[4]. عبدالرسول عظیمی فرزند محمدرضا در سال 1301ش در شیراز به دنیا آمد. وی پس از سپری کردن مقدمات تحصیلی، از دانشگاه تهران در رشته حقوق لیسانس و در رشته روزنامهنگاری فوق لیسانس و در رشته حقوق جزاء دکتری گرفت.
عظیمی ابتدا در وزارتخانههای فرهنگ و دارایی به کار مشغول شد، سپس به کار وکالت روی آورد و به دلیل اشتغالات روزنامهنگاری تقاضای انتظار خدمت کرد. وی مدیرمسئول روزنامه «پیغام امروز»، سردبیر روزنامه «کیهان» و مسئول هیئتمدیره روزنامهنگاران بود.
عبدالرسول عظیمی یکی از خبرنگاران مورد نظر سفارت شوروی در ایران جهت دعوت در کنگره خبرنگاران خلق آزاد در کوبا بود.
وی در زمینه سیاسی و احزاب فعالیت میکرد و بر اساس منافع شخصی و خط مشیهای حکومت با اکثر جریانها، احزاب و گروهها از جمله جبهه ملی، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جمعیت نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی،
حزب زحمتکشان، حزب ایران نوین و
حزب رستاخیز همکاری میکرد و در مجلس با تودهایها رابطه داشت.
عبدالرسول عظیمی در عرصه روزنامهنگاری، قلمش را تنها در راه خدمت به نظام پهلوی و کسب پول به کار برد و از راههای مختلف با تهدید و ارعاب، به رشوهگیری از افراد، مسئولان، مؤسسات دولتی و خارجی، مجلس شورا و... اقدام میکرد؛ از جمله در سال 1344 از شرکت واحد تقاضای ششهزار تومان وجه کرد و چون با تقاضایش مخالفت کردند به درج انتقاداتی از شرکت یادشده اقدام کرد و از برادران
رشیدیان و بانک تعاون و توزیع به دلایل نامعلوم ماهانه دوهزار تومان دریافت میکرد و در سال 1346 در جایی اظهار کرد که سفارت اسرائیل در تهران میلیونها تومان پول به روزنامههای ایران بهخصوص «اطلاعات» و «کیهان»، (که عظیمی سردبیر آن بود) میدهد تا مقالاتشان را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب بنویسند.
وی همچنین در سال 1347 چهلهزار تومان از سندیکای گندمفروشان گرفت تا مطلبی درباره گرانی نان در روزنامه «پیغام امروز» ننویسد و به دلیل ممانعت دکتر پویان از دادن پول و آگهی تبلیغاتی، شروع به انتقاد از او در روزنامه کرد و پس از گرفتن پول، مقالات انتقادی قطع شد.
عبدالرسول عظیمی در همین سال به خاطر اینکه منوچهر گنجی، رئیس مرکز مطالعات بینالمللی پهلوی شیراز، رپورتاژ تبلیغاتی به او نمیداد، در روزنامه خود علیه او مقاله نوشت.
وی با تعریف و تمجید از کارهای وزرا در روزنامه از آنها رشوه میگرفت و از وابسته مطبوعاتی آلمان تقاضای مبلغ زیادی پول کرد تا علیه فروشگاههای فردوسی در پیغام امروز مقاله ننویسد.
عظیمی در سال 1334 در سمت سردبیر کیهان با دعوت انگلیسیها به آن کشور سفر کرد؛ در سال 1338 نیز اظهار تمایل کرد تا با دعوت یهودیها به سرزمینهای اشغالی (اسرائیل) سفر کند که در سال 1339 این خواستهاش محقق شد و همراه تعدادی از مسئولان به آنجا سفر کرد.
ساواک بهکرات با شرکت عبدالرسول عظیمی در مراسم تشریفات موافقت کرد و در سفرهای محمدرضا پهلوی به کشورهای شوروی و اروپای شرقی در سالهای 1344 و 1345 او جزء همراهان شاه بود. همه اینها از وابستگی او به دستگاه و خدمات ارزندهاش جهت تحکیم پایههای رژیم پهلوی حکایت میکند.
عظیمی در دورههای بیستویکم و بیستودوم نماینده مجلس شورای ملی بود و در دوره بیستوسوم بهرغم رد صلاحیت توسط ساواک، به عنوان نماینده وارد مجلس شد و در دوره بیستوچهارم نیز ساواک با کاندیداتوری وی موافقت کرد.
عظیمی با اسم رمز عظیم در هدف مطبوعات با ساواک همکاری میکرد و در سال 1337 به خبرنگاران روزنامه کیهان قول داد در صورت دادن اخبار مهم و محرمانه، مبلغی علاوه بر حقوق به آنها بدهد و خودش این اخبار غیرقابل انتشار را به یکی از مقامات ستاد بزرگ ارتشتاران میداد و در مقابل، مبلغ معتنابهی میگرفت. وی جهت انجام مأموریتهای محوله توسط ساواک بعضی اوقات به خارج از کشور سفر میکرد.
ساواک در یک ارزیابی وی را بسیار مادی و پولدوست، متواضع، متملق، چاپلوس، اهل زد و بند، به فکر تأمین منافع شخصی، فاقد شهامت اخلاقی، ثبات عقیده، استقلال فکر و مناعت طبع معرفی کرده است.
عبدالرسول عظیمی از طریق تبانی ثروت زیادی بهدست آورد که از جمله آنها شرکت سهامی اریکو، چاپخانه پیغام امروز و املاک زیاد بود و ساواک در سال 1355 با استخدام فرزندش به نام ویدا عظیمی در مشاغل حساس در وزارت دربار موافقت کرد.
وی در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و نشانهای درجه 3 و 4 همایون، نشان درجه 5 تاجگذاری، نشان اصلاحات ارضی، نشان لژیون دونور را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد.