آنچه در پی میآید، شمهای از خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن علوی گرگانی، برادر زندهیاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی، از سیره پدر و برادر ارجمند خویش است، که برای نخستینبار روایت میشود. وی در این گفتار پرنکته، به نکاتی ناب در باب منش آن دو بزرگ اشاره کرده است، که بیتردید برای پژوهندگان و علاقهمندان، مفید و روشنگر خواهد بود
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن علوی گرگانی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
در آغاز اجازه میخواهم تا مختصری از احوالات والد بزرگوارم مرحوم آیتالله حاج سیدسجاد علوی و والده محترمهام را، به عرض برسانم.
در اوصاف پدر
مرحوم والد در روستای النگ، از توابع شهرستان کردکوی در استان گلستان متولد شدند. مسائل مربوط به والدین ایشان، خود داستانهایی مفصل دارد، که اکنون مجالی برای بیان آنها نیست. اجمالا عرض میکنم که سن پدر و مادر ایشان، بالای شصت سال بوده که خداوند، ایشان را به آنان داده است. پدر بزرگوارم در دوران نوجوانی و به فاصله سه روز، والدین خود را از دست میدهند! از آن پس تحت تکفل عالم بزرگ شهر کردکوی، یعنی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج ملا هاشم کبیر قرار گرفته و پس از گذراندن دوره مقدمات، جهت ادامه تحصیل به مشهد و سپس قم مشرف میشوند و در این شهر، با صبیه مرحوم حجتالاسلام و المسلمین میرزا علیاصغر مویدالشریعه (از اعضای دفتر مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمد حجت کوه کمرهای) و نوه دختری مرحوم آیتالله حاج شیخ محمود زاهدی قمی، همشیره مرحوم آیتالله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی ازدواج کردند. پس از ازدواج و جهت ادامه تحصیل، از قم به نجف اشرف عزیمت میکنند. مرحوم آیتالله العظمی حاج سیدمحمدعلی علوی گرگانی در سال ۱۳۱۸، در نجف متولد شدند و سالها در این شهر بودند. آیتالله سیدسجاد علوی، سپس به قم مراجعت و بنا به درخواست مردم شریف گرگان و دستور مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، به گرگان اعزام میشوند. مرحوم والد خصوصیات اخلاقی ویژهای داشتند، که به برخی از آنان اشاره میکنم:
اولا: معتقد بودند که فرزندانشان اگر پسر هستند، روحانی شوند و اگر دختر هستند، با روحانی ازدواج نمایند و این خواسته ایشان محقق شد. ما سه برادر (آیتالله سیدمحمدعلی و سیدمحمدحسین و اینجانب)، بحمدالله مفتخر به کسوت روحانیت شدیم.
ثانیا: سعی داشتند در تمام مجالس و محافل، فرزندانشان همراهشان باشند و آداب معاشرت و برخورد با افراد را، عملا به ما تعلیم می فرمودند و این امر موجب شد که هر سه برادر ــ بهویژه اخوی بزرگوار آیتالله العظمی علوی گرگانی ــ دارای اخلاق اجتماعی، تواضع، خوشرویی و سبقت در سلام، در برخورد با مردم باشیم.
ثالثا: از نوجوانی ما را تشویق میفرمودند که پس از ملبس شدن، حتما منبر رفتن و تبلیغ را سرلوحه کار خود قرار دهیم. هر سه برادر در ماههای رمضان، محرم و صفر و دیگر مناسبتها، چه در گرگان و روستاهای اطراف و چه در تهران و دیگر شهرها و حتی در خارج از کشور هم، منبر میرفتیم. اخوی بزرگوار حدود بیست سال و بنده حدود سی سال، در تهران هیئت داشتیم و شبها و روزهای جمعه، از قم به تهران میآمدیم و منبر میرفتیم.
رابعا: تواضع، اخلاق و گشادهروی بودن مرحوم والد، زبانزد خاص و عام بود. داستانی را از منش ایشان نقل میکنم، که واقعا شنیدنی است: آیتالله سیدسجاد علوی شبها در مسجد جامع گرگان ــ که در بازارچه نعلبندان است ــ اقامه نماز داشتند. در این بازارچه، مردی کلیمی عرقفروشی داشت! مردم بازار که اکثرا در نماز جماعت ایشان حاضر میشدند، اجازه خواستند که دکان او را، حداقل به هنگام نماز ببندند، اما ایشان اجازه ندادند! بااینحال خودشان، هر شب و هنگام رفتن به مسجد و برگشتن، از جلوی دکان عرقفروشی عبور میکردند و با صدای بلند، به آن مرد کلیمی سلام میکردند! این برخورد اخلاقی ایشان، موجب شد که آن شخص کلیمی، هر وقت از دور حاج آقا را میدید، درب دکان را میبست و پس از نماز جماعت، باز میکرد. حاج آقا چند وقت ایشان را ندیدند و جویای حال وی شدند، به ایشان گفتند: به احترام نماز دکان را بسته است! فرمودند: از طرف من به ایشان سلام برسانید! همین برخورد متواضعانه ایشان، موجب شد که این مرد کلیمی، عرقفروشی را کنار گذاشت و هنگام فوت مرحوم والد، به دنبال جنازه ایشان اشک میریخت! به او گفتند: شما که کلیمی هستید، این فرد عالمِ ما مسلمانهاست، چرا برای او گریه میکنی؟ در پاسخ گفت: من امروز پدرم را از دست دادم، او با اخلاقش مرا ادب کرد!
آری فرزند همین پدر، یعنی مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی نیز، با اخلاق، تواضع و خوشرویی خویش، سبب شد مردی یهودی، که در خیابان شهید آذرباد (ناصری سابق) واقع در خیابان ۱۷ شهریور تهران اقامت داشت، مسلمان شود و منزل خود را به نام معظم له انتقال دهد، که اکنون منزل او، صندوق قرضالحسنه «وحدت فاطمیه» که آن مرجع والامقام مؤسس آن بودهاند، شده است.
همگان میدانند که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی)، در پیامهای تسلیت خود در رحلت بزرگان، کمتر نامی از پدر آن شخصیت میبرند، اما معظم له در پیام خویش، از مرحوم آیتالله حاج سیدسجاد علوی گرگانی یاد کردند. علت آن شناختی بود که حضرت آقا نسبت به ایشان داشتند. والد بزرگوار در دوران بیشتر از چهل سال اقامت در گرگان، روحیه تواضع، اخلاق، مردمداری و خدمت به خلق خدا را عملا نشان دادند. این عالم نامور در طی این مدت، خدمات ارزندهای از قبیل: احیای مساجد، مراقد امامزادگان، مدارس، حوزههای علمیه، تأسیس هیئات مذهبی، جلسات تفسیر قرآن و تربیت روحانیت منطقه، مانند حضرات آیات: سیدمیرتقی حسینی، سیدکاظم نورمفیدی، سیدحبیبالله طاهری گرگانی، میرحسن حسینی النگی و فرزندان خودشان، بهویژه مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی و... داشتند. همچنین تربیت جوانان متدین و انقلابی، که برخی از آنان در امورات کشوری و لشکری خدمت میکردند، از باقیاتالصالحات ایشان است. از سوی دیگر بیش از چهل سال، هر شب بعد از نماز مغرب و عشا و در ماه مبارک رمضان بعد از نماز ظهر و عصر، در مسجد جامع گرگان منبر میرفتند و حدود چهار دوره تفسیر قرآن فرمودند. اینها نمونهای از خدمات ارزنده و بهیادماندنی آن عالمِ عامل و جلیلالقدر بوده است.
در اوصاف برادر
بنده این افتخار را داشتم که سالها در معیّت سایر دوستانم، مانند: حجتالاسلام والمسلمین نظری منفرد که الان از مدرسین حوزه علمیه قم هستند و یا در زمره قضات عالیرتبه دیوان عالی کشور بوده و هستند، مانند حجج اسلام: سعدی، حیدری، بابایی، قتیلزاد و دیگر دوستان محترم در حوزه قم، که دیگران در خاطرات خویش از آنان یاد کردهاند، از محضر درس اخوی بزرگوار آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی استفاده میکردیم. جالب اینجاست که درس ایشان، یکی از پرجمعیتترین دروس حوزه بود؛ زیرا خوشبیان بودند و با شاگردان با خوشرویی رفتار میکردند؛ لذا طلاب جذب اخلاق و گفتارشان میشدند. ایشان در ضمن درس، با حوصله و دقت اشکال شاگردان را گوش میدادند و پاسخ میفرمودند.
در بُعد سیاسی و انقلابی، همگام با مردم بودند و در راهپیماییهایی که در گرگان انجام میشد، معمولا در خدمت مرحوم والد، حضوری چشمگیر داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان در خدمت امام راحل (رضوانالله تعالی علیه) و نظام اسلامی بودند. از طرف رهبر کبیر انقلاب اسلامی و در دادگاه عالی قم، به شکل افتخاری خدمت میکردند و در دوران جنگ عراق علیه ایران، حوزه درسی خویش را تعطیل کرده و در جبههها حضور مییافتند. این حضور، موجب دلگرمی رزمندگان اسلام میشد. در یکی از سالها، که ایشان جهت تبلیغ به مهدیشهر سمنان تشریف برده بودند، فرمانده وقت سمنان از ایشان میخواهد تا مردم را برای حضور در جبههها تشویق کنند و ایشان در حسینیه اعظم مهدیشهر، در منبر و با بیان شیوای خودشان، مردم را به این امر دعوت فرمودند. از فردا جوانان برای اعزام به جبهه، به پادگانها مراجعه کردند. این حرکت بهقدری چشمگیر بود که فرمانده وقت مجددا خدمت حضرت اخوی رسید و از ایشان خواست که ضمن تشکر از مردم، از آنان بخواهند که دیگر برای اعزام به جبهه مراجعه نکنند؛ چرا که فعلا ظرفیت تکمیل شده است! این حرکت از نفس گرم معظم له و علاقه زیادی که مردم آن شهر به ایشان داشتنند، حکایت میکرد.
در مقطع پس از جنگ تحمیلی و رحلت حضرت امام خمینی، در زمان زعامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظله العالی)، ایشان دائما در کنار آقا بودند و همیشه از رهبری حمایت و برای موفقیت و طول عمر معظم له دعا میفرمودند و همواره در دیدار با مسئولان کشوری و لشکری، تأکید داشتند که گوش به فرمان ایشان باشند و اوامر و فرمایشات حضرت آقا را نصبالعین خود قرار دهند. همواره یکی از دغدغههای ایشان، مردم و مشکلات آنان بود. در دورانی که بنده افتخار خدمت در مجلس شورای اسلامی، در ادوار دوم، سوم و چهارم، از طرف مردم گرگان و آق قلا را داشتم، چه مرحوم پدرم و چه اخوی بزرگوارم، تأکید داشتند که فارغ از وابستگی به هر گروه و حزب، تنها هدف را خدمت خالصانه به مردم قرار دهم؛ چون آنان ولینعمت ما هستند و این انقلاب، ثمره فداکاریها و ایثارگریهای مردم و شهدا و جانبازان عزیز ماست و ما مدیون آنان هستیم و باید تا میتوانیم، در خدمت ایشان باشیم. هم ازاینرو در دیدار با مسئولان محترم، همواره خدمت به مردم را یادآوری میکردند و از آنان میخواستند تا برای رفع مشکلات و گرفتاریهای آنان، جدی و کوشا باشند. هرگاه مسئولان گزارشی را خدمت ایشان میدادند، علاوه بر تقدیر از آنان میفرمودند: آیا توانستهاید مشکلی را از مردم حل کنید؟ اگر موفق شدهاید، بدانید نزد خداوند و پیامبر مأجورید و روح امام و شهدا از شما راضی خواهند بود.
در پایان از اینکه وقتی را در اختیار اینجانب قرار دادید که بتوانم گوشهای از احوالات و خدمات مرحوم والد و نیز اخوی بزرگوارم حضرت آیتالله العظمی علوی گرگانی را بیان کنم، صمیمانه سپاسگزارم. اجازه میخواهم در پایان، از طرف بیت علم و فقاهتِ علوی گرگانی، از مردم شریف و ولایتمدار استان گلستان، بهویژه مردم باوفای گرگان و روستاهای اطراف، که در مراسم تشییع و مجالس ترحیم در گرگان و روستاهای آن، شرکت چشمگیری داشتند، از صمیم قلب تشکر کنم؛ همچنین از آیات عظام، فضلای گرامی و روحانیت محترم حوزه علمیه قم و مردم شریف و شهیدپرور و عالمدوستِ این شهر، که در تشییع پیکر این مرجع والامقام شرکت و در مراسم بزرگداشت معظم له، حضوری گسترده داشتند، سپاسگزاری کنم. به طور ویژه نیز از رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظله العالی) و حضرات آیات عظام و مراجع تقلید و رؤسای محترم قوه مجریه، قضائیه و مقننه، نمایندگان محترم مجلس، وزرا و نیز استانداران، فرماندهان محترم نیروهای مسلح اعم از: سپاه پاسداران، ارتش، ناجا و بسیج، که با پیامهای خود و حضور در مجالس بزرگداشت آن فقید سعید، موجب تسلی خاطر بازماندگان گشتند، نهایت تقدیر و تشکر را دارم.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین(ع).