کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی سیاسی عباس مسعودی؛

حروف‌چین بلندپرواز

8 اسفند 1402 ساعت 16:50

مولف : محمدرضا چیت سازیان

عباس چهار سال به حروف‌چینی مشغول بود. پس از آن، چند سالی مصحح روزنامه «اقدام» و «شفق» و سپس خبرنگار روزنامه‌های «ایران» و «کوشش» شد. عباس بیست‌ساله بلندپرواز در سال 1300ش محل کوچکی را در تهران دایر کرد که فقط یک اتاق داشت و آن را مرکز اطلاعات نامید و این مرکز نقطه پرش او شد


 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ عباس مسعودی در دوران پادشاهی مظفرالدین‌شاه در تهران و در خانواده‌ای از طبقه متوسط سنتی به دنیا آمد. در مورد تاریخ تولد او اطلاعات دقیقی در دست نیست، بااین‌حال با توجه به شواهد و مدارک موجود و به زعم برخی، او در فاصله سال‌های 1274 تا 1282ش به دنیا آمد. عباس سه برادر داشت که همراه او برای تحصیل وارد مدرسه دارالفنون شدند. این چهار برادر به جای مکتب‌خانه مسیر دارالفنون را در پیش گرفتند. مانند همسن و سالان خود و نسل آن روزگار بعد از فراغت از تحصیل می‌بایست مشغول به کار می‌شد. برادران او هر یک وارد حرفه‌ای شدند و به این ترتیب خرج خود را درمی‌آوردند. او نیز می‌بایست همین راه را در پیش می‌گرفت؛ به‌ویژه که پدر عباس، یعنی حاج محمدعلی، وضع مالی مناسبی نداشت. به نظر می‌رسد که برخی از اعضای خانواده او در کار روزنامه‌نگاری بودند و به همین دلیل او نیز به این حرفه نزدیک شد. به این ترتیب، برای شروع، به کارگری در چاپخانه مشغول شد و همین فعالیت آینده زندگی او را نیز رقم زد.[1]
 
روزنامه‌نگاری در دوران قاجاریه
عباس مسعودی در مقطعی وارد عرصه روزنامه‌نگاری و صنعت چاپ شد که در ایران به دلیل وقوع انقلاب مشروطه و موج آزادی‌خواهی، صنعت چاپ دوران شکوفایی مطبوعات و خبررسانی را سپری می‌کرد. در واقع با فضای نسبتا باز سیاسی که در کشور وجود داشت افراد می‌توانستند از طریق جراید افکار و نظرات خود را مطرح و به این ترتیب نقش‌آفرینی کنند. عباس مسعودی ابتدا به مدت چهار سال به حروف‌چینی مشغول بود. پس از آن، چند سالی مصحح روزنامه «اقدام» و «شفق» و سپس خبرنگار روزنامه‌های «ایران» و «کوشش» شد. در سال 1300ش بود که محل کوچکی را در تهران دایر کرد که فقط یک اتاق داشت و آن را مرکز اطلاعات نامید. در این مقطع او فقط بیست سال داشت و بلندپرواز به نظر می‌رسید. دفتر کار او در عمارتی قدیمی در خیابان فردوسی یا همان علاءالدوله آن روز بود. او اخبار دو خبرگزاری معتبر بین‌المللی، یعنی رویترز و هاواس، را از آنها می‌گرفت و با مبلغ اندکی ترجمه، آنها را در تهران به فروش می‌رساند؛ به‌خصوص که با سفارتخانه‌های دول خارجی در ایران نیز ارتباط برقرار کرده بود و از طریق آنها می‌توانست اخبار را بهتر و سریع‌تر پوشش دهد.[2]
 
کار در دوران رضاشاه
عباس مسعودی ابتدا اخبار را ترجمه می‌کرد و به جراید می‌فروخت. او به راحتی و با استخدام یک مترجم این کار را انجام می‌داد، بااین‌حال به‌زحمت می‌توانست هزینه مؤسسه اطلاعات و مخارج زندگی‌اش را مدیریت کند. در نهایت او توانست مجوز روزنامه «اطلاعات» را در تیرماه 1304ش به‌دست آورد و اخبار داخلی و خارجی را انعکاس دهد. البته در ابتدا او اخبار را در دو صفحه منتشر می‌کرد و دامنه کارش بسیار محدود بود، با وجود این، عباس توانست در ادامه، کارش را وسعت بخشد. در واقع به دلیل وجود خلأ در کار روزنامه‌نگاری در ایران آن مقطع و همچنین ارتباطی که وی با سفارتخانه‌های دول خارجی گرفته بود به‌تدریج توانست در عرصه روزنامه‌نگاری برای خود نامی دست و پا کند و دامنه کار خود را وسعت بخشد.[3]
 
