حجتالاسلام محمدرضا طالبی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
بسمالله الرّحمن الرّحیم و به نستعین
اینجانب محمدرضا طالبی از سال 1381 و حدود بیست سال، شاگرد حضرت آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی (قدس سره) بوده و ده سال نیز در دفتر معظم له، در خدمت ایشان بودم. در طی این مدت دهساله، در تمامی دیدارهایی که ایشان با شخصیتهای مختلف حوزه و دانشگاه و گروهها و سران لشکری و کشوری داشتند، حاضر بودم.
مرحوم استاد آیتالله العظمی علوی گرگانی، ویژگیهای منحصربهفردی داشتند، از جمله اینکه همیشه ظهر و غروب، در دفتر و در بین اعضای آن مینشستند و مردم عادی، خیلی راحت میتوانستند آن بزرگوار را، از نزدیک ببینند و با ایشان صحبت کنند. وقتی ارباب رجوع میآمدند و سؤال و یا حاجتی داشتند، گاهی مرحوم آقا را نمیشناختند. ما میگفتیم: خود آقا اینجا نشستهاند و بروید از ایشان بپرسید، یا حاجت خودتان را با ایشان مطرح کنید. آنها تعجب میکردند و میگفتند: یعنی واقعا ایشان خودِ مرجع تقلید هستند، که اینجا نشستهاند؟! گاه پیش میآمد که شماری از این افراد، شروع به گریه میکردند و میگفتند: ما در عمرمان، مرجع تقلیدی را از نزدیک ندیدهایم!
مرحوم آقا، همیشه رفتارهایشان را بر اساس آیات، روایات و گاهی نیز سیره علمای سامان میدادند. گاهی من میدیدم که ایشان، رفتارشان با افرادی که به ایشان مراجعه میکنند، مختلف است. از ایشان درباره این مطلب سؤال کردم، بلافاصله فرمودند: «آقای طالبی! در مورد مشابه، پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) یا امام (علیهالسلام) نیز، اینطور رفتار کرده بودند...». گاهی نیز به سیره عملی عالمان بزرگواری، همچون مرحوم آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی و آیتالله العظمی سیداحمد خوانساری استشهاد میکردند.
ایشان نسبت به تدریس، بسیار علاقه و اهتمام داشتند و هیچ وقت نمیگذاشتند که درسشان تعطیل شود. حتی در روز سیزده فروردین، که همه جا تعطیل بود و مردم به طبیعت میرفتند، ایشان درس را تعطیل نمیکردند و میفرمودند: «برای تعطیلی درس باید عذر شرعی داشته باشیم!...». بعد از شیوع ویروس کرونا، که مدتی درس تعطیل شد، اولین مرجعی که درسشان به صورت حضوری برگزار شد، درس مرحوم آقا بود و تا مدتی تنها مرجعی بودند که درسشان برگزار میشد.
از دیگر ویژگیهای ایشان، سادهزیستی بود. به یاد دارم روزی ماشینی که ایشان را برای درس به حرم میبرد، خراب شده بود. ما خواستیم ماشین دیگری از طریق یکی از اعضای دفتر تهیه، یا درس آن روز را تعطیل اعلام کنیم. مرحوم آقا فرمودند: «بروید یک تاکسی بگیرید و با تاکسی میرویم...». رفت و برگشت آن روز، با تاکسی صورت گرفت، که از آن به یادگار فیلم هم گرفتهام. راننده تاکسی متعجب و خوشحال بود از اینکه مرجع تقلیدی سوار اتومبیلش شده است!
یکی دیگر از ویژگیهای ایشان، احترام به سایر مراجع و بزرگان حوزه بود. در این ده سالی که در خدمتشان بودم، در بسیاری از دیدارهای سران نظام یا مسئولین لشکری و کشوری، به آنان میفرمودند: «تا بزرگان حوزه و مراجع بزرگوار تقلید هستند، از آنها استفاده کنید...». هیچگاه نمیخواستند تا خودشان را مطرح کنند. نکته دیگری که بسیار برای من درسآموز بود، احترام به اساتیدشان بود. همیشه از اساتیدشان، در درس یا غیر درس، با عظمت نام میبردند. حتی روزی آیتالله سیدعلی محقق داماد ــ فرزند مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمد محقق داماد، که استاد مرحوم آقا بودند ــ به دفتر آمدند و با آیتالله علوی گرگانی ملاقات کردند. ایشان هنگام خروج، آقای محقق داماد را تا درب دفتر مشایعت کردند. بعد به ایشان گفتم: آقا جان با این حال و جایگاهتان، نیازی نبود تا این حد زحمت بکشید! فرمودند: «یحفظ المرء فی ولده، پدر ایشان استاد من بوده است و من به احترام استادم، به فرزندشان احترام کردم...». مرحوم آقا مقداری از سطوح را نیز، نزد آیتالله العظمی مکارم شیرازی خوانده بودند. به یاد دارم در جلسهای که آیتالله مکارم به منزل ایشان آمده بودند، آیتالله علوی در نهایت تواضع و فروتنی، در مقابل این بزرگوار نشستند و مطرح فرمودند: «شما استاد من هستید و من مقداری از سطح را نزد شما شاگردی کردم!...». آیتالله مکارم نیز فرمودند: «از این حرفها نزنید!...». بعد از ارتحال مرحوم آقا نیز شنیدم که آیتالله مکارم در دیدار با بیت مرحوم آیتالله علوی فرموده بودند: «این نشانه بزرگی روح ایشان بود، که این مسئله شاگردی را مطرح میکردند...».
