کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی رسول پرویزی؛

سناتور توده‌ای

15 اسفند 1401 ساعت 15:35

مولف : رضا سرحدی

گروهی از توده‌ای‌ها که طی دو دهه 1320 تا 1330 به عضویت حزب توده و سایر تشکل‌های چپ پایان داده بودند، خدمت در نظام شاهنشاهی را بر تفکرات پیشین ترجیح دادند



پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ رسول پرویزی در سال 1298 در شیراز متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در همان شهر به پایان رساند و تا سال سوم متوسطه در شیراز به تحصیل مشغول بود. در این اوقات با مشکلات زیادی روبه‌رو بود و از ادامه تحصیلات منصرف گردید. پس از آن در مدرسه سعادت بوشهر به کتابداری و آموزگاری مشغول شد. در سال 1315 موفق به دریافت دیپلم ادبی گردید و مجددا در بوشهر به کار دبیری پرداخت. پس از چندی به تهران رفت و تا سال 1341 در شرکت‌های مختلف مشغول به کار بود. رسول پرویزی سیاستمدار و داستان‌نویس در دهه‌های ۱۳۲۰ و 1330 بود. وی نمایندگی حوزه انتخابیه دشتستان در مجلس شورای ملی در دوره‌های بیست‌ویکم، بیست‌ودوم و بیست‌وسوم و نمایندگی دوره هفتم مجلس سنا و معاونت نخست‌وزیر (اسدالله اعلم) را در کارنامه خود دارد.[1]
 
شروع مقاله‌نویسی و داستان‌نویسی
رسول پرویزی کارش را با مقاله‌نویسی در روزنامه «سروش» شیراز شروع کرد. سروش هفته‌نامه‌ای محلی بود که در شیراز منتشر می‌شد، اما شهرتش از شهر شیراز و استان فارس فراتر رفته و تمام کشور را فرا گرفته بود. در سال‌های بعد از شهریور 1320 روزنامه سروش شیراز، که مدیر آن عبدالله عفیفی بود، توانسته بود یک هیئت تحریریه قوی، مرکب از بهترین مقاله‌نویس‌ها، نکته‌‌سنج‌ترین منتقدان و بااستعدادترین داستان‌نویسان فارس را دور خود جمع کند. نکته‌های انتقادی و داستان‌های طنز رسول پرویزی مایه شهرت این روزنامه در ایران شده بود.[2]
 
در بهمن‌ 1322، پرویزی‌ و جمعی‌ از نویسندگان‌ و شاعران‌ شیراز، از جمله‌ فریدون‌ توللی‌ و محمد باهری‌ «جمعیت‌ آزادگان‌ فارس‌» را تشکیل‌ دادند و در مبارزات‌ انتخاباتی‌ مجلس‌ در آن‌ دوره‌، نامزدی‌ معرفی‌ کردند که‌ انتخاب‌ نشد. در واکنش‌ به‌ این‌ رویداد، اعضای‌ این‌ جمعیت‌ به‌ افشاگری‌ درباره‌ نحوه‌ انتخابات‌ پرداختند. این‌ افشاگری‌ها سبب‌ شد گروهی‌ از آنها از جمله‌ پرویزی‌، محکوم‌ و به‌ بستک‌ لار تبعید شوند. در سال 1326 و در پی‌ اختلافاتی‌ که‌ در رهبری‌ حزب‌ توده‌ ایران‌ پیش‌ آمد، پرویزی‌، به‌ خلیل‌ ملکی‌ و گروه‌ انشعابی‌ او پیوست‌. این‌ گروه‌ به نشر روزنامه‌ «شرق‌ میانه‌» پرداختند که‌ پرویزی‌ هم‌ از اعضای‌ هیئت‌ تحریریه‌ آن‌ بود. پس‌ از آن‌ وی‌ به‌ همکاری‌ با هفته‌نامه «ایران‌ ما» پرداخت.[3]
 