عباس مسعودی، مصطفی مصباح‌زاده و مجید موقر در سفر به آمریکا
عباس مسعودی، مصطفی مصباح‌زاده و مجید موقر در سفر به آمریکا
شماره آرشیو: ۱-121-۲۶۸م
 
البته از این مقطع به بعد شرایط روزنامه‌نگاری کمی سخت‌‌تر شده بود و به دلیل روی کار آمدن رضاشاه و وجود فضای خفقان و استبداد امکان بسیار کمی برای طرح دیدگاه‌های مستقل و متفاوت از حکومت وقت وجود داشت. در واقع اگر تا پیش از آن فضای نسبتا باز سیاسی وجود داشت و روزنامه‌نگاران می‌توانستند دیدگاه‌های خود را آزادانه مطرح کنند از اینجا به بعد دیگر چنین فضایی وجود نداشت. البته مسعودی نیز از جمله کسانی بود که خود را با شرایط منطبق می‌کرد و تلاش بسیاری برای نزدیکی به حکومت انجام می‌داد. او تا آنجا به حکومت پهلوی نزدیک شد که هنگامی که رضاشاه قصد داشت در سال 1313ش به ترکیه سفر کند با او همراه شد و در آنجا از نزدیک وقایع را منعکس کرد.[4]
 

ارتباط با محافل بیگانه
عباس مسعودی به واسطه روحیه وابستگی به حکومت و به خاطر ستایش حکومت پهلوی، توانست خود را به حاکمیت نزدیک کند و از این طریق خود را در میان جامعه رسانه‌ای مطرح سازد؛ به‎‌خصوص که به سفارتخانه برخی از قدرت‌های بزرگ نیز نزدیک بود و این ظرفیت نیز او را در رسیدن به اهدافش یاری می‌رساند. برخی حتی او را نزدیک به سرویس جاسوسی برخی از ابرقدرت‌ها می‌دانند. بسیاری بر این باورند که او به سرویس جاسوسی انگلستان بسیار نزدیک بود و در این زمینه سند نیز ارائه می‌کنند.
 
در واقع اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ساواک، نشان می‌دهد که وی بارها برای سرویس امنیتی انگلستان جاسوسی کرده است. در همین زمینه می‌توان به پیدا شدن کیف دستی مسعودی در فرودگاه و انتشار نامه‌ به‌دست‌آمده از آن اشاره کرد که رابطه اطلاعاتی او با سرویس‌های امنیتی انگلستان را نشان می‌دهد. بر اساس این سند، کاردار سفارت انگلستان در ایران، یعنی سر رابرت سون، برای وزارت خارجه این کشور ‌نوشته است: «بدین وسیله عباس مسعودی به شما معرفی می‌شود. او در حال اعزام به انگلستان است تا بخش موفقی از دوران خود را بگذراند. نام‌برده یکی از دوستان قابل اعتماد ماست که همواره کمک‌های ارزشمندی را در تهران به ما داشته است. لطفا تا جایی که ممکن است و تا زمانی که او در لندن است، در فعالیت‌هایی که دارد به او مساعدت کنید و با او مذاکره و گفت‌وگو نمایید. من فکر می‌کنم شما موفق خواهید شد که از طریق این شخص با روزنامه‌ها و انتشارات ایرانی و فارسی‌زبان ارتباط برقرار کنید و به اهداف خود نائل شوید».[5]
 
فعالیت سیاسی
عباس مسعودی به روزنامه‌نگاری بسنده نکرد و به‌تدریج و با شناختی که از او در محافل سیاسی به‌دست آمد وارد فعالیت سیاسی شد. مسیر ورود به سیاست برای مسعودی نمایندگی مجلس و حضور در قوه مقننه بود. او در سال 1314ش بود که وارد عرصه سیاست شد و به نمایندگی مجلس دهم رسید. این روند برای مسعودی تا مجلس پانزدهم ادامه پیدا کرد و وی به بخشی از ارکان قوه مقننه در دوره حکومت پهلوی بدل گردید. او از حوزه انتخابیه تهران وارد کارزار فعالیت‌های سیاسی شد و تا پایان نیز نماینده مردم تهران بود. در سال 1328ش مسعودی برای اولین دوره مجلس سنا ثبت نام کرد و علاوه بر نمایندگی مجلس شورای ملی، عضوی از مجلس سنا نیز شد. او نردبان ترقی را در مجلس سنا نیز پیمود و در نهایت به نایب‌رئیسی این مجلس رسید. عباس مسعودی در دوران سناتوری‌اش در مجالس سنا و همچنین عضویت در مجلس شورای ملی، چهار دوره به انتخاب مردم و دو دوره با انتخاب دربار به عضویت این مجالس درآمد.[6]
 
البته عضویت در مجلس شورای ملی نیز چندان آزادانه نبود و محمدرضا پهلوی بعد از به قدرت رسیدن شیوه حکمرانی پدر را در پیش گرفت؛ این گونه نمایندگان مجلس شورای ملی دستچین‌شده خود حاکمیت و دربار پهلوی شدند و انتخابات آزادانه برگزار نمی‌شد.
 
عباس مسعودی و علی دشتی
عباس مسعودی و علی دشتی
شماره آرشیو: 1760-۱ع
 
نقش مسعودی در موضوع بحرین
عباس مسعودی علاوه بر ارتباطات نزدیک با نمایندگان دول قدرتمند، با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز رابطه نزدیکی داشت و منافع آنان در منطقه را نیز مد نظر قرار می‌داد؛ به‎‌خصوص که او صاحب پرتیراژترین روزنامه کشور بود و نحوه انعکاس اخبار و اطلاعات می‌توانست جریان رسانه‌ای کشور و حتی افکار عمومی را تا حدودی تحت تأثیر قرار دهد.[7]
 
عباس مسعودی و چند تن از خبرنگار روزنامه اطلاعات
عباس مسعودی و چند تن از خبرنگار روزنامه اطلاعات
شماره آرشیو: 580-۱۱۱م
 
در این میان، نقش او در ماجرای جدا شدن بحرین از ایران پررنگ است. مسعودی در روزنامه اطلاعات همواره مالکیت ایران بر بحرین را رد و در سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهایش به‌صراحت از این موضوع دفاع می‌کرد و می‌کوشید این خط را در فضای سیاسی کشور دنبال کند. دراین‌باره نیز اسناد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد عباس مسعودی از این طرح حمایت کرده است. نخستین سند در این زمینه به سخنرانی وی در یک میهمانی خصوصی در شیراز به سال 1345م باز می‌گردد. در قسمت‌هایی از این سند آمده که عباس مسعودی در یک محفل خصوصی در جمع استاندار فارس و سران عشایر این استان گفته است: بحرین به‌ شکل عجیبی سنگر تبلیغاتی ناصر علیه ایران شده است؛ به این دلیل که وی به عنوان یکی از رهبران جهان عرب این را تبلیغ می‌کند که ایرانیان چشم طمع به سرزمین اعراب دارند. مسعودی چنین نتیجه می‌گیرد که باید وضع بحرین مشخص شود و دولت با شهامت تمام درباره بحرین، که جز سنگر تبلیغاتی نتیجه دیگری برای ایران و ایرانیان ندارد، چشم پوشد یا تصمیم مناسب در این زمینه بگیرد. او در این زمینه حتی به ابوظبی و دبی نیز رفت و با رهبران سیاسی و شیوخ عرب نیز مذاکره کرد و کوشید اهداف رژیم پهلوی را عملی کند.[8]

عباس مسعودی سرانجام در 28 خردادماه سال 1353ش در دفتر کارش در روزنامه اطلاعات درگذشت و فرزندش فرهاد مسعودی جای پدر را در ریاست مؤسسه اطلاعات گرفت. البته وی پیش از فوتش نیز همسر خود، یعنی قدسی امیر ارجمند، را نیز بدون سابقه کاری به ریاست مجله اطلاعات بانوان منصوب کرده و به نوعی موسسه اطلاعات به ملک شخصی ایشان بدل شده بود.[9]
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . روزنامه اطلاعات چگونه متولد شد؟ اسناد ساواک درباره عباس مسعودی چه می‌گویند؟، قابل دسترسی در:
https://www.khabaronline.ir/news/1553092
[2] . همان.
[3] . مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک: مسعودی‌ها، ج 26، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 67.
[4] . محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، تهران، نشر علم، چ چهارم، 1376، ص 773.
[5] . مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، همان، ص 34.
[6] . «جاسوسی که صاحب روزنامه بود»، قابل دسترسی در:
https://www.isna.ir/news/1402041811503
 
[7] . مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، همان، ص 21.
[8]. همان، ص 34.
[9]. همان، صص 11-12.


کد مطلب: 25222

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25222/حروف-چین-بلندپرواز

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir