کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی مصطفی کمال آتاتورک؛

کشاورز تاجرزاده‌ای که دیکتاتور شد

31 تير 1403 ساعت 22:05

مولف : رضا سرحدی

برای تحصیل ابتدایی، به مدرسه‌ای در سالونیک رفت، اما در سن کم پدرش را که اهل تجارت بود، از دست داد و مجبور شد مدرسه را ترک کند و همراه مادرش به روستا برود و در مزرعه کار کند، اما مادرش که نمی‌دانست روزی پسرش دیکتاتور کشورش می‌‎شود، به منظور ادامه تحصیل پسر، محل اقامت او را تغییر داد


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مصطفی کمال آتاتورک، بنیان‌گذار و اولین رئیس‌جمهور ترکیه، در سال 1881 و در شهر سالونیک متولد شد.
 
نام پدرش علی‌رضا و اهل تجارت بود.
 
برای تحصیل ابتدایی، به مدرسه شمس افندی در سالونیک رفت و در سن کمی پدرش را از دست داد. در پی این واقعه، وی مجبور شد مدرسه را ترک کند و همراه مادرش به نزد دایی خود به روستا برود.[1]
 
در زندگی جدید، آتاتورک در مزرعه کار می‌کرد، اما مادرش چون نگران تحصیل او بود، در نهایت تصمیم گرفت که مصطفی با خاله‌اش در سالونیک زندگی کند.
 
در پی این تغییر محل اقامت، او به مدرسه میانی نظامی در سالونیک رفت و در سال ۱۸۹۵ و پس از فرا گرفتن درس‌های مدرسه نظامی، به مدرسه عالی نظامی وارد شد.
 
پس از فراگیری موفقیت‌آمیز دروس در مدرسه نظامی، مصطفی کمال به استانبول رفت و در ۱۳ مارس ۱۸۹۹ وارد کلاس پیاده‌نظامی دانشکده نظامی شد.
 
پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده نظامی، مصطفی کمال در سال ۱۹۰۲ به دانشکده ستوانان ارتش رفت. او در روز ۱۱ ژانویه ۱۹۰۵ با رتبه ستوان فارغ‌التحصیل شد.[2]
 
در قامتِ یک فرمانده نظامی
در سال ۱۹۰۶، آتاتورک به دمشق اعزام شد. مصطفی کمال و دوستانش در دمشق، جمعیتی به نام «وطن و آزادی» را تأسیس کردند.
 
هنگام جنگ با ایتالیا در سال ۱۹۱۱، وی به طور خودجوش به طرابلس رفت و در دفاع از آن مناطق شرکت کرد؛ درحالی‌که هنوز در لیبی بود، جنگ بلقان شروع شد و در این جنگ نیز به عنوان یک فرمانده موفق خدمت کرد. در پایان جنگ بلقان، مصطفی کمال به عنوان یک نظامی تأثیرگذار در صوفیه منصوب شد.
 
هنگامی که مصطفی کمال در صوفیه بود، جنگ جهانی اول آغاز شد. او در روز ۸ اوت ۱۹۱۵ به عنوان فرمانده گروه آنافارتالار منصوب شد.[3] در جنگ جهانی اول دستورات نظامی ترکیه را در آنافارتالار در لحظات بحرانی بر عهده داشت. این زمانی بود که حملات متفقین به سواحل داردانل رخ داد و وی در حل این بحران سهم بزرگی داشت. مصطفی کمال وضعیت روحی خود را وقتی که این مسئولیت بزرگ را قبول می‌کرد، به این شکل بیان کرد که قبول کردن چنین مسئولیتی آسان نبود، اما تصمیم گرفته بود که هنگام نابودی کشورش زنده نماند.
 
وی در قفقاز و سوریه نیز خدمت کرد و پیش از آتش‌بس در سال ۱۹۱۸ در رده فرماندهی ارتش نورد در سوریه به خدمت مشغول شد و پس از آتش‌بس (توافق صلح)، به استانبول بازگشت.[4]
 
جنگ استقلال
بعد از آتش‌بس و فروکش کردن وضعیت جنگی، مصطفی کمال تصمیم گرفت به آناتولی برود. در 16 مه ۱۹۱۹، وی با یک قایق کوچک از استانبول خارج شد. در این بین به آتاتورک هشدار داده شد که دشمنانش قصد دارند کشتی او را در راه خروج غرق کنند، اما او بدون هراس سه روز بعد یعنی در 19 مه، به خاک آناتولی پا گذاشت. این تاریخ با آغاز جنگ استقلال ترکیه برابری می­کند؛ تاریخی که مصطفی کمال بعدها به عنوان تولد خود انتخاب کرد و موجی از مقاومت ملی در آناتولی برانگیخته شد.
 