رسول پرویزی
رسول پرویزی
 
پرویزی سال‌ها در مجلات قلم زده و خود را به عنوان یکی از نمایندگان اصلی تیپ داستانی جمال‌زاده معرفی کرده بود؛ بااین‌حال نتوانست همراه و همگام با چهره‌های تأثیرگذارتر مانند صادق هدایت، بزرگ علوی و صادق چوبک حرکت کند. در سال ۱۳۳۶ نخستین و معروف‌ترین مجموعه داستان خود، «شلوارهای وصله‌دار» را منتشر کرد. مجموعه داستان شلوارهای وصله‌دار معروف‌ترین و موفق‌ترین اثر اوست. این کتاب شامل بیست داستان کوتاه یا خاطره است که در قالب طنز، به زبان ادبی ـ محاوره‌ای و با سبکی ساده و شیوا به نگارش درآمده و عنوان کتاب هم از داستانی به همین نام انتخاب شده است. داستان شلوارهای وصله‌دار در شیراز اتفاق می‌افتد و راوی از زمانی سخن می‌گوید که پوشیدن لباس یکدست کت‌وشلوار و گذاشتن کلاه پهلوی اجباری شده بود و مأموران شاه تلاش می‌کردند به کمک استفاده از قوانینی مانند قوانین مدرسه این نوع لباس پوشیدن را میان مردم در شیراز جا بیندازند و البته مانند بسیاری از مناطق دیگر با مقاومت مردم مواجه شدند. در داستان شلوارهای وصله‌دار، راوی یکی از دانش‌آموزان است و از روزی سخن می‌گوید که جلوی مدرسه لباس بچه‌هایی را که کت‌وشلوار نپوشیده بودند می‌بریدند و از صحنه‌های خنده‌داری که این اتفاق رقم می‌زند سخن می‌گوید؛ اتفاقاتی که تا سر کلاس تاریخ هم کشیده می‌شوند.
 
دومین کتاب او، «لولی سرمست»، در سال ۱۳۴۶ منتشر شد که با استقبال زیادی نیز روبه‌رو شد. بعدها به علت تصدی مناصب حکومتی (سناتور) نوشتن را ادامه نداد. پرویزی از همکاران مجله «سخن» و از دوستان صمد نامور، رضا سجادی، تقی افراخان، کورش لاشایی و محمد باهری بود. درحقیقت رسول پرویزی از نویسندگان توانا و باذوقی است که قلمش با طنز آمیخته است و آثار او ملاحت و گیرایی خاصی دارد که از این جهت در واقع او را باید صاحب سبکی مستقل در نویسندگی معاصر دانست. وی سال‌ها با مطبوعات تهران همکاری داشت و بیشتر مقالات و داستان‌هایش در مجله ادبی سخن به چاپ رسید؛[4] مجله‌ای که با استقبال زیاد جامعه روبه‌رو می‌شد.[5] او چند سال در شیراز به فعالیت‌های ادبی و سیاسی پرداخت و بعد تصمیم گرفت به تهران برود. او قبل از سایر دوستانش به تهران رفت؛ هم برای ادامه تحصیل، هم برای کسب موفقیت بیشتر. در تهران، اول با گروه تفضلی و «ایران ما» آشنا شد. بعد با مجله سخن همکاری کرد؛ سپس به حلقه ندیمان علم پیوست.[6]
 
در اندیشه چپ
پرویزی پس از ورود به تهران، همکاری با مطبوعات پایتخت را آغاز کرد و هم‌زمان از قیدوبند حزب توده رها شد و انشعاب گروه خلیل ملکی و جلال آل احمد و دیگران این فرصت را در اختیارش قرار داد. او تا وقتی که عضو حزب بود، نه تنها در نوشتن بلکه در تفکر هم مقیّد بود، اما با انشعاب از حزب می‌توانست هر موضوعی را که به ذهنش می‌رسید به روی کاغذ بیاورد. رسول پرویزی در اوایل چپ‌گرا بود و هنگام تأسیس حزب توده با آن حزب همکاری می‌کرد، ولی بعدها از چپ‌ها فاصله گرفت و به راست گرایید. پرویزی توسط جهانگیر تفضلی به امیراسدالله علم، وزیر دربار شاه، معرفی شد و کم‌کم به دربار راه پیدا کرد و رابطه‌اش با علم نزدیک‌تر شد. با نخست‌وزیری علم در سال 1342 معاون نخست‌وزیر شد و علم را «خان» خطاب می‌کرد. بعدها وکیل مجلس و سناتور انتصابی مجلس سنا و رئیس لژیون خدمت‌گزاران بشر شد. شیراز بعد از شهریور 1320 جزء مناطق نفوذ انگلیسی‌ها بود و قشقایی‌ها که مخالف احزاب چپ بودند، با رفتن رضاشاه قدرت زیادی پیدا کرده بودند و در هر فرصتی حزب توده را می‌کوبیدند، ولی بااین‌حال حزب توده توانسته بود با بهره‌برداری از نفوذ معنوی روزنامه سروش و به علت مخالفت مردم با سیاست انگلیس در آن شهر ریشه بدواند و جوانان و روشنفکران را به حزب علاقه‌مند کند. یکی از این جوانان رسول پرویزی، عضو مؤسس حزب توده در شیراز، بود که خیلی زود به عضویت کمیته مرکزی حزب در استان فارس رسید.[7]
 
