پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کسی که نزدیک به شصت سال در عرصه فرهنگی و سیاسی ایران فعالیت کرد و عملا سیاستهای فرهنگی کشور را در خدمت به خاندان سلطنت و نظام غربزده پیش برد در سال ۱۲۷۳ش در تهران چشم به جهان گشود. این چهره فرهنگی و سیاسی معاصر، عیسی صدیق نام داشت و به صدیق اعلم معروف بود. او، که فرزند میرزا عبدالله ملقب به صديقالتجار اصفهانی ــ از نوادگان میرزا مهدیخان استرآبادی ــ و خدیجه ــ دختر میرزا محمدجعفر مجتهد ــ بود،[1] تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس ادب، کمالیه و دارالفنون فرا گرفت و در سال ۱۲۹۰ در شمار اولین گروه از دانشجویان اعزامی به خارج در دوره بعد از مشروطیت، عازم فرانسه شد و از دانشگاه پاریس درجه لیسانس گرفت. عیسی پس از اتمام درسش در فرانسه، عازم انگلستان شد و مدتی در دانشگاه کمبریج زبان فارسی تدریس کرد و سرانجام در حدود سال ۱۲۹۷ش به ایران بازگشت،[2] اما این بازگشت به معنای پایان علمآموزی او در خارج از کشور نبود.
عیسی صدیق پس از بازگشت به ایران، وارد حوزه فرهنگ شد و مدتی بازرس و معلم معارف، رئیس تعلیمات عالیه معلم دانشکده حقوق و علوم سیاسی، رئیس معارف گیلان و... بود. او در مقطعی نیز نمایندگی ایران در کنفرانس آموزشوپرورش در ژنو را برعهده گرفت. سال 1309 بود که به دعوت آمریکا به آن کشور عزیمت کرد و تحصیلات خود را در دانشگاه کلمبیا ادامه داد. صدیق پس از اخذ درجه دکترا در رشته فلسفه به ایران بازگشت؛ همچنین در کارنامه فرهنگی او تأسیس دانشگاه تهران، ریاست و استادی دانشسرای عالی دانشکده علوم آن و مشارکت در تأسیس فرهنگستان و تأسیس اداره کل انتشارات و تبلیغات (در سال ۱۳۱۹) و ریاست آن[3] و عضویت در شورای فرهنگی سلطنتی (در آذرماه 1341)[4] نیز وجود دارد.
عیسی صدیق اعلم در زمان تصدی ریاست اداره تعلیمات عمومی کشور
شماره آرشیو: 1-191-1ع
فرهنگ برای سیاست
عیسی صدیق در کابینه فروغی که در ۳۰ شهریور سال ۱۳۲۰ تشکیل شد برای اولین بار بر کرسی وزارت فرهنگ تکیه زد. او برای بار دوم در کابینه علی سهیلی، که در ۲۳ آذر ۱۳۲۲ تشکیل شد، به این سمت انتخاب شد. صدیق همچنین در کابینه سهامالسلطان بیات، که در ٤ آذر ۱۳۲۳ تشکیل شد، و در کابینه ۱۹ شهریور ۱۳۲۶ قوامالسلطنه هم این سمت را حفظ کرد. در سال ۱۳۲۸ نیز به نمایندگی مجلس مؤسسان برگزیده شد. در مهر ۱۳۳۹ برای ششمین بار در کابینه شریفامامی به وزارت فرهنگ رسید. اصرار بر حضور او به عنوان وزیر فرهنگ میتواند نسبت او را با تجدد آمرانه پهلوی اول و دوم نشان دهد. وی مدتی نیز رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت تلفن بود.
عیسی صدیق اعلم
شماره آرشیو: 4672-5ع
در سال 1328 صدیق به عنوان نماینده مجلس مؤسسان جهت انجام تغییرات در قانون اساسی انتخاب شد؛ مجلسی که نمایندگان آن توازن قانون اساسی مشروطه را به نفع شاه بر هم زدند. در همان سال به عضویت اولین دوره مجلس سنا انتخاب شد و پنج دوره سناتور تهران بود. وی در تمامی دورههای نمایندگی ریاست کمیسیون فرهنگ و هنر در مجلس سنا را بر عهده داشت و در 25 اسفند 1333 به عضویت شورای عالی شرکت نفت انتخاب شد.[5] بدین ترتیب صدیق در مؤسسان اول و دوم و سوم نماینده مجلس بود و در مؤسسان سوم نیابت ریاست داشت.[6] البته صدیق خود تأکید میکند که در مدت شانزده سال و نیم نمایندگی در مجلس سنا همواره مسائلی را دنبال میکرد که دیگران یا به آنها کمتر توجه میکردند یا در آنها وارد نبودند یا نمیخواستند وارد شوند. طرح مسائلی نظیر مدارس متوسطه بیمعلم و اسباب و ازدیاد روزافزون آنها و ایجاد خیل بیسواد و «پرمدعا» و «اتلاف عمر جوانان»، انحلال دانشسراهای سراسر کشور در سال 1340 و لغو مزایای طبقه معلم از جمله مهمترین فعالیتهای صدیق در مجلس سنا بود.[7]
عیسی صدیق اعلم، سیدحسن تقیزاده، هنری گریدی، سفیر آمریکا در ایران، و صادق رضازاده شفق در منزل حسین علا، وزیر دربار، در دربند
شماره آرشیو: 2937-11ع
مجری تجدد آمرانه و شوونیسم
همانگونه که پیش از این گفته شد در سال 1309، صدیق تحصیلات خود را در مقطع دکتری در دانشگاه کلمبیا آمریکا ادامه داد. در این بحبوحه بود که عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی، از او خواست که به تهیه و تنظیم طرح تأسیس دانشگاه تهران اقدام کند؛ بنابراین او در سال ۱۳۱۰ مأمور تأسیس دانشگاه تهران شد. وی ابتدا به سمت ریاست دارالمعلمین عالی انتخاب شد و سپس آن را به هسته مرکزی دانشگاه تهران تبدیل کرد. عیسی صدیق پس از تشکیل دانشگاه تهران، به استادی و ریاست دانشکده ادبیات و علوم دانشسرا رسید و تا سال 1319 در این سمت باقی ماند. او در این سالها کتابها و رسالههای متعددی منتشر کرد؛ برای نمونه مجله آموزشوپرورش را دایر کرد. تأسیس دانشگاه تهران، اگرچه بهذات خوب بود، ازآنرو که در آن برهه، حکومت پهلوی تلاش میکرد آن را در مقابل حوزه و روحانیت قرار دهد، شایان تأمل است. صدیق نیز میدانست که حکومت پهلوی چه رویکردی به دانشگاه دارد و بنابراین او عملا در خدمت تقابل دانشگاه و حوزه بود.
