پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آنتونی پارسونز، سفیر انگلستان در ایران، در بخشی از خاطرات خود درباره رابطه محمدرضا پهلوی با مردم گفته است:
من از آغاز مأموریت خود در ایران به این نکته پی بردم که شاه به طور خطرناکی از مسائل پیرامون خود منزوی شده و در میان جلال و شکوه سنتی سلاطین ایران محصور مانده است. تشریفات سخت و پیچیده و پرزرق و برق درباری با تدابیر شدید امنیتی دست به دست هم داده و بر انزوای او در جامعه میافزود. شاه امکان تماس مستقیم با مردم را نداشت و یک روز نمیتوانست با اتومبیل خود در خیابانها حرکت کند و از نزدیک با مردم کشور خود بیامیزد و از افکار و احساسات واقعی آنها هم بیخبر میماند.
او همیشه با هلیکوپتر و هواپیما مسافرت میکرد و اگر در مراسمی باید در میان مردم یا نزدیک توده مردم باشد جایگاه و محل توقف او را با شیشههای ضد گلوله از مردم جدا میکردند. در طول سال بعد موارد زیادی از دوری و انزوای شاه را از مردم کشورش به چشم خود دیدم. در این مدت با شگفتی دریافتم که بسیاری از صحنههای نمایش حضور شاه در میان مردم ساختگی است. ماشین تبلیغاتی حکومت بر افسانه پیوند ناگسستنی شاه و ملت تأکید میکرد و میکوشید واقعیت انزوا و دوری او را از مردم پردهپوشی نماید. تلویزیون در این تبلیغات نقش مؤثری بازی میکرد و من تا اوایل سال ۱۹۷۶ که خود شاهد یکی از نیرنگهای تبلیغاتی تلویزیون بودم، به این موضوع پی نبرده بودم.
1
آنتونی پارسونز
شماره آرشیو: 1-85-287م
پی نوشت
-------------------------------------------
1.
غرور و سقوط (خاطرات آنتونی پارسونز
)، صص 44-46.