[2]. همانجا. بهرغم وعدههای منصور روحانی، وزیر وقت آب و برق، که مشکلات بهزودی حل خواهد شد،
اسدالله علم در خاطراتش درباره وضعیت امکانات بهداشتی و رفاهی در ایران سالهای پایانی حکومت پهلوی گزارشهای تکاندهندهای داده است.
او، در مقام وزیر دربار، درباره وضعیت ارائه خدمات پایهای به مردم در سال 1356 ــ که شاه مدعی بود کشور را در آستانه نیل به تمدن بزرگ قرار داده ــ نوشته است: «جمعه 27/ 3/ 56: آیتالله [احمد] خوانساری تلفن کرد که در قم برق نیست و مردم بیآب ماندهاند. تلفنی (به شاه) عرض کردم. فرمودند: فوری به دولت بگو... ولی این حرفها نیست. کار از پایه خراب است. اکنون باز در تهران بیبرقی است، منجمله منزل خودم هر شب برق قطع میشود و ناچار یک موتور برق کوچک خریدهام که این دو سه روزه به کار بیفتد... کار به حدی مسخره شده که از تصور خارج است... میترسم یک دفعه امور از داخله بگسلد، ولی امیدوارم چنین چیزی پیش نیاید». رک:
خاطرات اسدالله علم، ج 6، ص 497.
البته در فرازی دیگر در سال 1355 علم خود به این واقعیت اذعان دارد که با قطعی ممتد برق در کشور عملا راهاندازی صنعت زیانده خواهد بود: «یکشنبه 26/ 10/ 55 ــ ... نبودن برق و ساعات ممتد خاموشی در پایتخت و ولایات، خوابیدن و ضرر هنگفت صنایع به علت نبودن برق، خرابی تلفن، نبودن ...». رک: همان، ص 391.
در نیمه اول همین سال 1355 نیز علم بحث در مرز تمدن بزرگ بودن را به سخره میگیرد و میگوید: «در مرز تمدن بزرگ، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب، نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم، واقعا ننگ است، واقعا ننگ است... هر الاغی را شاهنشاه به نخستوزیری برگزیند، همین قدر که قدری حمیّت و حقیقت داشته باشد، کافی است که وضع را نجات بدهد. جهانوطن که نمیتواند وطن آباد کند». رک: همان، ص 182.
«پنجشنبه 29/ 1/ 53 ... ظهر برای نیمساعتی جلسه هیئت امنای خانههای فرهنگ روستایی را داشتیم و جای بسی تأسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چقدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد 1 درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند... ولی 4 درصد دهات ایران برق دارند. خیلی عجیب است و جای تأسف». رک: همان، ج 4، ص 66.