پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هوشنگ نهاوندی از رجال سیاسی حکومت محمدرضا پهلوی در سال 1312 در رشت به دنیا آمد. البته برخی از منابع معتقدند وی متولد 1309 است. با این حال نهاوندی در محیطی کاملا فرهنگی و سیاسی به دنیا آمد؛ چنانکه یکی از عموهای او، فریدون کشاورز، از رهبران و اعضای سابق
حزب توده بود. نهاوندی در چنین محیطی دوران کودکی و تحصیلی خود را پشت سر گذاشت و با لیسانس اقتصاد از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او بعد از مدتی برای تحصیلات عالیه عازم فرانسه شد.
از تحصیل در فرانسه تا بازگشت به ایران
نهاوندی در فرانسه موفق به دریافت مدرک دکترای اقتصاد شد. او چندین سال در فرانسه زندگی کرد و بعد از اتمام تحصیلات خود به ایران بازگشت. برخی از منابع مدعی هستند که نهاوندی در فرانسه به احزاب چپ پیوست و درواقع گرایشات مارکسیستی یافت. اما از آنجا که منابع کمی در این رابطه موجود است و زندگی نهاوندی در پاریس تا حدودی مبهم است نمیتوان این ادعا را تأیید کرد. با این حال در این مورد و نیز در بحث بازگشت نهاوندی از پاریس در یکی از این منابع آمده است: «وی در سال 1959 به ایران بازگشت و مشاور شورای عالی اقتصاد شد که در آن زمان
منصور رئیس آن بود. نهاوندی هیئت اعزامی به بن در سال 1961 را همراهی کرد که یک وام قابل توجه از آلمان غربی را تثبیت نمود. قبل از پیوستن به کابینه منصور، نهاوندی مدیر شرکت معاملات خارجی ــ یک شرکت دولتی که بازرگانی با بلوک کمونیستی را انجام میدهد ــ بود».
[1]
نهاوندی علاوه بر این سمت و فعالیتها، در ۱۳۴۱ مدیر عامل سازمان مسکن شد. او در کابینه منصور که در اسفندماه ۱۳۴۲ تشکیل یافت نیز قرار بود به معاونت اقتصادی نخستوزیری منصوب شود، ولی وزارتخانه جدیدی به نام آبادانی و مسکن پیریزی شد و نهاوندی در رأس آن وزارتخانه قرار گرفت. در کابینه امیرعباس هویدا نیز مدت چهار سال وزیر آبادانی و مسکن بود.
[2] نهاوندی علاوه بر سمتهای سیاسی فعالیتهای گستردهای در احزاب نیز داشت. یکی از احزابی که او تلاش زیادی برای آن انجام داد حزب ایران نوین بود.
فعالیت نهاوندی در حزب ایران نوین
نهاوندی یکی از حامیان و فعالان اصلی حزب ایران نوین بود؛ چنانکه خسروانی، دبیر کل این حزب (1343- 1348) کشور را به مناطق نهگانه حزبی تقسیم و در 1 اسفند 1347 در رأس هر منطقه مسئولی تعیین کرد و مسئولیت کل امور استانهای حزب ایران نوین در آن مقطع بر عهده جواد سعید بود. در 18 دی 1348 حبیب دادفر در این سمت جایگزین جواد سعید شد. مدت کوتاهی پس از برکناری خسروانی و در 8 مهر 1348 افراد دیگری عضو قسمت (دفتر) طرحها و مطالعات حزب شدند که نهاوندی یکی از آنها بود.
[3] نهاوندی همچنین در کمیته برنامهریزی این حزب که جهت بررسی مسائل اقتصادی و اداری بهوجود آمد، خدمت نمود.
[4] هوشنگ نهاوندی طی این مدت و در کابینه امیرعباس هویدا نیز عهدهدار وزارت آبادانی و مسکن نیز شد. او بعد از این سمت به ریاست دانشگاه شیراز منصوب شد و چند سالی نیز ریاست دانشگاه تهران را بر عهده داشت.
فعالیتهای نهاوندی در حزب رستاخیز
حزب رستاخیز از دیگر احزابی است که نهاوندی در آن فعالیت گستردهای داشت. البته او در زمان تشکیل حزب یکی از منتقدین هویدا و همچنین از مخالفان مرامنامه حزب بود. نهاوندی که در این دوره ریاست دانشگاه تهران و نیز ریاست گروه بررسی مسائل ایران را بر عهده داشت، در نقد پیشنویس مرامنامه و اساسنامه فقط توانست بگوید: «این مرامنامه متدیک نیست» یا کاظم ودیعی هم، که از مدیران ارشد حزب بود، معتقد بود «انشای مرامنامه نارساست».