در حقیقت در سال 1920 هنگامی که ترکیه درگیر مسائل سیاسی و نظامی و جنگ‌های استقلال و بیرون راندن خارجیان بود، آتاتورک با صدور فرمانی در ماه مارس، مجلس کبیر را تشکیل داد و قانون اساسی جدیدی تنظیم و به مجلس کبیر ترکیه تسلیم کرد. این قانون اساسی در ژانویه 1921 به تصویب رسید و به موجب آن، حاکمیت بدون هیچ قید و شرطی به ملت داد که مجلس کبیر آن را اعمال کرد.[5]
 
بخشی از موفقیت آتاتورک به سیاست‌های نیروهای متفقین و ایستادگی وی در مقابل آنها بازمی‌گشت. با امضای توافق متارکه موندروس در سال 1918، نیروهای متفقین به دلایل مختلف بخش‌های گسترده‌ای از آناتولی را در سال 1919 اشغال کردند. همچنین، تعداد نیروهای نظامی امپراتوری عثمانی نیز به‌شدت کاهش یافت. در این دوره، ناوگان دریایی و کشتی‌های جنگی نیروهای متفقین وارد استانبول شدند؛ همچنین فرانسه استان آدانا، انگلستان اورفا، ماراش و سامسون و ایتالیا نیز آنتالیا و بخش‌هایی از جنوب غرب آناتولی را اشغال کرده بودند. با پیروزی قاطع نیروهای تُرک به فرمان‌دهی مصطفی کمال آتاتورک در 30 اوت 1922 بر نیروهای اشغالگر یونانی، صفحه نوینی در روند جنگ استقلال و تاریخ نوین ترکیه آغاز شد.
 
ارتش ترکیه در 26 اوت 1922 یورش بزرگی را برای بیرون راندن آخرین بقایای نیروهای یونانی که با استفاده از خلأ به‌وجودآمده پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و کمک و حمایت نیروهای متفقین، بخش‌هایی از آناتولی را اشغال کرده بود، آغاز کرد. این نبرد گسترده در 30 اوت 1922 با پیروزی قاطع نیروهای تُرک و عقب‌نشینی نظامیان یونان به پایان رسید و پس از آن، این روز همه‌ساله با نام روز پیروزی در ترکیه گرامی داشته می‌شود.
 
مصطفی کمال آتاتورک فرمانده کل ارتش با پیروزی در این جنگ سرنوشت‌ساز، فرمان حرکت نیروهای نظامی تُرک به سمت سواحل مدیترانه را صادر کرد.
 
او در رأس افسران جوان ناسیونالیست، طی کودتایى امپراتوری عثمانی را منحل کرد و با تشکیل دولت موقت انقلابی در آنکارا، جمهوری ترکیه را بنا نهاد.
 
مصطفی کمال در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ جمهوری جدید ترکیه را اعلام کرد و یک دولت جدید بنا ساخت. پس از اعلام جمهوری، خلافت منسوخ و مصطفی کمال به عنوان اولین رئیس‌جمهور جمهوری ترکیه انتخاب شد.[6]
 
آتاتورک در مسیر سکولاریسم
سکولاریسم را باید مهم‌ترین بنیان نظری دانست که فعالیت عملی آتاتورک بر پایه‌های آن استوار بود. جدایی دولت از دین مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در جامعه‌ای بود که صدها سال تحت حاکمیت شریعت قرار داشت. آتاتورک و یارانش با انحلال سلطنت از سوی مجلس و اعلام جمهوری، طی حرکتی نمادین پایتخت کشور جدید ترکیه را از استانبول، به‌عنوان نماد اسلام‌گرایی، به آنکارا منتقل کردند تا فاصله­گرفتن خود از اسلام‌گرایی را بروز دهند. همه‌چیز از لباس گرفته تا حروف الفبا، از تحصیل تا حقوق زنان، که همگی با مذهب تحت حکومت امپراتوری عثمانی عجین شده بودند، باید از دین جدا می‌شدند. آتاتورک و حامیانش ادعا داشتند که ملت ترک را به ریشه‌های خود باز می‌گردانند و به سطح تمدن‌های معاصر خواهند رساند؛[7] آنچه می­توان از آن با عنوان غرب­زدگی نام برد. آنان معتقد بودند با اجرای یک سلسله اصلاحات مدرنیزاسیون، ملت را باید از مفاهیم اسلامی، که قرن‌ها در جامعه ریشه دوانده است، دور کنند. آتاتورک و حامیان وی این ایده را ترویج می‌کردند که زن با فاصله گرفتن از اسلام به آزادی دست خواهد یافت؛ همچنین از شرایط تحصیلی و فرصت‌های برابر برای کسب مناصبی که تا پیش از این خاص مردان بوده، بهره‌مند خواهند شد.[8] در واقع آنان به آنچه سال­ها باعث توسعه عثمانی شده بود و جزئی از ریشه­های آن جامعه بود پشت کردند.
 
