از چهرههایی بود که آمریکاییها به او اعتماد بسیار داشتند. هرچند در منابع مربوط به سیاست آمریکا، درباره او صحبت زیادی نشده، اما گفته شده که وی بهرغم خوشمشربی و پرسروصدایی و انرژی حیاتی، مردی است دچار دردسرهای عمیق و این مایه افتخار اوست
نگاهی به زندگی خداداد فرمانفرمائیان؛
مردی با دردسرهای عمیق
6 شهريور 1403 ساعت 15:19
مولف : زهرا سعیدی
از چهرههایی بود که آمریکاییها به او اعتماد بسیار داشتند. هرچند در منابع مربوط به سیاست آمریکا، درباره او صحبت زیادی نشده، اما گفته شده که وی بهرغم خوشمشربی و پرسروصدایی و انرژی حیاتی، مردی است دچار دردسرهای عمیق و این مایه افتخار اوست
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ خداداد فرمانفرمائیان در سال 1307 به دنیا آمد. پدر او عبدالحسین فرمانفرما یکی از رجال نامی دوران قاجار و پهلوی اول بود. عنوان فرمانفرما بعد از کسب لقب سالار لشکر به عبدالحسین داده شد. او که شاهزادهای قاجاری بود بعدها توانست مقام نخستوزیری را نیز بهدست آورد. بر این اساس در ۱۳۰۷ق که ناصرالدینشاه عازم اروپا بود، عبدالحسینمیرزا ریاست گارد حفاظت شاه را عهدهدار شد. او در این راه کوشش زیادی کرد تا آنکه به فرماندهی کل قشون در آذربایجان منصوب و نیز لقب سالار لشکر به او داده شد. عبدالحسین در ۱۳۰۹ق به تهران احضار و به لقب فرمانفرما ملقب و به جای برادرش، که مرحوم شده بود، به ریاست و حکمرانی کرمان و بلوچستان تعیین و به آن منطقه اعزام شد.[1] بدین ترتیب علاوه بر عبدالحسین فرزندان او از جمله خداداد نیز با نام خانوادگی فرمانفرما شناخته و معروف شدند.
دوران کودکی و تحصیل خداداد فرمانفرمائیان
خداداد به دلیل آنکه از خانوادهای متمول و سرشناس برخوردار بود، از امکانات تحصیلی خوبی بهرهمند شد. او از همان آغاز کودکی در کنار دروس ابتدایی، زبانهای خارجی را نیز فرا گرفت. بااینحال دوران ابتدایی خداداد عاری از مشکل و داستانهای سیاسی نبود؛ چنانکه زمانی که او در مدرسه تربت به تحصیل مشغول شد، برخی ادعا کردند که با بهائیت در ارتباط است. این موضوع باعث شد خداداد از آن مدرسه اخراج و به مدرسه دیگری منتقل شود. ادامه دوران تحصیلی خداداد فرمانفرمائیان نیز در مدارس خوب و معروف آن دوران از جمله مدرسه البرز گذشت. او مدتی را نیز در کالجی وابسته به دانشگاه آمریکایی بیروت گذراند و در نهایت برای تحصیلات دانشگاهی، عازم آمریکا شد. خداداد در آمریکا در رشته اقتصاد مشغول به تحصیل شد. او دوران کارشناسی تا دکترای خود را در دانشگاههایی همچون استنفورد، کلرادو، براون و پرینستون گذراند. خداداد فرمانفرمائیان در همان ابتدای ورود به آمریکا نیز با دختری آمریکایی آشنا شد و با او ازدواج کرد. خداداد بعد از پایان یافتن دوران تحصیلات خود به ایران بازگشت.
بازگشت به ایران و آغاز فعالیتهای سیاسی و اقتصادی
خداداد فرمانفرمائیان بعد از بازگشت به ایران وارد حوزه سیاست و اقتصاد شد. او مدتی به عضویت یک تشکل سیاسی به نام گروه انتقام درآمد. این گروه مخفی نخستین و مهمترین هسته تشکیلاتی بود که بعدها به تأسیس حزب پانایرانیست منجر شد. این تشکل نیمهمخفی و زیرزمینی در اواخر سال 1322 و با حضور عدهای از جوانان و نوجوانان پدید آمد و در 21 بهمنماه 1322 اعلام موجودیت کرد.[2] ظاهرا گروه انتقام، مشی ناسیونالیستی داشت و هدف آن مقابله با حزب توده و نیز حمایت از دربار بود.
خداداد فرمانفرمائیان در کنار فعالیتهای سیاسی به فعالیتهای دیگری نیز مشغول شد؛ برای نمونه او توانست با کمک دوستان و به واسطه تحصیلاتی که در حوزه اقتصاد داشت به سازمانها و بخشهای اقتصادی کشور راه پیدا کند. بدین ترتیب در گام اول او یکی از مدیران سازمان برنامه شد. بعد به قائممقامی و سپس ریاست بانک مرکزی رسید. مدتی هم مدیر عامل سازمان برنامه بود. وی برخلاف سایر برادران خود ثروتی نداشت و گویا ارث پدری را خرج کرده بود.[3]
عضویت در سازمان سیا
خداداد فرمانفرمائیان ارتباط نزدیکی با محافل غربی، بهویژه آمریکا داشت. او حتی به عضویت در سازمان سیا متهم بود. احمد آرامش، از سیاستمداران دوره پهلوی دوم، در زمره نخستین افرادی بود که همیشه در محافل خصوصی از ارتباط شبکهای از نیروهای هدایتکننده حزب ایران نوین با مقامات سیا سخن به میان میآورد. او دکتر منوچهر گودرزی و خداداد فرمانفرمائیان، از مسئولان رده بالای سازمان برنامه، را متهم میکرد که عضو سازمان سیا هستند.[4] هرچند خداداد فرمانفرمائیان این ادعا را تکذیب میکرد. بااینحال اسناد دیگری نیز وجود دارند که در آنها از عضویت او در سیا صحبت شده است. یکی از این اسناد، گزارشهای مربوط به ساواک است. در یکی از این گزارشها از افرادی نام برده شده است که به گفته ساواک، از اعضای سازمان سیا بهشمار میآیند. در این گزارش، ساواک غیر از عبدالرضا انصاری، هوشنگ انصاری (وزیر اطلاعات)، دکتر منوچهر گودرزی (معاون نخستوزیر)، دکتر کاظمزاده (معاون سازمان برنامه)، حشمت یوسفی (دبیر کل سازمان زنان)، دکتر مهذب (نماینده مجلس)، دکتر کیانپور (معاون سابق گمرکات)، دکتر سمیعی (مدیر کل بانک مرکزی)، کریم پاشا بهادری (معاون نخستوزیر)، هوشنگ پیرنظر (رئیس شورای عالی اداری)، دکتر معتمد وزیری (معاون وزارت اطلاعات)، دکتر محمدعلی رشتی (نماینده مجلس)، دکتر خداداد فرمانفرمائیان (مدیر کل بانک اعتبارات صنعتی) و دکتر معاضد (نماینده مجلس) را از «اعضای سازمان سیا» دانسته است.[5]
فعالیت حزبی در دهه 1340
خداداد در دهه 1340 در کنار فعالیت در بدنه حکومت، به فعالیتهای حزبی نیز مشغول بود. او قرار بود رهبری یک حزب تازهتأسیس را بهدست بگیرد و هرچند این حزب هیچگاه تشکیل نشد، اما از آمادگی و تمایل فرمانفرمائیان برای اداره آن حکایت داشت. ماجرا از این قرار بود که بر اساس همین آمادگی و تمایل، در اوایل تیر 1345 گفته شد که بهزودی حزب جدیدی به رهبری نصرتالله معینیان، از عوامل نزدیک به دربار، تشکیل میشود و به تبع آن حزب ایران نوین و دولت هویدا هم از میان خواهد رفت. چند روز بعد علاوه بر معینیان، نام جمشید آموزگار و حتی خداداد فرمانفرمائیان هم برای در دست گرفتن رهبری این حزب جدید، که شاه دستور تأسیس آن را داده بود، مطرح شد.[6]
کد مطلب: 25501