پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ عبدالحسین لاری، از روحانیان بنام حامی مشروطه، در سال 1226 در نجف به دنیا آمد. وی اصالتا اهل دزفول بود و از سادات نامی آن دیار بهشمار میآمد. پدرش سیدعبدالله قبل از به دنیا آمدن عبدالحسین، راهی نجف شد و آنجا را برای سکونت برگزید. بعد از استقرار سیدعبدالله و خانوادهاش در نجف، عبدالحسین به دنیا آمد. عبدالحسین دوران تحصیل ابتدایی را که شامل تحصیل دروس دینی بود، در نجف گذراند. او خیلی زود مسیر ترقی را طی کرد و فقط 22 سال داشت که به مقام اجتهاد رسید.
ورود به لارستان به تقاضای مردم
عبدالحسین تا 45 سالگی در نجف بود، اما در سال 1271 به دلیل برخی مسائل به درخواست میرزای حسن شیرازی به عنوان مجتهد به لارستان فارس آمد. درباره اعزام آیتالله لاری به لار گفته شده است که ظاهرا مردم لارستان طی آن سالها از اقدامات انگلیسیها به ستوه آمده بودند؛ ازاینرو هیئتی از لارستان به رهبری حاج سیدعلى لارى عازم عراق شد تا مجتهدی را برای آنان اعزام کند. هیئت اعزامی خواهان مجتهدی بود که پشتیبان آنها در برابر تجاوزات بیگانگان باشد. بر این اساس هیئت بعد از ورود به عراق و ملاقات با آیتالله شیرازی، تقاضای خود را با میرزای شیرازی در میان گذاشت. ظاهرا میرزای شیرازی ابتدا شخص خاصی را معرفی نکرد و از هیئت تقاضای وقت بیشتر برای جستوجوی فردی شایسته کرد.
آیتالله سیدمحمدحسن میرزای شیرازی
شماره آرشیو: 767- 2ع
بعد از پاسخ میرزای شیرازی، هیئت یادشده براى زیارت مرقد مولاى متقیان حضرت على بن ابیطالب(ع) راهى نجف شد. اعضای این هیئت در آن شهر با سیدمرتضى کشمیرى ملاقات کردند و سفره درد و رنج ستم را براي آن بزرگ گشودند و تقاضا کردند ایشان با هجرت به لار رهبرى آن دیار را بر عهده گیرد. سید با توجه به سابقه آشنایى با آیتالله سیدعبدالحسین لارى، این مهم را شایسته ایشان ديد و آنان را متوجه فقیه فرزانهاى نمود که در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالى به تربیت دانشجو مشغول بود.
[1]
اعضای هیئت اعزامی پس از ملاقات دوباره با آیتالله میرزای شیرازی این بار از ایشان تقاضا کردند با آیتالله لاری صحبت و موافقت ایشان را جلب کنند، اما ظاهرا آیتالله لاری نیز ابتدا با این موضوع مخالفت کردند. در نهایت میرزای شیرازی با تشریح وضعیت لارستان و حساسیت سیاسی آن منطقه، عبدالحسین لاری را ترغیب کردند تا به لارستان برود.
ورود به لارستان و همصدایی با مشروطهخواهان
آیتالله لاری بعد از ورود به لارستان به دلیل اقدامات فرهنگی و عملی خویش، یکی از پیشگامان نهضت مشروطه در جنوب ایران شد. در آن دوره دیدگاههای متفاوتی درباره جنبش مشروطه وجود داشت. برخی آن را جنبشی مردمی میدانستند، برخی معتقد بودند جنبش ریشهای غربی دارد و برخی نیز آن را ملازم با دین تلقی میکردند. با وجود دیدگاههای متناقض، تعدادی از مجتهدان بزرگ دوره مشروطیت، تفسیری متناسب با آموزههای دینی و بومی عصر خود از مشروطه ارائه دادند و کوشیدند آن را به کرسی بنشانند.
[2] آیتالله لاری یکی از این مجتهدان بود. حمایت ایشان از جنبش مشروطه بهقدری بود که بسیاری او را بزرگترین مجتهد حامی مشروطه در لارستان و جنوب ایران نامیدهاند. حمایت آیتالله لاری از جنبش مشروطه هم جنبه نظری داشت و هم عملی. در بعد نظری ایشان رساله قانون مشروطه مشروعه را نگاشت و در بعد عملی با مبارزات مردمی همگام شد.
آیتالله سیدعبدالحسین لاری
به طور کلی باور سیاسی مرحوم لاری در زمینه «مشروطه مشروعه» روی چند رکن بنا شده بود:
رکن اول
پذیرش نظام شورایی که البته مرکب از افرادی باشد که «موقوف و معروف بر حسن فطرت و رشاد و بصیرت» هستند. تمام مفاسدی که تاکنون برای عالم اسلام از آغاز تاکنون پیش آمده نیست مگر «به واسطه مخالفت حکم و شورای ملت و کفران نعمت».
[3] در این رابطه نظر آیتالله لاری بر آن بود که دین میتواند با مشروطه همراه گردد و به عنوان حکومتی مطلوب در برابر حکومت یا دولت مستبد غیرمشروع قرار گیرد.
رکن دوم
باور سیاسی آیتالله لاری بر این اساس قرار داشت که نظام شورایی صرفا در دایره «قواعد و قوانین شرایع و دین اسلام و مسلمین» نظر بدهد لاغیر. هر چه این نظام رأی دهد لاجرم باید «به نظر صوابدید آرا و شورای انبیای عظام و علمای اعلام و نواب حضرت خیرالانام و عقل عقیل مستقل امام ــ علیهالسلام ــ والامقام و قواعد و قوانین شرع اسلام» باشد.
[4]
رکن سوم
پدید آمدن قانون ملی از ترکیب دو رکن قبلی مهمترین موضوع رکن سوم بود. آیتالله لاری درباره ویژگیهای قانون ملی به نفی ظلم و ستم و بدعت و جلوگیری از تجاوز کفار و تحقق عدالت و بسیاری از چیزهای دیگر اشاره کرده است.
[5] این رکن بیانگر آن است که در دیدگاه سیاسی ایشان، موضوع اجرای شریعت از اهمیت خاصی برخوردار بود. آیتالله لاری هیچگاه از حکومت خاصی به عنوان حکومت مطلوب نام نبرد، اما واضح است که منظور از اجرای قانون، حکومتی است که به نوعی نماینده مردم و شریعت باشد.
استبدادستیزی و مخالفت با نفوذ سیاسی بیگانگان
در باورهای سیاسی آیتالله لاری، موضوع استبداد و استعمارستیزی توأمان جایگاه بالایی داشت. ایشان در بیگانهستیزی نیز رهبری پیشگام بود و در کنار علمای بزرگی چون میرزا احمد شیرازی قرار داشت. این دو در جنگ جهانی اول و اشغال کشور در برابر اشغالگران از جمله انگلیس تا پای جان ایستادند. ملا احمد، که پیشاپیش مجاهدان، برای دفاع از استقلال ایران با دشمن میجنگید، ظاهرا یکی از فرماندهان دشمن را به دست خود کشت. مرحوم حاج میرزا احمد شیرازی در آغاز نامهای خطاب به حضرتالله العظمی سیدعبدالحسین لاری، عبارت «مولانا» را برای ایشان به کار برده و در جواب همین نامه، رهبر لارستان، میرزا احمد را با تعبیر «نورچشمی کرام» خطاب کرده است. این تعابیر بیانگر انس و الفت حاج میرزا احمد به آیتالله لاری و علاقه طرفینی آنهاست.
[6]
آیتالله لاری در بحث بیگانهستیزی، در فتوایی استفاده از کالاهای خارجی را نیز ممنوع کرده بود. وی در جواب استفتائیهای دراینباره فتوایی صادر کرده که سؤال و پاسخ آن به این صورت است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سؤال: استعمال مطعومات و مشروبات و ملبوسات و مصنوعات مجلوبه از بلاد کفره که جمیع یا اغلب اهالی آنها کفارند و متشرد در بلاد اسلامیه شده چه صورت دارد؟
جواب: علاوه بر صریحه کریمه، (إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ) و اجماع کل سؤر طاهر الا سؤر الکلب والخنزیر والکافر و مفهوم ماغلب علیه المسلمون فلا بأس و علاوه بر نهی صریح: (وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) به امروز آنچه از پول از بلاد اسلامیه به بلاد خارجه میرود اعانت به اعدای دین و استعداد کار است برای ریختن خون اسلام و مسلمین پس حرام است».
[7]
اصل ولایت فقیه در قاموس سیاسی آیتالله لاری
نكته جالب توجه آن است که آیتالله لاری بهرغم حمایت از حکومت مشروطه، از جمله مجتهدانی بود که برای اولین بار موضوع ولایت فقیه را نیز مطرح کرد. دلیل این موضوع آن بود که از نظر ایشان میان مشروطیت و ولایت فقیه منافاتی وجود ندارد. در واقع تأکید آیتالله لاری بر حکومتی که نماینده دین و دنیا باشد خود به معنای اعتقاد کامل ایشان به عدم جدایی دین از سیاست و پذیرش اصل ولایت فقیه است. ایشان «فقیه جامعالشرایط را نماینده حضرت ولى عصر(عج) میشناسد که در دوران غیبت کبرى نیابت عام دارد و وظیفهاش اجراى احکام اسلامى در جامعه است. او نظامهاى حاکم و دولتهاى ستمپیشهاى چون حکومت قاجار را دولت قانونى نمىداند و خود درصدد تشکیل حکومت است تا قوانین الهى را در جامعه اجرا کند».
[8]
آیتالله سیدعبدالحسین لاری
آیتالله لاری از آثار فرهنگی و دینی تا درگذشت
آیتالله لاری آثار و تألیفات بسیاری از خود به یادگار گذاشت. رساله در عقوبت حب دینا، کتابالاصول، تعلیقات المکاسب، حاشیه بر شرح کبیر، استخارهنامه و... برخی از آثار ارزشمند ایشان است. آیتالله عبدالحسین لاری علاوه بر آنکه از محضر استادان بزرگی بهره برد، خود نیز به تربیت شاگردان بنامی همّت گذاشت. آیتالله سیدعبدالباقی موسوی شیرازی، ملاغلامرضا جهرمی، زکریا انصاری، سیدمرتضی مجتهدی اهرمی از جمله شاگردان نامی ایشان هستند. آیتالله لاری در روز جمعه سال 1303ش بعد از اقامه نماز جمعه در منزل خویش درگذشت.
پینوشتها:
[1] . جمعی از پژوهشگران،
گلشن ابرار، ج 2، قم، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، ص 406.
[2] .
جریانهای فکری مشروطیت: مجموعه سخنرانیها، مقالات و ضمایم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 81.
[6] . جمعی از نویسندگان،
ستارگان حرم: اختران حریم معصومه(س)، ج 28، قم، انتشارات زائر، 1377، ص 322.
[7] . علی کریمی جهرمی،
مهاجر الی الله: سیری در زندگینامه مجاهد بزرگ آیتالله العظمی سیدعبدالحسین لاری قدس سره، بنیاد معارف اسلامی، 1376، صص 187- 188.
[8] . جمعی از پژوهشگران،
گلشن ابرار، همان، ص 409.