در خدمت حضرتِ امیر
گروهی از توده‌ای‌ها که طی دو دهه 1320 تا 1330 به عضویت حزب توده و سایر تشکل‌های چپ پایان داده بودند، خدمت در نظام شاهنشاهی را بر تفکرات پیشین ترجیح دادند که پرویزی یکی از این افراد بود. پرویزی با اسدالله علم رابطه عمیق برقرار کرد و به دلیل پیشینه فعالیت در حزب توده و تشکل‌های طرفدار تفکر چپ که نمونه عملی آن در کشورهای تک‌حزبی نظیر شوروی و کوبا یا چین نمود یافته بود، به نظام تک‌حزبی یا سلسله‌مراتبی باور داشتند و می‌پنداشتند احزابی چون «حزب کمونیست» ضامن تحکیم نظام تک‌ساختی سلطنت محسوب می‌شوند.[8]
 
رسول پرویزی که علم را «حضرت امیر» می‌نامید در روزهای پس از کودتای 28 مرداد فعالیت‌های سیاسی ـ حکومتی خود را آغاز کرد. وقتی علم نخست‌وزیر شد، عده‌ای از این گروه به عضویت هیئت دولت او درآمدند. دکتر محمد باهری و رسول پرویزی، که سابقه کمتری داشتند، معاون نخست‌وزیر شدند. در وزارت دربار هم علم دوستانش را فراموش نکرد. در این زمان رسول پرویزی، همان نویسنده توده‌ای دیروز، بنا به تقاضای علم، سناتور انتخابی شیراز شد و وقتی چندی بعد شغل تشریفاتی و اسم‌ورسم‌داری به نام لژیون خدمت‌گزاران بشر به وسیله دربار تأسیس شد، علم واسطه شد و موافقت شاه را جلب کرد که پرویزی، این نویسنده معروف، آن کار فرهنگی را تصدی کند.[9]
 
 رسول پرویزی
رسول پرویزی
شماره آرشیو: 3275-۵ع
 
در فراغ حضرتِ امیر
پرویزی در سال‌های 1322 و 1323 نویسنده‌ای پرکار بود و پس از کودتای 28 مرداد 1332 عضو هیئت‌مدیره شرکت تلفن و همدم و هم‌نشین علم بود. اواسط سال 1356 وضعیت پرویزی آشفته شد. پرویزی در سال‌های پایانی عمر خود، بینایی یکی از چشم‌هایش را از دست داد و از همان روزگار بود که نویسندگی را رها کرد. علاوه بر این، ناراحتی‌های روحی داشت و با بیماری علم و کنار رفتن از دربار و مسافرتش به آمریکا، جلسات شبانه حواریون علم به‌هم خورده بود و پرویزی از این پیشامد بیش از دیگر افراد گروه هم به لحاظ روحی و هم عاطفی ضربه خورده بود. رسول پرویزی روز 8 آبان سال 1356 خاموش شد. دوستان و علاقه‌مندانش او را به شیراز بردند و در حافظیه به خاک سپردند. وقتی پرویزی مرد، علم هنوز زنده بود. رسول پرویزی با حضور جمعیت زیادی به خاک سپرده شد.[10]

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. احمد احمدی و حسین رزمجو، سیر سخن: شامل شرح احوال معروف‌ترین نویسندگان و شاعران ایران از قدیمی‌ترین ازمنه تا عصر حاضر و برگزیده آثار آنان، مشهد، انتشارات کتاب‌فروشی باستان، 1343، ص 400.
[2]. قاسم قره‌داغی، نسل‌کشی ایرانیان، ج 2، تهران، انتشارات آوای بوف، 2021، ص 385.
[3]. همان، صص 143-145.
[4]. محمد منصور هاشمی، «پرویزی، رسول»،  دانشنامه جهان اسلام، ج 5، صص 580-581.
[5]. محمدهادى محمدى، تاریخ ادبیات کودکان ایران، ج 6، تهران، چیستا، 1376، صص 471-473.
[6]. ماندانا زندیان، احسان یارشاطر در گفتگو با ماندانا زندیان، لس‌آنجلس، شرکت کتاب، 2016، صص 84-86.
[7]. علی بهزادی، شبه‌خاطرات، تهران، انتشارات زرین، 1375، همان، صص 142-143.
[8]. قاسم قره‌داغی، همان، ص 385.
[9]. عرفان قانعی، در دامگه حادثه: بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، لس‌آنجلس، شرکت کتاب، 1391، ص 213.
[10]. علی بهزادی، همان، صص 150-155.


کد مطلب: 24694

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/24694/سناتور-توده-ای

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir