حجت الاسلام علی آقاجانی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
در آستانه دومین نیمه شعبان سال 1400 خورشیدی، در اواخر اسفند و در فصل زمستان، برگی دیگر از دفتر مرجعیت و شاخساری دیگر از درخت تنومند آن، به خزان گرایید و قامت استوار دیگری، در میان حزن و حسرت ناظران در خاک رفت! آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی(ره)، که هماره نام و یاد مولایش مهدی موعود امام زمان(عج) را بر ذهن و زبان و در وصیت خویش نیز، تأکیدی ویژه بر یادکرد آن امام غایب از نظر داشت، در آستانه نیمه شعبان سالروز ولادت ولی عصر(عج)، بانگ رحیل را لبیک گفت و به سرای حق شتافت.
برای بنده که نسبت نزدیک خویشاوندی با آن بزرگ داشته و سالیانی از دور و نزدیک، با ایشان معاشرت داشته و مدتی نیز در درس اصول، شاگردیشان را کردهام، دراینباره سخن راندن، سهل و ممتنع مینماید. ویژگیهای شخصیتی و رفتاری ایشان، (اعم از ذاتی و اکتسابی) چنان بود که انسان را در مواجهه مجذوب میساخت و به تمجید وا میداشت؛ چنانکه بسیاری از بزرگان در حیات و ممات آن فقید سعید، بدان زبان گشودهاند. در وی هوشی سرشار، با سختکوشی و تلاش، تعبد با تفکر، و تواضع و مردمداری با برنامهریزی و آیندهنگری و تمحض و توغل علمی با جامعهنگری، همراه و آمیخته بود؛ بهگونهای که او را به طور خلاصه، میتوان شخصیت و مرجعی خبیر نامید. در این مقال اشارتی به ابعاد شخصیتی ایشان خواهیم داشت، با این تذکار که بیان این ویژگیها، اگرچه در جهت الگوسازی است، اما به معنای اسطورهسازی و فرونهادن ابعاد انسانی این شخصیت سترگ و چهرههایی از این دست نیست.
1. تربیت و اصالت خانوادگی: مرحوم آیتالله العظمی علوی گرگانی، که از روستای النگ از توابع شهرستان گرگان برخاسته بود (اگرچه محل تولدشان شهر نجف است)، تحت تربیت پدری مشهور به صلاح و تقوا، یعنی مرحوم آیتالله سیدسجاد علوی، که عالمی پاکنهاد بود، قرار داشت. وی به امر مرجع بزرگ عصر، یعنی آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی، برای هدایت مردم در گرگان اقامت دائم نموده بود و گرگانیان از وی خاطراتی نیکو دارند. به نظر میرسد برخی ویژگیهای ایشان مانند مردمداری، تحت تأثیر سلوک عملی پدر در مواجهه با مردم، در کنار همنشینی نظری با آیات و روایات بوده باشد.
2. هوش و استعداد سرشار: مرحوم استاد علوی گرگانی، دارای هوش و استعداد علمی شگفتی بودند، که در مراحل تحصیلی ایشان نمودار بود و مورد اذعان استادان برجسته آن بزرگ قرار داشت؛ به نحوی که در مجلس درس اساتید بزرگی مانند: مرحوم سیدمحمد داماد، مرحوم حاج آقا مرتضی حائری یزدی و مرحوم سیدمحمدرضا گلپایگانی ــ که سه استاد برجسته ایشان به مدت طولانیمدت بودند ــ جزء شاگردان رده اول در دورههای حضور بوده و تفوق آشکار داشتند. این مسئله در مراحل تحصیلی و علمی، که به مرجعیت ایشان انجامید، نمود فراوان دارد. استعداد ایشان بهویژه در تسلط بر تفریعات فقهی و تطبیقات اصولی، کاملا مشخص بود. همچنین این هوش سرشار، در تسلط بر متون مورد تدریس و بیان روان، سلیس و روشن در موضوعات غامض و پیچیده، خود را نشان میداد. بیانی که گره از مطلب علمی میگشود و معماهای فقهی و ذوابعاد را، آسان مینمود. این نکته را خود ایشان به بنده فرمود، که برخی از اساتید و مراجع بزرگ حوزه، از قدرت تبیین ایشان متعجب بوده و به تمجید از آن پرداختهاند.
3. سختکوشی: مرحوم استاد علوی گرگانی، اگرچه از هوش و استعداد خداداد و فراوان برخوردار بود، اما بدان غره و قانع نبود و با تلاش چشمگیر، توانسته بود ظرفیت فکری و استعدادی خود را گشوده و ارتقا دهد. ایشان از ماقبل اذان صبح، که برای نماز شب و تهجد برمیخاست، تا پاسی از شب، همواره در حال کار، تلاش، مطالعه و تفکر بود و لحظهای باز نمیایستاد. حتی در این اواخر نیز، تا آنجا که میتوانست، دست از رتق و فتق امور علمی، مرجعیتی و مردمی برنمیداشت و همواره بر سختکوشی علمی تأکید داشت. او از زمره فرزانگانی بود که هیچگاه به استعداد و هوش زایدالوصف و ذاتی خود اکتفا نکرده و در آموختن و آموزاندن، آرام و قرار ندارند. ایشان در دوران تحصیل خود، در هر درس به طور منظم و دقیق حاضر میشد و با جلوسی مؤدبانه در مقابل استاد، دقیق میشنید و مینوشت و بهگاه سخن، دقیق و با انضباط علمی سخن میراند. ایشان به بنده میفرمود که در درس هر استادی، کوچکترین سخن او را به تحریر درآوردهام و در هر درسی، دفترها دارم!... برخی از آن دفترها، از تقریرات دروس اساتیدی چون: آیات داماد، حائری، خمینی و گلپایگانی، در سالهای پسین و به صورت مکتوب، به جویندگان دانش ارائه گردید و امید است مابقی نیز، به نشر درآید.
4. تواضع و مردمداری: کلیدواژه مهم زندگانی مرحوم استاد علوی گرگانی، که همگان بر آن اتفاق نظر دارند، تواضع و مردمداری ایشان است، که علاوه بر ذاتیات، نتیجه اکتساب و تجارب همنشینی با پدر نیز بوده است. این ویژگی نیز، ناشی از خبرویت و روشننگری ایشان بود. اهمیت این خصیصه آن چنان است که نگارنده ابتدا میخواست عنوان این یادداشت را مرجع خبیر و مردمدار بگذارد، اما با دقتی متوجه شد که مردمداری نیز، ناشی از خبیر بودن ایشان است. خلق نیکو در مواجهه با مردم و تواضع نسبت به عموم مردم و طلاب، چیزی است که در سیره آن بزرگ عیان است؛ چنانکه در تصاویر عمدتا دست بر سینه دارد. مرجع فقید تا آخر حیات، در مجالس خود بر زمین نشسته و از مبل استفاده نمینمود! نکته مهم این بود که ایشان این رویه را در ملاقات با مقامات سیاسی نیز فرو نمیگذارد و حلاوت همچون مردم بر زمین نشستن را، به کام مقامات نیز میریخت و البته مردمی را نیز که مسئولان را، جز بر مبلهای گرانقیمت نمیدیدند، شادمان میساخت. لبخند در مواجهه با افراد و مجال سخن دادن به آنها، از دیگر جلوههای مردمداری و تواضع ایشان است. ایشان حتی در مقابل کودکان و نوجوانان نیز، همین رویه نیکو را، حتی با شدت بیشتر داشتند؛ بهگونهای که موجب خشنودی و احساس شخصیت آنها میشد؛ امری که شاید کمتر در بزرگان مشهود باشد. ما که از دوران کودکی خدمت ایشان میرسیدیم، همواره از مجالست او و مهربانیاش مشعوف بودیم. ایشان با احترام تمام سخن میگفت و احوال میپرسید و حتی در بسیاری از مواقع، در مقابل نوجوانان میایستاد و به آنان شخصیت میبخشید. تکیه کلامش، در پرسش از احوال فرزندان اقوام و دوستان بود. استاد علوی گرگانی شاید، در رعایت آدابی این چنین، چون حسن خلق و تواضع، منحصربهفرد باشد. در ایام تبلیغی محرم و رمضان و ایام نوروز، که به گرگان عزیمت میکرد، نهایت دقت را در تکریم مردم داشت و تا آنجا که میتوانست، به رغم استقبال وسیع مردم، هیچ دعوتی را بیپاسخ نمیگذاشت؛ بهگونهای که بر اثر تراکم دعوتهای افطاری، برای تکریم خلقالله و با وجود برخی سختیها و ملاحظات، بسیاری از دعوتها را به سحر موکول مینمود.
5. تعبد و تفکر: استاد مرحوم علوی گرگانی در تعبد، تهجد و عمل به مستحبات نیز، کمنظیر بود. اهتمام تمام به نماز شب و شبزندهداری، از برنامههای همیشگی وی بود. ایشان از زمره عالمان سنتاندیش و سنتنگر در حوزه علمیه محسوب میشد، که میتوان وی را ادامه نگرش و مختصات کرداری مرحوم آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی انگاشت. تقیّد بر حفظ حریمهای سنتی دین و حوزه، از ویژگیهای ایشان بود. جریان هدایتگری ایشان در قامت مرجعیت دینی در جامعه نیز، در همین قالب قابل تحلیل است؛ فقهی که بر مدار مواریث گذشتگان و سلف صالح میگردد و مرزهای آن را پاس میدارد. ظاهر ایشان نیز، همین را تداعی میکرد و انسان را بدین حال و هوا میبرد. در همین راستا تقیّد و تحفظ بر شئونات خاص روحانیت، در ایشان بهشدت قوی بود؛ به طور مثال دیوار منزل شخصی ایشان، سیمانی است و هیچگاه سنگ و آجرنما نگردید و ایشان خود علت آن را، با وجود توانایی مالی، حفظ حریم و قداست روحانیت و همنوایی با مردم میشمرد، که علاوه بر مردمداری و زهد، نشاندهنده عنایت خاص ایشان به رعایت جایگاه مرجعیت و روحانیت در چشم مردم بود. آن بزرگ از مانور تجمل پرهیز مینمود و از تدارک آن توسط دیگران نیز، ناخشنود میگردید. استاد اما با وجود سنتنگری و رعایت جوانب آن، اهل جمود و تحمیل نبود، بل اهل تفکر و تأمل بود. وی حتی نظر فقهی خود را بر خانواده و نزدیکان تحمیل نمیکرد، گرچه خود بدان مقیّد بود. نکته دیگر آنکه آن فقید راحل، اهل وسعت دید و عدم اکتفا به کلیشهها در مسائل علمی بود. به یاد دارم هنگام نگارش مقالهای درباره عصر ظهور و تبیین مهلت شیطان در اغوای انسان، که نگاه رایج بر آغاز عصر ظهور امام زمان تأکید دارد و آن را از مختصات مهدوی میشمرد، ایشان پس از شنیدن نظر این جانب در نقد نگاه رایج و تأکید بر تخییر دائمی انسان میان خیر و شر و استقرار نظام تکلیف، که وجود شیطان را توجیه میکند، با وجود نظر مخالف تمامی اطرافیان و با وجود ارادت ویژهای که به ولی عصر(عج) داشتند، دیدگاه مهلت شیطان تا نفخه اولی را تقویت کردند و با تفصیل بیشتر بر آن استدلال نمودند. این مبین گشودگی فکری و افق باز علمی، علیرغم تعلق به اردوگاه تفقه سنتی بود.
6. برنامهریزی و آیندهنگری: یکی از ویژگیهای استاد، برخورداری از نگاه آیندهنگرانه و مبتنی بر نظام فکری، برای تعیین اهداف بود. به نظر میرسد که ایشان از همان ابتدای طلبگی، دارای اهداف متعالی و مشخصی بودهاند، که در گفتوگوهایی که بنده با ایشان داشتم، بدان اشاره مینمودند. او خویش را به دست تقدیر حوادث نسپرده بود، بلکه با تعیین اهداف و نقاط خاص در زندگی علمی، فکری، اجتماعی و معنوی خود، با جد و جهد بدان سو حرکت میکرد و برای دستیابی به آن اهداف متعالی و ریلگذاریشده، میکوشید و خود را گم و رها نمیکرد. وی از اوان طلبگی و در مسیر حرکت علمی خویش، با توکل بر خدا، همواره به اهداف ازپیش تعیینشده در تمامی ساحتهای زندگی مینگریست. ازاینرو بود که مسیر مشخصی داشت و به اتلاف وقت نمیپرداخت.
7. جامعهنگری: مرحوم استاد سیدمحمدعلی علوی گرگانی در زمره عالمان و مراجعی بود که اشتغالات علمی و مرجعیتی، او را تا سرحد امکان، از حضور در جامعه و دمخوری و مراوده با اقشار گوناگون و شرکت در مجامع مختلف باز نمیداشت. این برگ برنده الهی او بود و برایش قدرت و سرمایه اجتماعی هم تولید میکرد. استاد بریده و منزوی یا نیمهمنزوی نبود. در تمامی مراسماتی که میتوانست، شرکت میکرد. در جلسات و برنامههای خانوادگی و خویشاوندی، به صورت هفتگی، یا ماهانه، یا فصلی و موسمی، در حد کفایت مشارکت مینمود. صله رحم و دیدار از اقوام را، به تناوب داشت. در فصول تبلیغی، از جوشیدن با مردم حذر نمیکرد. درب دفتر و خانهاش، به روی همگان باز بود و افراد را با روی گشاده میپذیرفت. در حصار موقعیت قرار نگرفته بود. به نظر میرسد این گونه رفتارها و بلکه افزونتر، باید در بیوت مرجعیت و فقاهت بیشتر باشد. برسازنده قواره کامل و تمام مرجعیت، همین گونه رفتارهاست؛ ازاینرو کاستن از ساعات علمی و معنوی و افزودن بر ساعات حضور در میان مردم، از واجبات دفاتر مرجعیت و فقاهت قلمداد میشود.
8. روش علمی: حضرت استاد در روش علمی، بر اساس روش مرسوم فقهی عمل میکردند، اگرچه شاید توجه به روایات و تحلیل کیفی آنها، سهمی افزونتر داشت، اما همانگونه که اشاره شد، در روش تدریس، سادهسازی و تبیین دقیق و گشودن گرههای بحث، از توانمندیها و ابتکارات ایشان بود. البته درباره شیوه و محتوای علمی آثار ایشان، نیازمند تلاش بیشتر هستیم. نرمافزار مجموعه آثار و کتب ایشان بهویژه مجموعه «لئالی الاصول»، شایسته توجه بیشتر جهت صید انظار خاص حضرت استاد است.
در مجموع مرحوم استاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی، ستاره درخشان فقاهت بود که در سطح مرجعیت، بهتدریج در حال درخشش بیشتر بود و معالاسف گلچین روزگار ستاندش، که اگر لختی بیشتر میبود، تأثیرات مهمتری میداشت. مرحوم استاد همان گونه که پیش از این گفته شد و تکرارش لازم است، مرجعی خبیر بود که هوش سرشار را با سختکوشی و تلاش، تعبد را با تفکر، تواضع و حسن خلق و مردمداری را با برنامهریزی و آیندهنگری و تمحض علمی را با جامعهنگری و جامعهاندیشی، درآمیخته بود. عاش سعیدا و مات سعیدا.