پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سلیمان بهبودی از رجال معروف عصر رضاشاه و محمدرضاشاه است که در سال 1278ش و به روایتی 1275ش (روایت دوم به نقل از فرزند وی است) در تهران متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه اقدسیه تهران به پایان رسانید و سپس از مدرسه فرانسوی آلیانس دیپلم خود را گرفت و به علت آنکه صاحب خطی خوش بوده است به خدمت در ژاندارمری وارد میشود. بهبودی به سبب نزدیکی به رضاشاه و محمدرضاشاه بهتدریج گامهای ترقی را پیموده و در دوره پهلوی دوم منصب ریاست تشریفات دربار به وی اعطا گردید.
سلیمان بهبودی در روزهای پیش از رضاشاه
سابقه فعالیت سلیمان بهبودی در امور دولتی به عهد قاجار باز میگردد؛ وی در جوانی وارد خدمات دولتی شد. سپس در
زمان سوئدیها به ژاندارمری منتقل شد. وی در خاطراتش دراینباره مینویسد: «در سال ۱۲۹۶ش در دفتر تشکیلات ژاندارمری وارد خدمت شدم. در آن موقع ماشین تحریر نبود و نوشتهها همه دستنویس بود، از نظر احتیاجی که به نویسنده داشتند سلطان میرزا علیخان ریاضی مرا برای این کار انتخاب و معرفی کرد».
[1] البته فعالیتهای بهبودی در نظام صرفا به تحریر و نگارش محدود نمیشد، بلکه او در مواقع لزوم در دستههای نظامی نیز حضور داشته، برای مثال بر اساس گزارش عباس هویدا، بهبودی در یکی از جنگهای داخلی واقع در شمال کشور نیز شرکت داشته است.
[2]
سلطنت رضاشاه: فصلی تازه در زندگی سلیمان بهبودی
آنچه سبب شهرت و پیشرفت برخی از شخصیتهای تاریخی میشود در نزدیکی و همدمی آنها با صاحبان قدرت قابل درک است. سلیمان بهبودی از جمله افرادی بود که از زمان سردارسپهی رضاخان تا زمان مرگ وی، با او همراه و محرم بسیاری از مسائل و اسرار بود. از منظر تاریخی، آشنایی بهبودی با رضاخان بعد از کودتای 1299ش رخ میدهد؛ وی در خاطراتش شرح مفصلی از اینکه چگونه مورد توجه سردار سپه قرار گرفته است ارائه میدهد:
بعد از کودتای 1299ش در سال 1301ش روزی در خیابان فردوسی که آن روزها علاءالدوله میگفتند پیادهروی میکردم که درشکه سردار سپه از کنار من گذشت. هنگامی که رضاخان مرا دید شناخت و به قراول دستور داد مرا با نام صدا کند، موقعی که نزدیک میشود، رضاخان به او میگوید برای خدمت به منزل من بیا! و به این ترتیب بهبودی از روزهای بعد سرپرست کارهای داخلی سردار سپه میشود.
[3]
با تغییر سلطنت و تفویض آن از خاندان قاجار به پهلوی در سال 1304ش، زندگی سلیمان بهبودی نیز متحول گردید؛ وی از همان روزهای نخست از خدمات نظامی کناره گرفت و به حکم رضاشاه به وزارت دربار منتقل شد و به عنوان رئیس سریدارخانه سلطنتی مشغول به کار شد. البته وی همچنان سمت مستخدمی شاه و اداره امور مرتبط به مخارج خانواده وی را نیز بر عهده داشت.
فردوست ضمن اشاره به این موضوع روابط نزدیک بهبودی و رضاشاه را چنین یادآور میشود: «یکی از مهرههای مهمیکه واسطه رضاخان با انگلیسها بود و از محرمانهترین اسرار رضاخان اطلاع داشت و هیچکس دیگر را سراغ نداریم که بهاندازه او درباره وقایع پشت پرده
حکومت رضاخان مطلع باشد، سلیمان بهبودی است. وی مأمور خدمت به
خانواده رضاخان شد».
[4]
بدین ترتیب، سلیمان بهبودی به واسطه حضور دائمی در منزل و بعدها کاخ رضاشاه به یکی از نزدیکترین افراد به شخص شاه و البته اعضای خانواده سلطنتی تبدیل شد. وی در اغلب سفرهای داخلی رضاشاه به ولایات مختلف وی را همراهی میکرد و به گفته خودش از معدود افراد «نزدیک به دربار بود»
[5] تا جایی که در سال ۱۳۱۹ش با داشتن پایه ۹ اداری به فرمان رضاشاه به سمت «آجودانی»
محمدرضا پهلوی انتخاب شد.
[6]
بهبودی در هنگامه حوادث شهریور1320ش از افراد نزدیک به رضاشاه بود و بعد از شهریور 1320ش و استعفای رضاشاه، شاه مخلوع از وی خواست تا در کنار شاه جوان بماند، ولی بهبودی در کنار شاه معزول باقی ماند و با او به تبعید رفت. در ایام تبعید نیز همچون گذشته وی در حریم خصوصی زندگانی رضاشاه حضور داشت و تا لحظه آخر در کنار وی باقی ماند. بهبودی اندکی بعد از مرگ رضاشاه به تهران بازگشت.
سلیمان بهبودی
شماره آرشیو: 3590-۴ع
فعالیتهای سیاسی بهبودی در دوره محمدرضا پهلوی
بهبودی پس از بازگشت به ایران به سیاق گذشته وارد دربار پهلوی دوم گردید و به واسطه خوشخدمتی به شاه پیشین و ابراز ارادات به شاه جوان توانست جایگاه خاص خود را در دربار پهلوی حفظ کند و همچنان به عنوان محرم و خادم شاه پهلوی به فعالیت بپردازد. بهبودی در سال ۱۳۲۸ش رئیس تشریفات دربار شد و در همین سال طبق دستور محمدرضا پهلوی شورای عشایری را تشکیل داد و به سمت نیابت ریاست این شورا منصوب گردید.
[7] با ورود بهبودی به دربار و نیز پذیرش مناصب مورد نظر محمدرضا پهلوی، وی به طور رسمی در زمره اشخاص نزدیک و مورد اعتماد حکومت پهلوی قرار گرفت. بهبودی تقریبا تا سال1340ش موقعیت خود را دربار پهلوی حفظ کرد و به فعالیت خود در دربار ادامه داد.
بهبودی و پیوستن به جریان فراماسونری ایران
افزون بر وزارت دربار و فعالیتهای مرتبط با آن، سلیمان بهبودی یکی از افراد شاخص فراماسونر و عضو لژهای همایون، روشنایی و تهران نیز بود. بنا بر گزارشهای تاریخی انگلیسیها برای محکم کردن پایههای
فراماسونری در ایران، چند نفر از چهرههای شاخص خود از جمله کلنل استراکر، کریستوفر فری، اوانس اوانسف، صالح چتایات و الیاس دبی را مأمور انجام این کار کردند. آنان نیز هفت نفر از عوامل ایرانی خود از جمله حسین شقاقی، سلیمان بهبودی، مهندس فروغی، غلامرضا کیان، علی اصغر خشایار، ناصر بهبودی و نصرالله آذری را برای انجام این مأموریت و دریافت درجات عالی فراماسونری به لژ فیحای بصره معرفی کردند. این عده مأموریت داشتند پس از دریافت درجات عالی ماسونی، به ایران برگردند و با تأسیس لژهای متعدد، تشکیلات فراماسونری را در ایران توسعه دهند.
[8]
اسناد سازمان اطلاعات و امنیت ایران ــ ساواک ــ دراینباره اطلاعات مهمی را در خود ثبت کردهاند؛ برای نمونه در سند مورخ ۱۹ دی ۱۳۴۶ش آمده است: «درخواست تأسیس یک لژ جدید توسط سلیمان بهبودی و محمد قباد ظفر به شرف عرض اعلیحضرت همایون رسید و با اجازه وی در سال ۱۳۳۳ش هیئتی مرکب از هفت نفر سلیمان بهبودی رئیس تشریفات دربار، دکتر ناصر بهبودی پسر او، مهندس محسن فروغی، مهندس حسین شقاقی، دکتر غلامرضا کیان، دکتر علیاصغر خشایار و نصرالله آذری به بصره رفته و به عضویت لژ فیحا درآمدند».