[5]
در نیمه دوم سال 1354 و در 4 آبان، شاه به هویدا مأموریت میدهد که با تعیین گروهی از مقربین حکومت به تدوین فلسفه انقلاب بر اساس اصول دیالکتیک بپردازند. بعد از مدتها تبلیغ و هوچیگری به سرکردگی هوشنگ نهاوندی، رهبر گروه اندیشمندان، «فلسفه انقلاب» با هفتهزار کلمه تدوین میشود.
[6] تدوین این کتاب که همزمان بود با تشکیل حزب رستاخیز، وسیلهای برای مشروع جلوه دادن اقدامات حکومت و نهادهای مرتبط با آن از جمله حزب رستاخیز بود. نهاوندی بهرغم انتقاداتی که به رستاخیز داشت، به شرکت گسترده در آن پرداخت، اما بعد از بحرانی شدن شرایط و انتقادات وارد بر رستاخیز، از آن کنارهگیری کرد.
نهاوندی در این دوره همچنین یکی از اعضای حلقه
فرح بود. گفته شده است نهاوندی پیش از آن چندتن از اعضای گروه وابسته به خود را وارد دفتر فرح پهلوی کرده بود که این عمل با انتقادات گستردهای مواجه شده بود. ظاهرا این کار با اهداف سیاسی همراه بود و هدف آن نفوذ سیاسی بود. البته دراینباره دیدگاه متفاوتی نیز وجود دارد که معتقد است نهاوندی با هدف کنترل فرح به او و دفترش نزدیک شده بود. بر این اساس در برخی از منابع آمده است: «اساسا آدمهای قدیمی دربار مثل آتابای و جعفر بهبهانیان و حتی دکتر
ایادی، که عموما تربیت قدیمی و سنتی داشتند، با برخی از نگرانیها و رفتارهایی که حاصل و متأثر از شیوه رفتار فرح و دوستانش بود سر سازگاری نداشتند. این گروه از مقامات دربار بیشتر با علم و روش وی در اداره دربار موافق بودند تا شیوه عمل دفتر مخصوص شهبانو که تقریبا مستقل عمل میکرد و افرادی مثل دکتر نهاوندی و دکتر سیدحسین نصر و بهادری آن را اداره میکردند».
[7]
فعالیتهای سیاسی نهاوندی در آستانه انقلاب
نهاوندی تلاش زیادی کرد تا در حزب رستاخیز جایگاه مناسبی برای خود کسب کند، اما موفق نشد. او با کنارهگیری از رستاخیز که همزمان با انحلال آن نیز بود، اعلام کرد که حزب مستقلی تأسیس خواهد نمود و گویا در اواسط شهریور 1357 موجودیت حزب جدیدی را نیز اعلام کرده و شعارهایی هم به نفع نظام شاهنشاهی پیشه ساخت. منابع موجود حزب جدیدالتأسیس نهاوندی را «حزب جنبش ملی ایران» نامیدهاند.
[8] اما این حزب نتوانست کاری از پیش ببرد و کسی را جذب کند.
نهاوندی به شاه و حکومت وفادار بود. از این رو با اوج گرفتن انقلاب مردمی با ارائه برخی از دیدگاهها درصدد نجات حکومت از بحران بود. او معتقد بود که احساس انزجار نسبت به رژیم فعلی افزایش یافته و ممکن است بدتر از اینها هم بشود. او از کردها به عنوان یکی از قویترین نیروهای نظامی در کشور یاد کرد و گفت نیروهای مسلح کشور در حال ازهمپاشیدگی است. پیشبینی نهاوندی بر این بود که یک کودتا توسط بعضی از تیمسارهای ارتشی با پشتیبانی کردها شش تا هشت هفته دیگر به وقوع خواهد پیوست. او حتی بر این باور بود که اگر این کودتا موفق نشود، ایران به سوی آشفتگی بیشتر پیش رفته و سرانجام کمونیستها حاکم خواهند شد.
