پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ریچارد کاتم در سال 1924م در ایالت یوتای آمریکا و در شهر پروو در خانوادهای معتقد به آیین مورمون به دنیا آمد. او ابتدا قصد داشت در رشته پزشکی تحصیل کند؛ به همین دلیل دروس مقدماتی مربوط به این رشته را گذارند، اما آنچه مسیر زندگی او را تغییر داد حضور در نیروی دریایی آمریکا در دوره جنگ جهانی دوم و خدمت در ارتش این کشور بود. در واقع علاقه او به جهان سیاست و درگیر شدن در دوره جنگ دوم جهانی او را به تحصیل در رشته علوم سیاسی ترغیب کرد. کاتم تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه یوتا آغاز کرد و در سال 1948م در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شد؛ سپس با توجه به توان علمی، تحصیل را در یکی از بهترین دانشگاههای جهان، یعنی دانشگاه هاروارد، پی گرفت. او تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه داد و با توجه به گرایش به مسائل ملیگرایی، پایاننامه دکتری خود را به مسئله ملیگرایی در ایران اختصاص داد؛ همچنین او زبان فارسی را با کمک استاد راهنمای خود، یعنی روپرت امرسون، آموزش دید و همین مسئله بهانهای شد تا وی برای بررسی مسئله ملیگرایی به ایران سفر کند.
[1]
سفر اول کاتم به ایران
کاتم در سال 1330ش برای اولین بار و با هدف تحقیق درباره ناسیونالیسم وارد ایران شد. او پژوهش خود را از طریق بورس تحصیلی که مؤسسه فولبرایت برایش فراهم کرده بود آغاز کرد. البته پیش از آن وی کتابها و مقالاتی را که درباره جامعه و سیاست در ایران بود تا حد امکان مطالعه کرده بود. نکته جالب توجه اینجاست که کاتم میگوید تمام مطالبی که پیش از ورود به ایران مطالعه کردم «مشتی غرضورزی و تعصب غرب نسبت به ایران است؛ غرضورزی و تعصبی که ریشه در کوچک شمردن و تحقیر دیگران دارد و از ویژگیهای دوران استعمار غرب است».
[2]
وی میگوید به جز اندک مطالبی همچون کتاب ادوارد براون به نام «انقلاب 1906-1911 ایران» و کتاب مورگان شوستر با عنوان «اختناق ایران»، منبعی وجود نداشت که بتواند اطلاعات و تجربه عملی من از حضور در ایران را تأیید کند.
[3]
ریچارد کاتم
کاتم همین امر را انگیزهای برای ارائه تصویری دیگر از ایران و آنچه واقعا بر این مرز و بوم گذشته بود معرفی میکند. وی در نهایت اشتباهات سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران را نیز ناشی از همین اطلاعات و دانش کم از جامعه و سیاست ایران میداند؛ برای مثال او برداشت جامعه غربی و آمریکا از پدیده ملیگرایی در ایران را برداشتی نادرست تلقی میکند. بهزعم کاتم ملیگرایی در ایران در زمره تقلید کورکورانه و ناقص از ملیگرایی اروپا نیست، بلکه تبلوری از اشتیاق مردمی است که میخواهند امکان ابراز آزادانه خواستههای خود را داشته باشند و در عین حال میخواهند این شور و اشتیاق از طرف دیگران نیز به رسمیت شناخته شود.
[4]
نکته جالب اینجاست که او از نخستین کسانی است که یک دهه پیش از انقلاب، از ایران اسلامی سخن گفت و به نوعی روی کار آمدن نظام اسلامی در ایران را پیشبینی کرد.