[9] پس از سه سال منشور تأسیس لژ روشنایی در تهران در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۳۶ش به نام افراد فوق و هفت تن دیگر صادر شد.
سلیمان بهبودی در کنار فصلالله زاهدی و نعمتالله نصیری
شماره آرشیو: ۱۱۲-47342ن
طرح کاپیتولاسیون و افول ستاره شانس بهبودی
نزدیکی به دربار و ارتقای بهبودی در روند زندگی خانوادگی وی نیز مؤثر بود؛ به طوری که پسرش، ناصر بهبودی، توانست به عنوان نماینده ساوه به مجلس شورای ملی راه یابد. اما این همه ماجرا نبود؛ ورود به عرصه سیاست برای بهبودی آینده خوبی را رقم نزد. در اوایل دهه1340ش که ماجرای کاپیتولاسیون به عنوان یکی از لوایح مورد اختلاف شاه و مجلس سر و صدای زیادی به پا کرده بود، بذرهای جدایی و بدبینی شاه و دربار نسبت به بهبودی نیز کاشته شد. محمود طلوعی درباره این موضوع توضیح میدهد که علت اصلی اختلاف میان شاه و بهبودی به فعالیتهای پسر وی یعنی ناصر بهبودی در مجلس به دلیل مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون بازمیگردد؛ چرا که شاه خواست این لایحه بدون سر و صدا و در سکوت بدون اینکه حساسیتی را از طرف مردم در بر داشته باشد، در مجلس به تصویب مجلس برسد.
[10]
البته برخی نیز علت برکناری وی از تشریفات وزارت دربار در آبان 1343 را به اختلافات وی با
اسدالله علم تفسیر میکنند. بههرحال، ماحصل این ماجراها حذف ناصر بهبودی از صحنه رسمی سیاست به واسطه ممانعت از حضور وی در دورههای بعدی انتخابات مجلس شورای ملی و نیز انفصال سلیمان بهبودی از وزارت دربار بود.
پس از حذف بهبودی از دربار، وی در محافل سیاسی دیده نشد و اطلاعات اندکی از سالهای بعدی زندگی وی در دست است.
حسین فردوست از جمله افرادی است که ضمن به تصویر کشیدن چهره اثرگذار بهبودی در سالهای گذشته به وضعیت او در سالهای پس از برکناریاش هم اشاره میکند و مینویسد: «... سلیمان بهبودی در دربار پهلوی فرد معروفی بود و از درباریها کسی نبود که او را نشناسد و حتی خانهاش را نداند. او تاچندی قبل از انقلاب زنده بود و گاهی به دیدن من میآمد».
[11]
از تاریخ مرگ سلیمان بهبودی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی به طور مبهم در برخی منابع اشاره شده که او چند سالی قبل از انقلاب درگذشته است.
پینوشتها:
[1] . غلاحسین میرزا صالح،
خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، تهران، طرح نو، 1372، ص 2.
[2] . عباس هویدا،
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۲۸۲، ص ۱۲.
[3] . غلامحسین میرزا صالح، همان، ص 3.
[4] . حسین فردوست،
ظهور و سقوط، ج ۱، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۲، ص ۸۲.
[5] . غلامحسین میرزا صالح، همان، ص 5.
[6] . حسن مرسلوند،
شرح رجال و مشاهیر معاصر، ج ۱، تهران، الهام، 1369، ص 102.
[8] . محمود کتیرایی،
فراماسونری در ایران از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایرانیان، تهران، اقبال، ۱۳۶۱، ص 61.
[10] . محمود طلوعی،
رجال عصر پهلوی، ج ۲، تهران، البرز، ۱۳۷۲، ص ۸۹۷.
[11] . حسین فردوست،
ظهور و سقوط، همان، ص 82.