آنچه در پی می آید، شمه ای از سیره و خصال مرجع فقید، زنده یاد آیه الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی است، که به قلم جناب سید حسن میرمحمّدی، داماد آن بزرگوار آمده است. نویسنده در این متن، جلوه هایی از خلقیات آن فقید سعید را، به تببین نشسته است.
آنچه در شخصیت زنده یاد آیه الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی، بارز می نمود
الگوی خداباوری، مردمداری، حسن خلق و متانت
27 فروردين 1401 ساعت 14:04
آنچه در پی می آید، شمه ای از سیره و خصال مرجع فقید، زنده یاد آیه الله العظمی سید محمد علی علوی گرگانی است، که به قلم جناب سید حسن میرمحمّدی، داماد آن بزرگوار آمده است. نویسنده در این متن، جلوه هایی از خلقیات آن فقید سعید را، به تببین نشسته است.
سیدحسن میرمحمّدی (داماد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی)
بسم الله الرحمن الرحیم
من در مدت آشنایی و قرابتی که با بیت رفیع مرحوم آیتالله العظمی علوی گرگانی (رضوانالله تعالی علیه) داشتم و مفتخر به دامادی شان بودم، ظرایف اخلاقی و نکات درسآموزی از زندگی به تمام معنا روحانی ایشان و نیز نحوه تعاملشان با مردم را مشاهده کردم. خداباوری، مردمداری، حسن خلق، ادب، متانت و تواضع ایشان، بسیار ممتاز و ستودنی بود و هر آنچه از یک عالم مهذّب انتظار میرود، در روش و منش ایشان نمود بارز داشت. از مصادیق برجسته علمای ربانی بودند، که انسان با دیدنشان به یاد خدا میافتاد و محضرشان مملو از معنویت، اخلاص و خلق و خوی محمدی(ص) بود. در محافل خصوصی و خانوادگی، یک نوع آراستگی و متانت در گفتار و رفتار، حتی در نحوه نشستنشان در حضور نزدیکان وجود داشت، که گاهی باعث شرمندگی ما میشد! در ارتباط عاطفی با آشنایان و اطرافیان، فوقالعاده بودند.
تقیّد به صله رحم و عمل به استحبابات
رعایتِ حتیالمقدورِ مستحبّات و تقیّد به صله رحم، از اوصاف استثنایی این عالم مهذّب بود. تکرار صله رحم را، هیچگاه موقوف به بازدید طرف مقابل نمیکردند و تذکر برخی از اطرافیان، که شأن شما بالاتر از دیدار چندین باره از افرادی است که تقیّد و تعمّدی به بازدید ندارند، را نمیپذیرفتند.
خود و خانوادهشان در ایام هفته، مقیّد به قرائت دعای کمیل، دعای توسل، دعای سمات، زیارت عاشورا و...، بعضا به صورت دستهجمعی بودند و همیشه یک روح معنویت در خانه و خانواده ایشان، موج میزد و دعا، ثناء، نوافل، توسلات و بیاعتنایی به زخارف دنیوی، در متن و بطن زندگی ایشان ساری و جاری بود، که الحمدلله این اخلاق حسنه، در فرزندان و تربیتشدگان این بیتالشّرف هم مشهود است. ندیدیم فرزندان ایشان هیچ شان خاصی، مثلا به جهت جایگاه مرجعیتی پدر، برای خودشان قائل باشند؛ مانند پدر متواضعاند و کمتوقع.
آنچه در مورد «من لم یشکر المخلوق لم یشکرالخالق» شنیده بودیم، عملا در ایشان دیدیم. یکی از اوصاف ارزنده این بزرگوار و بالتبع فرزندان و مجموعه خانوادهشان، قدرشناسی و زبان تشکر است. اگر بر حسب وظیفه، کاری یا محبتی ولو ناچیز نسبت به آنان روا داشته شود، بیش از آنچه که انتظار میرود، زبان تشکر دارند و هیچ ابایی از بیان آثار این لطف و بهواسطه آن احیانا منافعی که عایدشان ساخته را، حتی در جمع ندارند، که این فضیلتی است کمیاب.
دقت در مصرف وجوهات شرعیه و رعایت احتیاطات، همواره در زندگی شخصی این عالم مهذّب، جلوهگر بود که مصادیق فراوانی از آن، در ذهن بنده جولان دارد. همیشه بزرگان را با تواضع و احترام یاد میکردند و دیگران را نیز، به آن توصیه مینمودند. استاد و فاضل ارجمند جناب حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد شبیری، دو ویژگی ممتاز مرحوم آیتالله علوی را در درس فقیه نامدار مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا مرتضی حائری دیده بودند و همیشه میستودند، یکی آنکه از ابتدا تا انتهای درس، مقابل استاد خود، دو زانو، بسیار مؤدب و با احترام مینشستند و هیچگاه تکیهگاهی برای خود برنمیگزیدند، دیگر اینکه اگر هم نکته یا اشکالی به ذهنشان میآمد، با ادبیاتی محترمانه، بهصورت سؤال و استفهام طرح میکردند، که خودنمایی و برداشت اشکال به استاد نشود.
کسی از دایره نگاه محبتآمیزشان خارج نمیشد
در رفتار مردم با ایشان، نوعی عشق و علاقه قلبی نمود داشت. گاهی افراد به جهت تأدّب در مواجهه با شخصیتها، چهرهها و بزرگان، تحت تأثیر شخصیتشان قرار گرفته، عادتا آنها را احترام میکنند، که الزاما نشانه ارادت قلبی نیست، ولی چیزی که من در رفتار توده مردم با ایشان میدیدم، فراتر از این بود؛ نوعی عشق، علاقه، پیوند و علقه مردم با مرجعیت بود؛ خصوصا در مردم گرگان، که موطن آباء و اجدادی ایشان بهحساب میآمد. ما معمولا شخصیتهای اخلاقی را در هیئت افراد زاهدی که چهره افتاده و سربهزیر و شاید هم گوشهگیر، که بیاعتنا به دنیا هستند، میبینیم و چه بسا ایشان به جهت همین خصلت، از توجه به افراد و پیرامون خود غافل میشوند، ولی ایشان یک فرد متخلق، اما کاملا اجتماعی بودند، که در بسیاری از عرصهها، حضور فعالانه داشتند و شمول این توجه، تمامی مرتبطین و مراجعهکنندگان را دربرمیگرفت و معمولا کسی از دایره نگاه محبتآمیزشان، خارج نمیشد. در اکثر مواقع، در سلام کردن پیشی میگرفتند و با ادب خاصی، دست به سینه از حاضران، پیر و جوان، عالم و عامی، در جمع استقبال میکردند. این عالم ربانی همانند پدر بزرگوارش، با ارائه چهره جذاب از دین، در عمق قلوب مردم نفوذ کرده و نصایح و مواعظشان را، اثرگذار ساخته بودند. من در طول مدت آشنایی، جز خوشرویی و تبسّم و لطافت در رفتار، از ایشان ندیدم.
بخشی از نفوذ و جایگاه معنویشان در خطه گرگان، مدیون والد معظمشان مرحوم آیتالله آقای حاج سیدسجاد علوی، که از علمای بسیار محترم و با نفوذ گرگان بهشمار میرفتند، بود. عالمی که مورد علاقه وافر مردم و احترام و اعتماد بزرگان حوزه بود؛ لذا به قول معروف، بسیاری از «این آوازهها از شَه بود». در ایامی که این عالم بزرگوار، برای بحث تبلیغ در شهر گرگان حاضر میشدند، که به اذعان بزرگان یکی از اوصاف ممتاز، خالصانه و متواضعانه ایشان بود، در بسیاری از جلسات مذهبی، حتی در جلسات محدود قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان، شخصا حضور مییافتند و برای کسب فیض و نیز تشویق دیگران، خودشان هم مانند جوانان و حضّار، آیاتی نورانی از قرآن کریم را تلاوت میکردند و با چهره خندان، جوانان و مردم را به برنامههای تعظیم شعائر دینی دعوت مینمودند و با یک ادب حضور خاصی، از ابتدا تا انتهای جلسه مینشستند و این برنامه را، در مساجد مختلف تکرار میکردند. من خود از نزدیک، مجالس باشکوه وعظ و برنامههای احیای بسیار تأثیرگذار ایشان در ماه مبارک رمضان را شاهد بودهام. حتی شنیدم که برخی از زندانیان با اخذ مجوز و مرخصی، خودشان را به مجالس احیای ایشان میرساندند.
درگرگان بسیاری از افراد و علاقهمندان به ایشان، حتی اقشاری که با وجود منش بزرگوارانه، از جهت مالی در نهایت استضعاف بودند، مصرانه قول و وعده میزبانی ایشان را از ماهها قبل از حضور ایشان در گرگان، برای یک وعده افطار یا سحر میگرفتند و مشتاقانه ایشان و تمامی همراهانشان را، میزبانی میکردند. در بسیاری از این منازل، ما اطرافیان به منزل باز میگشتیم، ولی ایشان مختصری از شب را، در منزل میزبان استراحت میکردند و ایامی را، در جمع صمیمی خانواده آنان میگذراندند؛ لذا میدیدیم چطور خود و خانوادههایشان، پروانهوار دور ایشان میچرخیدند و بعضا نوزادان و فرزندان خود را، در دامن حاج آقا مینشاندند و تصاویر یادگاری میگرفتند. من شخصا چنین جلوههای چشمنوازی از چنین علاقه و محبتی عمیق را، که البته طرفینی بود، نظارهگر بودهام.
تشییع پرشکوه، نماد یک علاقه ماندگار
تشییع باشکوه مردم مؤمن گرگان و قم از پیکر این بزرگوار، بهخوبی نشان داد که علمای ربانی و مردمدار، چه جایگاه رفیعی در قلوب مردم قدرشناس دارند. عمق تأثر و حسرت مردم شریف گلستان، در فراق و وداع با عالم نامدار و خوشنام خویش، جلوههایی ماندگار را رقم زد، که بعضا در قالب تصویر و فیلم، در مقابل دیدگانمان قرار گرفت. در پیامهای تسلیت بزرگان حوزوی و فرهیختگان علمی و سیاسی، که معمولا دقت بالایی در استخدام کلمات و استفاده از عبارات دارند، واژههای وزین و پرمعنایی در مورد این فقیه نزیه و وارسته و به قول رهبر معظم انقلاب: «وفادار به مردم و پشتیبان نظام»، وجود داشت. انصافا هم نسبت به تقویت نظام اسلامی، خصوصا رکن رکین آن یعنی ولایت فقیه، بسیار همّت داشتند و کوشا بودند و کوچکترین اقدامی در جهت تضعیف آن را، جایز نمیدانستند.
وصیتنامه این عالم ربانی هم، مشحون از روایات و نصایح اخلاقی، مستحبات وصیت و ظرافت و تدبیر بود. مبلغی را از وجوه شخصی خود، که حاصل از درآمد زمین کشاورزی موروثیشان بود، برای مخارج کفن و دفن و مراسم و هزینههای احتمالی پزشکی، کنار گذاشته بودند تا نه تحمیلی بر ورثه باشد و نه وجوه شرعیه. رحمت و رضوان الهی بر روح مهذّب این عالم ربانی باد، که تا واپسین لحظات عمر شریفش، زبانش از ذکر و ثنا و توسل باز نایستاد. حتی در بیمارستان و بستر بیماری، با تنی رنجور، مناجات اطرافیان بر سر بالینش را، به آرامی همراهی و زمزمه میکرد، تا اینکه مشیّت الهی چنین مقدر شد و سرانجام روح بلند و بیقرار این مرجع بصیر، در عصر دوازدهمین روز شعبانالمعظم ۱۴۴۳ق (۲۴/ ۱۲/ ۱۴۰۰)، به سوی معبود پر کشید و پیکر مطهرش در جوار مضجع شریف کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (سلامالله علیها) آرام گرفت. عاش سعیدا و مات سعیدا
خداوند این عالم پرجدّ و جهد را، با اجداد طاهرینش محشور کند و بر علو درجاتشان بیفزاید و ما را قدردان وجود چنین گوهرهایی، که انوار هدایتاند، قرار دهد، تا بتوانیم از سیره و مجاهدتهای علمی و عملی این بزرگان و اسوههای تاریخی، درسهای اخلاقی بگیریم و سرمشق زندگیمان سازیم.
کد مطلب: 21814