پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ رژیم پهلوی در اوایل دهه 1350 ظاهر استوار و نیرومندی داشت، ولی از درون خراب بود و بسان سد خاکی میماند که دیر یا زود در برابر فشار امواج دریا فرو میریخت. فساد، با ابعاد وحشتناکی در آن ریشه دوانده بود، انتقاد، نارضایی و سرخوردگی حتی در میان نخبگان سیاسی و دستاندرکاران اداره مملکت ظاهر شده بود.
«پرویز راجی، سفیر "شاهنشاه آریامهر" در لندن، در گفتوگو با امیراصلان افشار، که او نیز سالها در آمریکا و کشورهای اروپا سفیر بوده است، از بیدادگری رژیم انتقاد میکند و میگوید:
"... چرا هر جا، نام ایران به میان میآید، بلافاصله کلماتی مانند "ساواک"، "شکنجه" و "فساد" به دنبال آن گفته میشود. من از مشاهده این اوضاع احساس حقارت میکنم و نمیدانم تا چه حد در مقابل این گونه انتقادها، میتوان خاموش بود".»
------------------
منبع:
1. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیستوپنجساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، ج 2، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱، ص 485.