گزارش ساواک درباره اعتراض مراجع به بسته شدن فیضیه!/ چند ایرانی در جنگ ویتنام کشته شدهاند!
گزارش ساواک درباره اعتراض مراجع به بسته شدن فیضیه!
بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 10 شهریور 1346 «با بررسیهایی که به عمل آمده پس از بسته شدن درب مدرسه فیضیه و دارالشفا، آقای شریعتمداری برای نماز جماعت نماینده خود آقای جلیلی را فرستاده و آقای گلپایگانی و نجفی نیز برای نماز حاضر نگردیدند؛ ضمنا آقای نجفی صبح روز 8 /6 /46 برای برگزاری نماز جماعت حاضر و غروب دیروز به علت کسالت در مراسم نماز شرکت نکرده و آقای گلپایگانی تلفنی به ایشان و احتمالا به دیگر ائمه جماعت گفته که برای نماز حاضر نشوند».
این گزارش میافزاید: به استحضار میرساند که هر وقت دستگاه برخلاف میل آیات عملی انجام دهند، نامبردگان مخالفت خود را با عدم شرکت در نماز ابراز میدارند که این موضوع مسبوق به سابقه بوده و در سال 1342 اکثر علما برای اعتراض به وقایع 15 خرداد[1] از شب 1 /1 /42 الی 19 /1 /42 برای انجام مراسم نماز حاضر نگردیدهاند.[2]
چند ایرانی در جنگ ویتنام کشته شدهاند!
سیامک پورزند، خبرنگار «تهرانمصور» برای شماره 10 شهریور این مجله گفتوگویی با جرج روزنبرگ، رئیس اداره اقامت اتباع خارجی آمریکا، و یک ایرانی مقیم آمریکا داشته است.
ایرانی مقیم آمریکا در گفتوگوی خود با سیامک پوزند میگوید: طی اقامت خود در آمریکا متوجه گردیدم که عدهای از جوانان ایرانی از سابق به خیال خود به خاطر فرار از نظام وظیفه و با فعالیت بسیار به آمریکا سفر نموده و به وسیله ازدواج یا از طریق دیگر به تبعیت آمریکا درآمدهاند، ولی طبق قانون آن کشور برای خدمت نظام وظیفه احضار و پس از گذراندن دورههای مخصوص به ویتنام اعزام گردیدهاند.
متأسفانه چند تن از این افراد، که گویا شش تا نُه نفر از آنها دکتر و مهندس و خلبان بودهاند، در طی عملیات جنگی کشته شدهاند و چند نفر از آنان نیز فرار نموده و اکنون با سرگردانی برای دیدار زن و بچههای خود در فعالیت هستند که البته بینتیجه خواهد بود.
افراد مذکور که اکثر از خانوادههای معروف و معتبر کشور هستند و بر خلاف تمام اصول اخلاقی و ملی ترک تابعیت میهن خود را نمودهاند، از نظر قانون جنگی سربازانی فراری میباشند که مجازاتشان حداقل پانزده سال حبس و حداکثر اعدام است.
رئیس اداره اقامت اتباع خارجی آمریکا نیز در این گفتوگو اظهار میدارد: نگرانی و ناراحتی ما اختصاص به افراد وابسته به ملیت خاصی ندارد و این مشکلات جنبه عمومی دارد، اما در بعضی از موارد یک وضع استثنایی پیدا میکند که مثلا در مورد ایرانیها عبارت است از اینکه ایرانیان با آنکه اکثرا به قصد تحصیل به کشور ما سفر مینمایند بدون اینکه از امکانات زیاد برای تماس با کالجها و دانشگاههای مختلف و کسب پذیرش استفاده کنند، با هزاران زحمت و دوندگی و بعضی اوقات به دروغ، «ویزای ویزیتوری» میگیرند و بعد که به اینجا میآیند به تحصیل مشغول میشوند و تقاضای ویزای تحصیلی مینمایند! این کار علاوه بر آنکه از جهات مختلف با قوانین سفر و اقامت اتباع خارجه در آمریکا مغایرت دارد از نظر اینکه در مقابل کنسول آمریکا سوگند دروغ یاد شده لذا مجبور هستیم که بر خلاف اصول اخلاقی و اجتماعی خودمان به طور جدی از ادامه اقامت و تحصیل این افراد جلوگیری کنیم و در اولین فرصت آنها را از آمریکا اخراج نماییم.
البته باید توضیح دهم با وجود اشکالات مذکور درباره این افراد، ما به طور دقیق مطالعه میکنیم تا اگر مواردی استثنایی یافته شد اجازه اقامت و تحصیل به طور موقت به آنها داده شود، اما متأسفانه باید بگویم اشخاصی که مثلا به دروغ قسم یاد میکنند به عذرخواهیها و تعهدات خود نیز کمتر پایبند هستند؛ زیرا چندی بعد از همه ملاحظات و قراردادهای قانونی به طور پنهانی به ازدواج اقدام مینمایند تا حق اقامت دائمی کسب کنند و با اینکه در این مورد قانونا صاحب حق نیز میشوند، ولی ما با استفاده از مقررات دیگری نظیر «تزویر در تعهدات» حق خواهیم داشت آنها را اخراج کنیم و البته همسران افراد مذکور در چنین موقعی خود باید تصمیم بگیرند که همسران خویش را ترک و یا همراهی کنند.
این مقام آمریکایی در مورد ایرانیها گفت: بسیاری از محصلین حتی ویزیتورها بر خلاف تعهداتی که سپردهاند به طور پنهانی و به کمک رفقای خود با دریافت نصف حقوقهایی که طبق مقررات قبلا در مورد هر کار اعلام شده، به کار مشغول میشوند و چون بیاجازه و بدون ارائه ورقه مخصوص کار، که شماره مالیاتی هر فر بر آن قید شده، شاغل میگردند، به دولت هم مالیاتی نمیپردازند و در نتیجه دو تخلف بزرگ مرتکب میشوند که هر کدام جرائم سنگینی دارد. البته افرادی که ضامن این اشخاص هستند در اصل مقصر محسوب میشوند؛ زیرا بیتوجه به وضع خود و اشخاصی که ضمانت آنها را میکنند تعهداتی مینمایند که به هیچ وجه صحیح نیست و در نتیجه افرادی را بدون پشتوانه عازم مملکت دیگری میسازند که برای خود آن افراد و مقامات مسئول کشور خودشان و کشور آمریکا، اشکالات بسیاری ایجاد میشود.[3]
پینوشتها:
[1]. مأمور ساواک بهاشتباه اعتراض مراجع در این زمینه را به وقایع 15 خرداد مرتبط دانسته، اما فاجعه حمله به فیضیه در روزهای نخست سال 1342 مراد بوده است.
[2]. پایگاههای انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص 574. یکی از روشهای معمول در جریان شیعی، برای اعتراض به حکومتهای خودکامه، انواع اعتصابات بوده که علما در این زمینه، به اعتصاب نماز یا درس اقدام میکردند.
در پی هجوم وحشیانه مأموران ساواک به فیضیه در سال 1346 و تعطیل آن به بهانه تعمیرات، علمای قم و شهرستانها از اقامه نماز خودداری کردند.