پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هربرت نورمن شوارتسکف متولد سال 1985م از خانوادهای بود که اصالت آلمانی داشت و مادری ژرمن داشت. او از همان ابتدا راه نظامیگری را برگزید و در مدرسه وست پوینت، که در زمینه آموزشهای نظامی فعالیت میکرد، مشغول به تحصیل شد. به واسطه توانمندی در کارهای امنیتی و پلیسی بود که وی بهسرعت مدارج ترقی را پیمود و به عنوان رئیس پلیس نیوجرسی برگزیده شد و در این ایالات ساحلی و مهم آمریکا به کار خود ادامه داد. آنچه به او شهرت بخشید نقش مهمش در پرونده ربودن و قتل یک کودک به نام کلنل لیندبرگ بود. در حقیقت بازجویی بسیار ماهرانه هربرت شوارتسکف سبب شد رمز این پرونده، که برای جامعه آمریکا بسیار مهم و حساس شده بود و افکار عمومی نسبت به آن واکنش نشان میداد، بهسرعت گشوده شود و از همین جا بود که نام و آوازه شوارتسکف بر سر زبانها افتاد. همین عقبه و پیشینه سبب شد شوارتسکف بعدها به ارتش ایالات متحده آمریکا بپیوندد و مدتی بعد هم افسر عالیرتبه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا شد.
[1]
رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا
هربرت شوارتسکف در هر دو جنگ جهانی اول و دوم حضور فعال داشت. او به واسطه تسلط به زبان آلمانی بعد از جنگ جهانی اول و دوم در اداره امور اشغال نظامی آلمان مشارکت داشت. اما آنچه نام او را برای ایران و ایرانیان آشنا میسازد به سالهای جنگ جهانی دوم باز میگردد. در واقع از همین دوران بود که او وارد سپهر سیاسی ایران شد. در ابتدای امر این نیروی نظامی توانمند آمریکایی به عنوان رئیس هیئت مستشاران آمریکایی راهی ایران شد. در واقع مأموریت وی و همقطارانش سروسامان دادن به وضعیت ژاندارمری ایران بود که به نوعی از هم گسیخته شده بود. دلیل آن هم به روشنی مشخص بود. حوادث جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای اشغالگر در ایران باعث بهوجود آمدن چنین وضعیتی شده بود. به زبان ساده آنچه خود مشکل را بهوجود آورده بود در پی حل مشکل و ثبات بخشیدن به وضعیت موجود بود. او در عین حال در این مقطع ریاست پلیس جنوب کشور را نیز بر عهده داشت. در مجموع این ژنرال آمریکایی در فاصله سالهای 1321 تا 1327ش ریاست هیئت آمریکایی در ژاندارمری ایران را بر عهده داشت.
[2]
شوارتسکف در ایران در خانهای بسیار بزرگ با بهارخوابها و بالکنهای متعدد و دیوارهای سفید که از سنگ مرمر ساخته شده بود زندگی میکرد. در خانه دو استخر آب گرم و آب سرد شنا بود و اتاقهای بزرگی با فرشهای دستباف ایرانی توجه همه را به خود جلب میکرد. ازآنجاکه منزلی که برای وی در تهران تدارک دیده بودند بزرگ بود او چند خدمتکار و مستخدم هم داشت. در اختیار داشتن چنین امکاناتی باعث شد شوارتسکف بلافاصله عاشق تهران شود. در زمان حضورش در ایران پس از جورج آلن، سفیر ایالات متحده در تهران، قدرتمندترین و بانفوذترین شخصیت آمریکایی در ایران بود. او به شاه دسترسی مستقیم داشت و به صورت مداوم با نخستوزیر و سایر صاحبمنصبان ایران رایزنی و گفتوگو میکرد. یکی از نکات مهم درباره هربرت شوارتسکف در ایران این بود که با رهبران قبیلههای مهم دوستی داشت و حتی ارتباطاتش با اقوام و قومیتها در خارج از تهران از سفیر کشورش هم بهتر به نظر میرسید.
[3]
احمد قوام، نخستوزیر، به اتفاق نورمان شوارتسکف و چند تن از مقامات
شماره آرشیو: 555-۸ع
وظایف شوارتسکف در ایران
شوارتسکف، که حال دیگر یک افسر ساده ارتش آمریکا نبود و لقب ژنرالی را یدک میکشید، شش سال را در ایران گذرانید. او در بسیاری از آشوبها و بلواها حضور داشت و خود مستقیما در سرکوب مردمی دست داشت که به دلایل مختلف از جمله قحطی، صبر و طاقتشان دیگر به پایان رسیده بود. البته مأموریت شوارتسکف فقط به اینها محدود نبود و وی باید فعالیت عوامل اتحاد جماهیر شوروی را که در نظام دوقطبی، رقیبی برای ایالات متحده بهشمار میآمد، در تهران محدود میکرد. در واقع او علاوه بر آموزش افسران نیروی ژاندارمری و نظمبخشی به این سازمان و نیروی انتظامی، وظیفه خطیر سرکوب عوامل کمونیستی در ایران را نیز برعهده داشت. عملکرد او بهویژه در غائله آذربایجان و کردستان شایان تأمل است. وی در سرکوب کردن عوامل مسکو در غائله آذربایجان و کردستان در فاصله سالهای 1324ش و 1325ش مشارکت مستقیم و تأثیرگذار داشت و حتی گفته شده است که دستورات دولت آمریکا را ریز به ریز اجرا میکرد. وی در این مدت، حتی خانواده خود را به تهران منتقل کرده بود و با تمام توان وظایف محوله را انجام میداد.
[4]
اما مهمتر از همه اینها وظیفه ژنرال شوارتسکف در راهاندازی نیروی ویژهای برای حمایت از شاه و دربار بود. نیرویی که کم کم و بهمرور زمان به تشکیلاتی مخوف تبدیل شد که وظیفه اصلیاش مقابله با نیروهای مخالف شاه بود. این نیرو و تشکیلات بعدها به سازمانی به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا همان ساواک تبدیل شد که تأثیر بهسزایی در حوادث سالهای بعد از آن داشت.
[5]
مهمترین مأموریت شوارتسکف در تهران
اما شاید مهمترین رسالت و وظیفه ژنرال شوارتسکف، که اهمیت بسیاری در تاریخ معاصر ایران داشت، طراحی و اجرای عملیاتی نظامی و امنیتی علیه شخص
مصدق و با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت انگلستان بود. از وی به عنوان هدایتکننده و مجری پنهان کودتای 28 مرداد علیه دولت محمد مصدق نام برده میشود. او پیش از آغاز و اجرای عملیات کودتا کاملا مخفیانه وارد تهران شد و با جمعی از افسران اطلاعاتی انگلستان و آمریکا در خانهای امن در تهران، هدایت کودتا را از نزدیک برعهده گرفت. نکته جالب توجه این است که این ژنرال آمریکایی از جمله افرادی بود که پیش از عملیات کودتای 28 مرداد، طی دیدارها و پیامهای محرمانهای محمدرضا پهلوی را که با روی کار آمدن دولت مصدق از ایران گریخته و همراه برخی از اطرافیان به ایتالیا رفته بود، برای بازگشت به ایران و در دست گرفتن قدرت تشویق و تحریک کرد.
[6]
هربرت نورمن شوارتسکف
شماره آرشیو: 2945-۴ع
عملیات آژاکس و همکاری روزولت و شوارتسکف
شوارتسکف در آگوست سال 1953م در تهران با محمدرضا پهلوی ملاقات کرده و از او خواسته بود حکم عزل مصدق را امضا و به جای آن
زاهدی را به نخستوزیری انتخاب کند. عملیات آژاکس را کرمیت روزولت، که از اعضای ارشد سازمان سیا و رئیس بخش آسیا و خاور نزدیک این سازمان بود، برنامهریزی و سازماندهی کرد. روزلت و شوارتسکف از طریق یک پرواز مخفیانه وارد تهران شدند تا مقدمات کودتا را مهیا سازند. طرح روزولت و شوارتسکف با همکاری مطبوعات وقت تهران با عنوان پروژه «بدامن» و با هدف فضاسازی علیه دولت مصدق و همراهانش و ناسزاگویی به دولت وقت و ایجاد دودستگی و شکاف میان مردم با هدف استفاده از فشار افکار عمومی از یکسو و با آموزش و تعلیم نیروهای میدانی و تجهیز و تسلیح آنها آغاز شد. در واقع آنها برای سرنگونی مصدق در عین درک ضرورت نیاز به قدرت سخت، قدرت نرم را نیز لازم دیدند و با درک اهمیت تبلیغات، تلاش کردند فضای روانی برای این پروژه را آماده سازند تا بستر جامعه بهتر با مسئله کنار بیاید.
[7]
در نهایت، تلاش ژنرال آمریکایی و همراهان بریتانیایی و ایرانیاش دولت محمد مصدق را سرنگون کرد و یکی از تلخترین و تأثیرگذارترین حوادث در روابط ایران و آمریکا، که تا به امروز نیز درباره آن صحبت میشود، رخ داد. شوارتسکف، که به درجه سرلشکری نیز ارتقا پیدا کرده بود، در نهایت پنج سال پس از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، یعنی در آگوست سال 1958م از دنیا رفت. دلیل مرگ او نیز آسیبدیدگی ریه عنوان شد که ناشی از استنشاق گاز سمی در مدت حضور در جنگهای جهانی بود.
[8]
شوارتسکف پسر
پس از مرگ شوارتسکف پدر، پسری از او به جا ماند که تأثیر مهمی در تحولات غرب آسیا و خلیج فارس داشت. شوارتسکف پسر، که در دوره ششساله مأموریت پدر در ایران، همراه او به کشورمان آمده بود و زبان فارسی را کاملا میدانست، در سالهای بعد تأثیر بسیاری بر تحولات منطقه برجای گذاشت. او حتی در ایران مدرسه رفته بود و با جامعه ایران آشنایی کامل داشت.
[9]
آنچه نام شوارتسکف پسر را به شهرت رساند جنگ اول خلیج فارس و حمله عراق به کویت بود. عراق که پس از شکست در اشغال نظامی ایران به بهانه سرقت نفتش توسط کویت، این کشور را در عرض مدت کوتاهی اشغال کرد، با واکنش جامعه بینالمللی روبهرو شد. ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا به عراق حمله کرد و این کشور را از کویت بیرون راند. در این حمله شوارتسکف پسر حضور مستقیم و فعال داشت و به واسطه عملکردش در این عملیات، که نزدیک به سی کشور در آن حضور داشتند، لقب «نورمن توفانی» را پیدا کرد. برخی او را محبوبترین ژنرال نظامی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم لقب دادهاند. این فرمانده نظامی آمریکا به خاطر خلق تند و ذهن استراتژیکش شخصیت بسیار خاصی بود. نکته جالب دیگر درباره او این است که وی در جنگ ویتنام حضور داشت و فرماندهی بیش از پانصدهزار نیروی نظامی آمریکا را در آن عهدهدار بود. زندگی شوارتسکف پسر نیز در سال 2012م و در خانهاش در فلوریدای آمریکا به پایان رسید.
[10]
پینوشتها:
[1]. مجید تربتزاده، «ژنرال نفت و جنگ»
، قدس، ش 8911 (5 اسفند 1390).
[2]. http://www.military.com/Resources/HistorySubmittedFileView?file=history_grenada.
[3]. http://www.u-s-history.com/pages/h2047
[4] . مجید تربتزاده، همان.
[6] . علیرضا ازغندی،
روابط خارجی ایران 1320-1357، تهران، انتشارات قومس، 1382، ص 239.
[8] . «استخدام سرهنگ هربرت شوارتسکف آمریکایی برای ایران»،
جهان صنعت، ش 44047.
[9]. https://achievement.org/achiever/general-h-norman-schwarzkopf/
[10]. J.Dana Stuster, The Craziest Details About the CIA’s 1953 Coup in Iran, Foreign Policy, August 20, 2013.