[5]
در نهایت ریچارد کاتم توانست در سال 1953م با مدرک دکتری از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شود و به دلیل علاقه به کار درباره مسائل ایران، به عنوان متخصص مسائل ایران در دولت آمریکا مشغول به کار شد. این مقطع دقیقا زمانی بود که حوادث منتهی به کودتای 28 مرداد سال 1332ش در ایران روی میداد. برخی بر این باورند که او در این مقطع برای سازمان سیا کار نمیکرد؛ برای نمونه مارک گازیوروسکی میگوید که او در کودتا علیه
محمد مصدق، که سازمان سیا آن را رهبری میکرد و در نهایت باعث تضعیف جنبش ملیگرایی در ایران شد، دستی نداشته است. گازیوروسکی میگوید کاتم حتی موافق کودتا در ایران نبود و بر این نظر بود که ایالات متحده باید به جای حمایت از کودتا از نهضت محمد مصدق و یارانش حمایت و پشتیبانی کند. او میگوید کاتم کودتا در ایران را اشتباهی بزرگ در سیاست خارجی واشنگتن توصیف میکرد که میتواند برای این کشور پیامدهای سنگینی داشته باشد.
[6]
یرواند آبراهامیان، پژوهشگر مسائل ایران و نظریهپرداز در حوزه تاریخ معاصر که در دانشگاه نیویورک مشغول تدریس است، درباره نقش کاتم در یک کودتای دیگر در ایران نظر داده است. او میگوید که سازمان سیا در ایران یک مأمور جوان به نام ریچارد کاتم داشت؛ شخصی که به مسائل ایران کاملا آشنا بود و از تحولات سیاسی در ایران آگاهی دقیق داشت. ظاهرا او با سرلشکر
قرنی، از فرماندهان نظامی کودتا، ارتباط داشته و نمیتوان گفت که او از این ماجرا کاملا بیاطلاع بوده است.
[7]
سفر دوم به ایران
او برای بار دوم در سال 1958م به ایران سفر کرد. در این سفر او به عنوان یکی از نیروهای سفارت آمریکا در تهران مشغول به کار شد؛ مأموریتی که تقریبا دو سال به درازا انجامید. در این مأموریت هدف کاتم ترغیب و تشویق محمدرضا پهلوی به ایجاد فضای باز سیاسی بود. در این مقطع زمانی در واشنگتن این نظر رایج بود که حکومت ایران بدون انجام دادن اصلاحات سیاسی نمیتواند برای مدت چندانی دوام بیاورد و به همین دلیل باید شاه را تشویق کرد تا سیاست اصلاحات ساختاری را در تهران در پیش گیرد. به گفته برخی، او میکوشید با فشار بر شاه، فضای باز بیشتری برای نیروهای ملیگرا فراهم آید. در همین حال کاتم مأموریت دیگری نیز داشت و آن برقراری و حفظ ارتباط با نیروهای ملیگرا در ایران بود. به همین خاطر او با عباس امیرانتظام روابط نزدیکی برقرار کرد. عباس امیرانتظام دانشجوی جوانی بود که از مصدق و نهضت ملی در ایران هواداری میکرد و میتوانست اطلاعات کافی از این جریان را در اختیار کاتم قرار دهد.
[8] این مسئله بهروشنی بیانگر آن است که کاتم در این برهه به عنوان یک عامل اطلاعاتی در ایران برای ایالات متحده کار میکرد.
عباس امیرانتظام در کنار برخی اعضای دولت موقت انقلاب اسلامی (سال 1357)
ریچارد کاتم در مجموع در دوره حکومت محمدرضا پهلوی دوبار و در دو مقطع زمانی متفاوت به ایران سفر کرد: یکی در فاصله سالهای 1330 تا 1331ش و در دورانی که مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت در اوج بود. دیگری مربوط به دورهای است که مقارن با یکدست شدن قدرت و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی در فاصله سالهای 1335 تا 1337ش است. او ایران را در دوره اول سرشار از زندگی ولی در عین حال کمنظم توصیف میکرد، اما در مورد دوره دوم میگوید که ایران در این دوره به مراتب منظمتر اما بیروحتر است.
[9]
انتشار کتاب ناسیونالیسم در ایران
ریچارد کاتم در بازگشت به آمریکا در سال 1958م به عنوان استاد در رشته علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه پیتسبورگ مشغول به کار شد. بهزعم برخی از همین مقطع زمانی است که کار با سازمان سیا را نیز رها کرد و به کار دانشگاهی مشغول شد. او معروفترین کتاب خود با نام «ناسیونالیسم در ایران» را نیز در همین بازه زمانی و در سال 1964م به چاپ رساند؛ کتابی که مورد توجه بسیاری از محافل دانشگاهی قرار گرفت و در مورد آن بسیار بحث شده است.
کاتم مصادف با انقلاب ایران
همزمان با بروز تحولات انقلابی در ایران اهمیت کاتم برای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا بیشتر شد. دلیل این امر نیز کاملا روشن بود. او با برخی از چهرههای ملیگرا در ایران روابط نزدیکی داشت و به همین دلیل میتوانست ارتباط نزدیکی با نیروهای انقلابی برقرار کند؛ برای نمونه او تلاش کرد ابراهیم یزدی را به گری سیک، از مشاوران برژینسکی، نزدیک کند تا ایالات متحده بتواند به نوعی با انقلابیون ارتباط مستقیم برقرار سازد. کاتم همچنین در روز 7 دیماه سال 1357ش در نوفل لوشاتو با امام دیدار کرد تا بهنوعی بتواند نظر امام درباره انقلاب مردم ایران را جویا شود. او پس از این دیدار برای سومین بار به تهران سفر کرد و برداشت خود را از شخص امام، در اختیار سفارت آمریکا در تهران قرار داد.
[10]
بحران گروگانگیری و کاتم
اما آنچه اهمیت ریچارد کاتم را برای ایالات متحده دو چندان کرد بحران گروگانگیری بود. در پی تسخیر سفارت آمریکا توسط نیروهای انقلابی در ایران در 13 آبانماه سال 1358ش همیلتون جردن، دستیار ارشد
جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا، با یک جت نظامی برای گرفتن کمک از کاتم عازم پیتسبورگ شد. کاتم به دستیار کارتر قول همکاری داد و کوشید به واسطه ارتباط نزدیک با برخی از نیروهای انقلابی در ایران مسیر ارتباطی آمریکاییها با ایران را تسهیل کند. او تمام تلاش خود را کرد تا با
صادق قطبزاده، که وزارت امور خارجه را در آن مقطع عهدهدار بود، ارتباط برقرار کند. کاتم و قطبزاده یک ماه بعد از حادثه سفارت در تهران دو بار با یکدیگر دیدار کردند و کاتم گفتوگوهای خود با قطبزاده و دیدگاه خود را به رهبران سیاسی در واشنگتن منتقل کرد. کاتم حتی به کارتر پیشنهاد کرد که خود به ایران سفر کند و رودررو با برخی نیروهای انقلابی گفتوگو کند که این طرح در نهایت به نتیجه خاصی نرسید و او نتوانست به آزادی گروگانها کمکی کند.
[11]
ریچارد کاتم در سال 1990م از دانشگاه بازنشسته شد. استاد بازنشسته دانشکده علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه پیتسبورگ در نهایت در سال 1997م و درحالیکه مدت مدیدی بود با بیماری دست و پنجه نرم میکرد از دنیا رفت.
[12] او فردی بود که هم در بعد نظری درباره ایران مطالعه داشت، هم در خدمت دستگاه اطلاعاتی آمریکا بود و هم با سفارت آمریکا در ایران همکاری کرده بود.
ریچارد کاتم
پینوشتها:
[1]. Mark J.Gasioroweski, Richard W. Cottam,
Iranian Studies, Vol.30, N.3 /4, 1997, p.415.
[2] . ریچارد کاتم،
ناسیونالیسم در ایران، ترجمه فرشته سرلک، تهران، نشر گفتار، 1371، ص 7.
[5] . ریچارد کاتم،
ایالات متحده، ایران و جنگ سرد، ترجمه محمدعلی آتش برگ، تهران، انتشارات بینالملل، 1363، ص 5.
[6]. Mark J.Gasioroweski, Ibid, p 415.
[7] . یرواند آبراهامیان،
کودتا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، انتشارات البرز، 1400، ص 251.
[8] . ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، همان، صص 480-490.
[9] . ریچارد کاتم، همان، ص 15.
[10]. http://www.imamkhomeini.ir/fa/key/ریچارد_کاتم&kind=10240
[11]. https://www.iranicaonline.org/articles/cottam-richard-1
[12]. Mark J.Gasioroweski, Ibid.