از اقدامات دیگری که عیسی صدیق با انجام دادن آن نشان داد که در مسیر سیاستهای شوونیسیتی پلهوی گام برمیدارد تأسیس فرهنگستان بود. او تشکیل فرهنگستان را از نیازهای روز جامعه میدانست و معتقد بود برای اصطلاحات علمی باید لغات تازه ساخت. صدیق به منظور تحقق بخشیدن به چنین هدفی، در سال ۱۳۱۱، که تصدی دانشسرای عالی را داشت، انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی را تأسیس کرد.[8] او اهداف خود را از طریق فعالیت در این انجمن پی گرفته بود که فروغی تصمیم گرفت فرهنگستان را تشکیل دهد. او برای این منظور از صدیق، که قبلا انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی را تأسیس کرده بود، کمک خواست. صدیق نیز پس از مطالعه اساسنامه فرهنگستان فرانسه و رعایت مقتضیات کشور، اساسنامه این نهاد را تدوین کرد. با تأسیس این نهاد بود که دست حکومت برای فعالیتهای شوونیستی بیش از پیش باز شد.[9]
حکومت پهلوی درصدد بود هویت اسلامی را حذف کند و یکی از مؤلفههای این هویت زبان عربی بود؛ بنابراین نابودی این زبان، که زبان اسلام هم بهشمار میآمد، در دستور کار دولتمردان وقت قرار گرفت. بهترین ابزار برای تحقق این هدف، فرهنگستان بود. واقعیت این است که فرهنگستان بیش از آنکه رویکردی ایجابی داشته باشد، در خدمت ایدئولوژی باستانگرای پهلویها بود. آنها بیش از هرچیز دنبال عربیزدایی از زبان فارسی بودند؛ امری که صدیق زمینهاش را فراهم کرد.
واقعیت این است که صدیق میکوشید مدلهای آموزشی غربی را در ایران اجرا کند. این امر باعث شد برخی از عناصر فرهنگ و سنتهای آموزشی بومی نادیده گرفته شوند و نظام آموزشی ایران به نوعی از فرهنگ و ارزشهای غربی متأثر شود. در حقیقت هرچند که مدرنسازی نظام آموزشی ضروری بود، اما نادیده گرفتن کامل فرهنگ و نیازهای محلی، باعث ایجاد شکافهایی در بین دانشآموزان و جامعه شد.[10]
عیسی صدیق اعلم به اتفاق مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ دولت هویدا)
شماره آرشیو: 186-118ص
پایان زندگی
عیسی صدیق را باید مردی دانست که فرهنگ را در خدمت سیاست و اهداف پهلوی بهکار برد. افرادی چون صدیق باور داشتند که با تغییر فرهنگ کشور میتوان تجدد آمرانه را پیش برد. او چهرهای بود که در مهمترین مناصب فرهنگی کشور حضور داشت. اگرچه بهظاهر او در خدمت فرهنگ کشور و تأسیس مدارس و دانشگاه و فرهنگسراها بود، اما در واقع خدمات فرهنگی را در مسیر استبداد رضاشاهی پیش راند. صدیق سرانجام در 15 دی 1357 در 84 سالگی در تهران درگذشت و در بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
پینوشتها:
[1]. اقبال یغمایی، «عیسی صدیق سیوششمین وزیر فرهنگ»،
آموزشوپرورش، ش 1 (مهر 1353)، ص 47.
[2]. ویلما طومار،
بزرگداشت مشاهیر ایران ویژه عیسی صدیق، تهران، امور فرهنگی و دانشگاه تهران، 2536، ص 100.
[3]. گیتی کاوه، «اجمالی بر تاریخچه رادیو در ایران 1319-1387»،
کتاب ماه، ش 8 (1387)، ص 67.
[4]. نشریه دبیرخانه شورای فرهنگی سلطنتی ایران،
اطلاعاتی درباره شورای فرهنگی سلطنتی ایران، تهران، نشریه دبیرخانه شورای سلطنتی ایران، 1342، ص 5.
[5]. جلالالدین همایی، «یادگار عمر (خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صدیق)»،
وحید، ش 42 (خرداد 1346)، صص 504-506.
[6]. عیسی صدیق،
یادگار عمر: خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صدیق، ج 3، تهران، دهخدا، 1353، صص 36-270.
[8]. عیسی صدیق،
یادگار عمر، ج 2، تهران، امیرکبیر، 1345، ص 238.
[10]. عیسی صدیق،
چهل گفتار: درباره سالگردهای تاریخی یادبود دانشمندان معاصر تاریخ و فرهنگ ایران، تهران، دهخدا، 1352، ص 459.