
سیره ایشان را به عنوان یک مرجع تقلید، چگونه ارزیابی میکنید؟
مهمترین موضوع دراینباره این است که درب خانه ایشان، به روی همه باز بود. حتی در ایام تدریس هم، غروبها پس از آنکه اقامه جماعت میکردند، مردم میآمدند و مطالبی را که میخواستند رودررو با ایشان مطرح کنند، در میان میگذاشتند. عالم باید اینگونه باشد، که آنچه را که یافته و بهدست آورده، با روی گشاده به دیگران منتقل کند. در حدیثی از آقا امیرالمؤمنین(ع) هست که «العلم ودیعه الله فیالارض و العلماء امناء علیه». علم ودیعه الهی است و علما هم، امینهایی بر این ودیعه الهی هستند و باید این امانت را حفظ کنند و به مردم برسانند و من این خصوصیت را در وجود مبارک ایشان میدیدم. ایشان علاقه زیادی به مسلک روحانیت داشتند و تمام فرزندان ایشان، روحانی هستند و این خود نشانه تعهد و علاقه ایشان، به این لباس مقدس بود. اطلاع دارم که آقازادههای محترم ایشان هم، در ایام تبلیغ به شهرهای مختلف میروند و به ابلاغ معارف الهی میپردازند.
در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز، ایشان به عنوان یک شخصیت مطرح در میان مراجع موجود، در مواقعی که میبایست موضعگیری کنند و وظیفه خود میدانستند که مطلبی را بیان کنند و ارشاداتی داشته باشند، این کار را انجام میدادند و اذهان مردم را روشن میکردند.
ارزیابی شما، درباره آثار علمی آیتالله علوی گرگانی چیست؟
ایشان یک دوره کامل اصول را نوشتهاند و چاپ شده است. این کار بسیار مهمی است که فقیهی درس خارج خود را از ابتدای اصول که الفاظ است، تا آخر آن که تعادل و تراجیح را شامل میشود، بگوید و به صورت مبسوط و نه خلاصه، بنویسد و در اختیار اهل فضل قرار دهد. فقه را از ابتدای طهارت شروع کردهاند و بالغ بر ده جلد از فقه ایشان نیز منتشر شده، که دوره فوقالعاده مفصلی است. تا جایی که بنده در جریان هستم، درس خارج فقه ایشان در حد پنجاه، شصت جلد و شاید هم بیشتر میشود، که نشاندهنده دقت، تأمل و وسعت اطلاعات ایشان در علم فقه و تسلطی است که هم بر احوال و هم بر اقوال دارند. بههرحال از افتخارات بنده این است که سالها در محضر ایشان، سطوح عالیه را تلمذ و از وجودشان استفاده کردهام. آن بزرگوار به گردن حقیر، حق استادی دارند و بنده هم به شاگردی ایشان افتخار میکنم.
اگر بخواهید ایشان را در یک جمله توصیف کنید، چه خواهید گفت؟
بنده حضرت آیتالله العظمی علوی گرگانی را آن مقدار که از نزدیک با ایشان آشنا بودهام، یک عالم عامل میدانم؛ یعنی به آنچه به لحاظ علمی به آن رسیده و آن را دریافته بودند، عمل میکردند و به آنچه در اسلام، از اخلاق و صفات پسندیده وارد شده، بسیار متعهد بودند. خدایش در جوار برگزیدگان و مقربان خود جای دهد.