[1] . منصور مزین فرزند میرزا علیاکبر مزینالدوله، در سال 1281ش به دنیا آمد؛ در سال 1297 وارد خدمت نظام شد و در دوره رضاخان از افسران مورد اعتماد وی بهشمار میآمد. در سالهای پس از شهریور 1320 از عناصر توطئهگر در مجامع نظامی و سیاسی کشور بود.
اسناد موجود از روابط نزدیک مزینی در سالهای 1325 تا 1327 با پرویز خوانساری، سرتیپ هوشمند افشار و دکتر
مظفر بقائی کرمانی حکایت میکند.
مهمترین مشاغل نظامی در این دوران تا بازنشستگیاش در تاریخ 1 /6 /1335 چنین آمده است: فرمانده لشکر 2 مرکز، رئیس اداره سررشتهداری ارتش، رئیس شهربانی کل کشور، فرمانده واحدهای فرهنگی ارتش و فرمانده ناحیه غرب کشور (باختران ـ کردستان ـ لرستان).
منصور مزینی در سال 1332 به علت افشای نقش برادرزادهاش، سرتیپ علیاصغر مزینی، در قتل سرتیپ
افشار طوس نام خود را به «مزین» تغییر داد.
سرلشکر مزین پس از بازنشستگی، در سال 1336 به مدیریت کارخانه زایندهرود و ریاست سندیکای کارفرمایان منصوب شد و در سال 1337 مدیر عامل شرکت برق توربین اصفهان گردید.
او در این سمت با مهدی میراشرافی رقابت و اختلاف شدید داشت. مزین سپس نماینده مخصوص شاه و رئیس املاک پهلوی در گرگان و گنبد و بیرجند شد و طی سالهای مدید به چپاول و اجحاف عجیبی در این خطه پرداخت که فردوست در خاطرات خود به گوشههایی از آن اشاره کرده است.
درباره دزدیها و سوءاستفادههای سرلشکر مزین در شمال تعداد زیادی شکوائیه و سند از جمله تحقیقات «دفتر ویژه اطلاعات» به ساواک و ضداطلاعات ارتش در دسترس است که به تنهایی کتاب مستقلی درباره فساد دوره پهلوی در زمینه غصب اراضی خواهد شد.
رک: حسین فردوست،
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1371.
[9] . همان، ص 20. پیش از اصلاحات ارضی تولید گندم در ایران سالانه حدود هفتمیلیون تن بود؛ درحالیکه پس از اصلاحات ارضی به چهارمیلیون تن کاهش پیدا کرد. این در حالی است که هدف از اجرای قانون اصلاحات ارضی افزایش تولیدات و صادرات مربوط به بخش کشاورزی بود. با توجه به حمایت نکردن از کشاورزان و زارعان خردهپا و افزایش قیمت نفت، بسیاری از این روستاییان روانه شهر شدند تا جایی که تولید محصولات اولیه از جمله گندم، جو و برنج با کاهش جدی مواجه شد و دولت برای رفع این نیاز مجبور به واردات گسترده آن شد. از سوی دیگر، شمار زیادی از مالکان بزرگ به کشت محصولاتی اقدام میکردند که نقدینگی بیشتری در پی داشت و این مسئله باعث شد کشور در زمینه محصولات اصلی غذایی دچار کمبود جدی شود و چارهای جز وارد کردن این محصولات به کشور نبود.
رک: محمدجواد عمید،
کشاورزی، فقر و اصلاحات ارضی در ایران، ترجمه سیدرامین امینینژاد، تهران، نشر نی، 1381، ص 193.