[9] با توجه به این دیدگاه نهاوندی معتقد بود به منظور جلب رضایت مردم، باید تغییرات کلی آن هم به صورت انقلابی در کشور انجام بگیرد و با فساد مبارزه و فاسدین سریعا مجازات شوند. نهاوندی نسبت به دولتهای قبلی نیز انتقادات زیادی میکرد و جزء جناح تندرو دولت بود.
[10]
هوشنگ نهاوندی در کنار فرح دیبا
شماره آرشیو: 482-۱۱۱-الف
دیدگاه شاه نسبت به نهاوندی
با آنکه نهاوندی به محمدرضا پهلوی وفادار بود، شاه نسبت به او خوشبین نبود. این بدبینی ناشی از دو چیز بود: 1. بیاعتمادی کلی شاه نسبت به تمام اعضای حکومت. درواقع تعداد کسانی که محمدرضا پهلوی کاملا به آنها اعتماد داشت بسیار اندک بودند. این بدبینی باعث شد شاه نهاوندی و بسیاری از اعضای وفادار به خود را به اشکال مختلف قربانی کند تا هم بر حس بدبینی خود غلبه کرده باشد و هم آنکه از آنان برای کسب رضایت مردمی و حفظ حکومت خود استفاده کند؛ 2. میزان فسادی که احتمالا نهاوندی و بسیاری از رجال این دوره و به عبارتی کل حکومت را در برگرفته بود.
مینو صمیمی، از اعضای دفتر فرح پهلوی، دراینباره آورده است: «شاه در همان زمان هویدا و بسیاری از وزرای کابینه او را ــ که مظهر دوران حاکمیت مطلقه به شمار میآمدند ــ همراه با ژنرال نصیری (رئیس ساواک) به زندان افکند و نیز گروهی از مشاوران خود من جمله: رئیس سابق ما، هوشنگ نهاوندی (مغز متفکر اندیشههای سیاسی شاه) و داریوش همایون (نویسنده مقاله توهینآمیز علیه آیتالله خمینی) را به جرم اینکه اعمالشان سببساز قیام انقلابی مردم بوده است، به بند کشید تا آنها را سپر بلای خود کند».
[11]
بدبینی محمدرضا پهلوی به نهاوندی و میزان فساد نهاوندی به جایی کشید که شاه ساواک را مأمور رسیدگی به وضع او کرد.
علم دراینباره در خاطرات خود گفته است: «شاهنشاه به من فرموده بودند وضع نهاوندی را از ساواک تحقیق کن، عرض کردم: چشم، ولی جرئت نکردم عرض کنم اجازه فرمایید اول وضع ساواک را تحقیق کنم که در دست کیست و چگونه است، بعد وضع نهاوندی را».
[12]
سرانجام نهاوندی در انقلاب و پس از آن
نهاوندی مدتی در دولت
ازهاری به جرم اختلاس و فساد مالی گرفتار زندان شد، اما بعد از مدتی آزاد شد و سریعا کشور را به سوی پاریس ترک کرد. نهاوندی در پاریس مدتی به تدریس در دانشگاه پرداخت و اکنون نیز در فرانسه به سر میبرد.
پینوشتها:
[1] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام،
اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 7، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 752.
[2] . باقر عاقلی،
شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، ص 1675.
[3]. مظفر شاهدی،
سه حزب: مردم، ملیون، ایران نوین (1353-1336)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 664.
[4] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 752.
[5] . مظفر شاهدی،
حزب رستاخیز: اشتباه بزرگ، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1382، صص 224- 225.
[6] . جمعی از نویسندگان،
بانک جامع مقالات انقلاب اسلامی ایران، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1390، ص 1078.
[7] . احمدعلی مسعود انصاری،
من و خاندان پهلوی، تنظیم و نوشته محمد برقعی و حسین سرفراز، تهران، نشر فاخته، چ دوم، 1371، صص 24- 25.
[8] . مظفر شاهدی،
حزب رستاخیز: اشتباه بزرگ، همان، 1382، ص 481.
[9] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 384.
[10] . ارتشبد عباس قرهباغی، حقایق درباره بحران ایران، پاریس، انتشارات سهیل، 1362، ص 32.
[11] . مینو صمیمی،
پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1368، صص 236- 237.
[12] . اسدالله علم،
گفتوگوهای من با شاه، زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج 4، تهران، انتشارات مازیار- معین، 1371، صص 392- 393.