یکی از خصوصیات ممتازی که آیتالله العظمی علوی گرگانی داشتند این بود که سعی میکردند کارهایشان برای رضای خدا باشد و و اگر ذرهای شائبه ریا در عمل مطرح میشد، از آن کار اجتناب میکردند. همانگونه که اشاره شد، هرگز نمیخواستند تا نامشان مطرح شود و هماره میگفتند: «کار باید برای خدا باشد...». ما هر چه میخواستیم برای آن بزرگوار تبلیغ کنیم، ایشان ممانعت میکردند و جالب است بدانید که در تمام این دوران، حتی حاضر نشدند که یک دوربین عکاسی یا فیلمبرداری، برای دفتر تهیه شود و لذا عکسبرداری از دیدارها، با یک موبایل معمولی صورت میگرفت! البته گاهی افرادی که به دیدار میآمدند، همراه خودشان عکاس و خبرنگار داشتند، اما از طرف خود دفتر، با موبایل عکسبرداری میشد!
مرحوم آقا نسبت به ذوات مقدس معصومین (علیهمالسلام)، بهویژه پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و حضرت حجت (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، همواره احترام خاصی میکردند و وقتی نام آنان برده میشد، سرشان را به نشانه احترام پایین میآوردند. به یاد دارم در ایامی که در گرگان حضور داشتند، چه در ماه مبارک رمضان چه در ماه محرم یا ایام عید نوروز، گاهی سحرها برای زیارت امامزاده عبدالله(ع) گرگان و ذکر فاتحه بر مزار پدر بزرگوارشان، تشریف میبردند. یکبار از کنار قبر یکی از خادمان امامزاده رد میشدیم، که روی عکس این خادم آرمی بود که به اسمای متبرکه منقوش بود! ایشان به من فرمودند: «آقای طالبی، با تولیت آستان مقدس امامزاده صحبت کنید و با اجازه از صاحبان قبر، عکس یا این آرم را پاک کنند، تا زیر پای مردم قرار نگیرد!...».
غالب جلساتی را که در قم، از ایشان برای سخنرانی دعوت میشد، نمیپذیرفتند. فقط یک بار سخنرانی در جمع معتکفین مسجد امام حسن عسکری(ع) را پذیرفتند، که بازتاب گستردهای نیز داشت، اما سال بعد که مسئولان اعتکاف، دوباره از ایشان برای سخنرانی دعوت کردند، آقا نپذیرفتند! به ایشان گفتم: چرا قبول نکردید؟ سال قبل که استقبال خوبی شد؟ فرمودند: «بگذار از وجود دیگر عزیزان استفاده شود؛ میترسم برای خدا نباشد و جنبه ریا پیدا کند!...». یک بار هم پس از اصرار زیاد، اقامه نماز جماعت در مسجد جمکران، در شام نیمه شعبان را قبول کردند. جمعیت زیادی فضای صحن مسجد جمکران را پر کرده بود. این همان نمازی است که گهگاه تلویزیون نیز پخش میکند. وقتی که وارد مسجد جمکران شدیم، من پشت سر ایشان بودم و به محل اقامه نماز ــ که در صحن مسجد بود ــ رفتیم. بعد از اقامه نماز جماعت که به سمت منزل میآمدیم، به ایشان عرض کردم: آقا جان! نماز باشکوهی بود و الحمدلله جمعیت زیادی شرکت کرده بودند، به نحوی که تمام صحن را پر کرده بود! فرمودند: «آقای طالبی! من از وقتی که وارد مسجد جمکران شدم، سرم را تمام وقت پایین انداختم و نخواستم جمعیت را ببینم، که خدایی نکرده این جمعیت در نیّت من تأثیر بگذارد و نمازم را دچار اشکال کند!...».
در طول این ده سال که در محضرشان بودم، در اکثر دیدارها، بهخصوص دیدار با دانشجویان ــ که فراوان هم به دیدارشان میآمدند ــ درباره نقش ولایت فقیه و انقلاب اسلامی صحبت و به مسئولین دانشگاهها نیز توصیه میکردند که جوانان دانشگاهی را با مبانی ولایت فقیه بیشتر آشنا کنید. همواره مردم و مسئولان را هم دعوت میکردند که از مقام معظم رهبری پیروی کنید. جناحها و احزاب سیاسی که به دیدارشان میآمدند و مسائلی را مطرح میکردند، ایشان همه را به مقام معظم رهبری ارجاع میدادند و میفرمودند: «ایشان فصلالخطاب است و هر مشکل و گرفتاری هست، به دست مقام معظم رهبری قابل حل شدن است...».
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست