پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تاجالملوک آیرملو، معروف به ملکه مادر، همسر دوم رضاشاه و مادر محمدرضا پهلوی، در 6 اردیبهشت سال 1276ش در باکو (بادکوبه) متولد شد. وی دختر یاور تیمورخان آیرملو، یکی از افسران بلندرتبه قزاق بود که طی تحویل ۱۷ شهر منطقه قفقاز به روسیه، از باکو به ایران مهاجرت کرده بود. او در سال ۱۲۹۵ش به عقد رضاخان میرپنج درآمد. پس از آن شرایط زمانه بهگونهای رقم خورد که رضاخان با استفاده از فرصتها و موقعیتها طی چند سال توانست قدرتمندترین مرد کشور شود و به پادشاهی برسد. به موازات پادشاهی رضاشاه، سرنوشت تاجالملوک نیز دگرگون و او از همسری یک قزاق ساده به ملکه ایران تبدیل شد و از رهگذر شرایط تازه نفوذ و اقتدار بسیاری پیدا کرد. تاجالملوک پس از شهریور ۱۳۲۰ش و خروج رضاشاه از ایران به «ملکه مادر» مشهور و بزرگخاندان پهلوی شناخته شد.
تاجالملوک پهلوی
شماره آرشیو عکس: 1897-11ع
زندگی شخصی و خانواده
تاجالملوک در یک خانواده نظامی متولد شد؛ پدرش تیمورخان آیرملو، از اهالی آذربایجان، افسر عالی دیویزیون قزاق بود که تا درجه میرپنجی ارتقا یافت. به روایت تاجالملوک، پدرش پیش از آمدن به ایران، مدتها در شهر بادکوبه، معاون فرمانده نظامی و مدتی هم رئیس مرزبانی منطقه ارس و لنکران بود.[1] تاجالملوک خود نیز در بادکوبه به دنیا آمد و همه خانواده وی نظامی، قزاق و در خدمت تزار روس بودند. تیمورخان در جنگهای ابتدایی روس علیه انقلابیون حضور داشت و همراه دیگر قزاقها در قفقاز جنگید و سه تن از برادرانش را در جنگ قزاقها با بلشویکها از دست داد.[2]
تاجالملوک نه تبار اشرافی ـ سلطنتی داشت و نه از موقعیت سیاسی ـ اجتماعی خاصی برخوردار بود، اما به روایت خودش، پیشه نظامیگری خانوادهاش وی را با رضاخان روبهرو کرد و مسیر زندگیاش را تغییر داد. پدر تاجالملوک فرمانده فوج قزاقى بود که رضاخان در آن خدمت میکرد. در یکی از همین جنگهای قزاقها علیه بلشویکها، رضاخان پدر وی را نجات داد و این گونه شد که پای رضا میرپنج به خانه ایشان باز شد و سرانجام این آشنایی به ازدواج رضاخان با تاجالملوک در سال 1294ش انجامید.[3] رضاخان پس از ازدواج با تاجالملوک، در محله سنگلج خانهای اجاره کرد و حاصل ازدواج آنها چهار فرزند بود: شمس، محمدرضا، اشرف و علیرضا.
تاجالملوک، که وجودش در زندگی رضاخان موفقیتهای اجتماعی و سیاسی بسیاری را پدید آورده بود، خواهان زندگی بهتر و توجه بیشتر شوهر بود؛ امری که هیچگاه به واقعیت نپیوست؛ چرا که رضاخان از ابتداى ازدواج با تاجالملوک با او اختلاف داشت؛ چون زمان ازدواج، رضاخان یک قزاق ساده بود و درجهاش پایینتر از تیمورخان بود و تاجالملوک در ابتدای زندگی زناشویی نسبت به رضاخان فخرفروشی میکرد و پدرش را عامل پیشرفت رضاخان میدانست.[4] بنابراین روابط خوبى با هم نداشتند و این روابط بعد از اینکه رضاخان در سال 1301ش دخترى از خاندان قاجار به نام قمرالملوک امیرسلیمانی (ملکه توران) را به زنى گرفت، تیرهتر نیز شد، اما ازآنجاکه تاجالملوک ولیعهد آینده ایران (محمدرضا) را به دنیا آورده بود، رضاخان سعى مىکرد بااحترام با او رفتار کند.[5] بااینحال، در تمام دوران حیات رضاشاه، زندگی تاجالملوک در رقابتی توأم با تنش و ناآرامی با دیگر همسران رضاشاه ــ ملکه توران و عصمت دولتشاهی ــ گذشت.
بنا بر روایت نویسنده کتاب «بازیگران عصر پهلوی»، پس از فوت رضاشاه، تاجالملوک به عقد شخصی به نام غلامحسین صاحبدیوانی درآمد. صاحب دیوانی از مالکان نامدار شیراز بود و میخواست نماینده مجلس شود؛ بنابراین از نفوذ همسرش استفاده کرد و به خواهش تاجالملوک در دوره حکومت قوام، نام او از صندوق مربوط به شهر فسا بیرون آمد و به وکالت مجلس رسید، اما عمر روابط حسنه او با ملکه نیز چندی نپایید و بهتدریج بین آن دو جدایی افتاد.[6]
نقش و نفوذ دربار پهلوی
الف) محرومیت از دنیای سیاست؛ اعمال اقتدار پنهان
پس از کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ش، رضاخان ابتدا وزیر جنگ شد و لقب سردارسپه گرفت و سپس نخستوزیر، فرمانده کل قوا و در نهایت پادشاه شد؛ بنابراین تاجالملوک نیز از این موقعیت منتفع و برای مدت ۵۳ سال به بانوی اول دربار پهلوی تبدیل شد. آنچه از بررسی گزارشهای تاریخی و تحلیل روایت وی در کتاب خاطراتش برمیآید نفوذ و قدرت چشمگیر و روزافزون وی در خانواده و در سطح کلانتر دربار پهلوی است. اشرف پهلوی در خاطراتش ضمن اشاره به این مسئله گفته است: «... در آن زمان که زنان ایران از هیچ حقی برخوردار نبودند و مجبور بودند در برابر قدرت مردان تسلیم گردند، مادرم حتی از بحث و گفتوگو با پدرم یا مخالفت با تصمیمهای او نمیهراسید».[7] در واقع تاجالملوک مانند رضاشاه روحیهای انعطافناپذیر داشت که باعث ایستادگی وی در مقابل رضاشاه میشد. مجادلههای طولانی که قدرتمندترین مرد ایران را ساکت میکرد قدرت او را بر دیگر فرزندان نیز گسترش داد.
نکته مهم درباره تاجالملوک تأثیرگذاریها و نقش او در سیاست است. او در دوره سلطنت رضاشاه فقط یک بانوی دربار و ملکه ایران بود و به هیچ عنوان اجازه ورود در مسائل سیاسی را نداشت و تنها در امور مالی فعالیت میکرد. نخستین حضور چشمگیر تاجالملوک در عرصه عمومی در ماجرای کشف حجاب بود. رضاشاه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش قانون کشف حجاب را صادر و برای اثرگذاری بیشتر، اجرای آن را از خانواده خود آغاز کرد. بدینترتیب، تاجالملوک در روز ۱۷ دیماه همراه دخترانش شمس و اشرف پهلوی، بدون حجاب مرسوم به دانشسرای مقدماتی رفت و در سخنرانی همسرش شرکت کرد.[8]
تاجالملوک پهلوی و هیئت همراه هنگام خروج از جایگاه مخصوص میدان جلالیه پس از شرکت در مراسم کشف حجاب
شماره آرشیو: 123894-275م
ب) ملکه مادر و سودای سیاست
بعد از وقایع شهریور 1320ش و برکناری رضاشاه، تاجالملوک عنوان ملکه را از دست نداد و به عنوان ملکه مادر از کلیه امتیازات پیشین خود استفاده کرد. او بالاترین مقام دربار را داشت و ملکه اصلی به حساب میآمد و دفتر و یکسری انجمنهای مخصوص به خود داشت. انجام مراسم مخصوص جشن تاجگذاری و جشن شاهنشاهی دربار از جمله وظایف ویژه او بود. ثریا اسفندیارى، زن دوم محمدرضا پهلوى، درباره او گفته است: «وى [تاجالملوک] به عنوان مادر نخستین و بزرگترین پسر [بعد از مرگ رضاخان] همچنان در رأس مىماند و طبیعتا در تصمیمگیریها و بعضى از مسائل داخلى اثر مىگذارد... گر چه از نظر قانونى هیچ نوع حقى نداشتند، لکن در عمل با بهکار بردن هزاران نیرنگ و فریب و دودوزهبازیها به هدف و مقصد خود مىرسیدند. احساس مىکردم من تحت سلطه دربار زندگى مىکنم که ملکه مادر یا رئیسه خاندان در رأس آن قرار دارد...».[9]
تاجالملوک در کنار فرزندان خود در سوئیس (1314ش)
از چپ: شمس، محمدرضا، تاجالملوک، علیرضا و اشرف پهلوی
شماره آرشیو عکس: 1931-1ع
افزون بر این، تاجالملوک در دوره سلطنت پسرش، محمدرضا، سودای سیاست در سر داشت و با شخصیتهای بانفوذی مانند احمد قوام، مرتضیقلی بیات و ساعد مراغهای آشنایی و رفتوآمد پیدا کرد. ملکه مادر در امور سیاسی خود گاه با کمک شمس به فعالیت میپرداخت و گاه با کمک اشرف؛ برای نمونه انتصاب عبدالحسین هژیر به وزارت دربار از اقدامات او و شمس بود. بعدها در عصر حکومت دکتر مصدق ملکه مادر از مخالفان سرسخت او شد و با اشرف پهلوی جناح مخالفین درباری را تشکیل داد. او با عدهای از مخالفان مصدق در مجلس ارتباط داشت و یکی از قطبهای مهم فشار علیه مصدق بهشمار میآمد. از جمله افرادی که جزء یاران ملکه مادر به حساب میآمدند جمال امامی، محمدعلی نصرتیان، محمدعلی شوشتری، منوچهر تیمورتاش و مهدی پیراسته بودند.
دامنه مداخلههای ملکه مادر در امور سیاسی بهقدری گسترده شد که مصدق در آذر ۱۳۳۰ش تصمیم به استعفا گرفت و بهصراحت علت آن را مداخلههای ملکه مادر و اشرف عنوان کرد. در مجلس هفدهم که مصدق رو به ضعف گذاشت، ناچار مجبور به استعفا شد. چون وزارت جنگ را از شاه میخواست و شاه موافقت نکرد و احمد قوام را به نخستوزیری برگزید، اما تظاهرات مردمی در حمایت از مصدق به رهبری آیتالله کاشانی در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ش موجب سقوط کابینه قوام شد و مصدق، که ملکه مادر و اشرف را در سقوط کابینهاش مسئول میدانست، از محمدرضا پهلوی خواست آنان را از ایران اخراج کند؛ ازهمینرو، اشرف در مردادماه و تاجالملوک در شهریور ۱۳۳۱ش مجبور به ترک ایران شدند.[10]
پس از کودتای 28 مرداد1332ش تاجالملوک به ایران بازگشت و زندگی مرفه و جدیدی را پی گرفت و به معامله با سرمایهداران و دخالت در امور اقتصادی مشغول شد؛ بااینهمه، اقتدارگرایی آشکار و پنهان تاجالملوک را پایانی نبود و ملکه مادر همچنان علاوه بر زندگی سیاسی، در زندگی خانوادگی محمدرضا نیز مداخله میکرد. او بهراحتی در مسائل خانوادگی خاندان پهلوی ــ بهویژه در ارتباط محمدرضا و همسرانش ــ سرک میکشید و با انواع مشکلاتی که بهوجود میآورد دامنه اختلافات میان آنها را شدت میبخشید.[11]
دیدار محمدرضا و فرح پهلوی با تاجالملوک به مناست عید نوروز سال 1357
شماره آرشیو: 1057-11ع
پایان حیات و مرگ
با آغاز و فراگیر شدن امواج انقلاب اسلامی علیه سلطنت پهلوی، تاجالملوک نیز چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تعداد دیگری از اعضای خاندان پهلوی، به آمریکا رفت. در این زمان بر اثر شدت بیماری دیابت در بیمارستان بستری شد، اما اقدامات پزشکی هم نتیجه نداد و سرانجام در 85 سالگی درگذشت. کوتاه شدن دست او از زندگی این دنیا در شرایطی بود که هیچکدام از فرزندان و نوادگان پهلوی برای خاکسپاری او اقدامی نکردند.
تاجالملوک پهلوی در اواخر سلطنت پسرش محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو عکس: 5335-11ع
پینوشتها:
[1]. ملیحه خسروداد و دیگران،
خاطرات ملکه پهلوی (تاجالملوک)، تهران، بهآفرین، 1380، ص 22.
[2]. خسرو معتضد،
تاجهای زنانه، تهران، البرز، 1388، ص 30.
[3]. خسروداد و دیگران،
خاطرات ملکه پهلوی (تاجالملوک)، همان، ص 26.
[4]. عباس قدیانی،
تاریخ فرهنگ و تمدن در دوره پهلوی اول، تهران، فرهنگ مکتوب، 1391، صص 25-26.
[5]. محمود طلوعى، بازیگران عصر پهلوى از فروغى تا فردوست، تهران، علم، صص 647-648.
[7]. محمود طلوعی،
من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوی)، تهران، علم، 1375، ص 43.
[8]. نیلوفر کسری،
زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، تهران، نامک، ۱۳۷۹، ص 82.
[9]. ثریا اسفندیارى،
خاطرات ملکه ثریا، ترجمه موسى مجیدى، تهران، سعادت، صص 66-67.
[10]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،
زنان دربار به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، صص 8-10.
[11]. نیلوفر کسری،
زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، همان
، صص 55-53.