آتاتورک کشف حجاب در جامعه ترکیه را با هدف تضعیف اسلام انجام داد. وی و پیروان غرب‌گرای او دین را عامل اصلی عقب‌ماندگی ترکیه و سکولاریسم را دلیل پیشرفت غرب می‌پنداشتند؛ بنابراین به مبارزه شدید با دین و مظاهر آن در ترکیه برخاستند. ازآنجاکه زنان بخشی از این پروژه بودند، به منظور اعلام یک گسست آشکارا از امپراتوری عثمانی، شعار برابری جنسیتی توسط دولتمردان حکومت جدید سر داده شد. آتاتورک تلاش کرد تا کشف حجاب را با آزادی زنان و رهانیدن آنها از بند اسلام، به عنوان عامل عقب‌ماندگی، پیوند بزند؛ چرا که اسلام از زنان می‌خواهد که همواره مطیع و تسلیم باشند. آتاتورک در سخنرانی‌های متعدد اعلام می‌کرد که بگذارید زنان با چشمان خود دنیا را ببینند و دنیا نیز صورت‌های آنها را ببیند.[9] در واقع رویکرد او و پیروانش به توسعه ظاهرگرایانه بود.
 
پایان زندگی
آتاتورک به عنوان یک فرمانده، برنده بسیاری از جنگ‌ها بود و به عنوان یک رهبر اگرچه که ابتدا بر جامعه تأثیرگذار بود، اما به‌تدریج با اقدامات سکولاریستی و حذف نخبگان، مخالفان گسترده­ای پیدا کرد. در حقیقت در مدت کوتاهی، جمهوری ترکیه به شکل کلی به یک حکومت دیکتاتوری تبدیل شد. تمام امور کشور را آتاتورک کنترل می‌کرد و هیچ قدرت اجرایی یا نماینده مجلس در مقابل دستورات او قرار نمی‌گرفت. با وجود این، آتاتورک تلاش می‌کرد در سیاست خارجی، خود را فردی صلح‌جو جلوه دهد و به همین دلیل، وی قراردادها و توافق‌نامه‌های دوستانه متعددی را با کشورهای جهان امضا می‌کرد.
 
آتاتورک علاقه فراوانی به بازدید از ترکیه و پیگیری امور داشت. در حین بازدید از گملیک در استان بورسا سرما خورد. وی به استانبول برگشت تا استراحت کند و درمان شود، اما بیماری او عمق بیشتری پیدا کرد. دلیل مرگ او بیماری کبد بود. در چنین شرایطی کمال آتاتورک روز ۱۰ نوامبر سال ۱۹۳۸، در ۵۷ سالگی درگذشت. آرامگاه او (معروف به آنیت‌کابیر) در شهر آنکارا قرار دارد.[10]

 
پی‌نوشت‌ها:

 
[1]. وحید احمدی، ارگون ازبوندون، آتاتورک: بنیان‌گذار جمهوری ترکیه، ترجمه اسماعیل قهرمانی‌پور، تهران، دبیر، 1400، صص 10-21.
[2]. ایپک چالشلار، زندگی خصوصی مصطفی کمال آتاترک، ترجمه محمدتقی امامی خویی، تهران، نگارستان اندیشه، 1401، صص 13-17.
[3]. وین وو سینیج، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه سهیل آذری، تهران، کتابفروشی تهران، 1346، صص 118-120.
[4]. آندرو مانگو، آتاتورک، ترجمه هوشمند دهقان، تهران، پیام امروز، 1394، صص 276-280.
[5]. دفتر بررسی‌های سیاسی ـ اجتماعی، «فرایند قانون‌گذاری در ترکیه امروز»، مجلس و راهبرد، ش 20 (تیر 1375)، ص 244.
[6]. دفتر بررسی‌های سیاسی ـ اجتماعی، همان، صص 245-246.
[7]. آندرو مانگو، همان، صص 695-720.
[8]. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بی‌بی‌سی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 37-38.
[9]. تورج اتابکی، تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، ققنوس، 1385، صص 183-187.
[10]. خبرگزاری تابناک، آتاتورک، قابل دسترس در:
https://www.tabnak.ir/fa/tags/40700/1/%D8%A2%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9
 


کد مطلب: 25436

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25436/کشاورز-تاجرزاده-ای-دیکتاتور

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir