کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی جان اف کندی؛

خبرنگاری که منجی آمریکا در مبارزه با کمونیسم شد

12 شهريور 1403 ساعت 10:00

مولف : سیدهاشم منیری

پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در مؤسسه ارتباطات «هرست»، به‌عنوان خبرنگار استخدام شد. در این دوران در کسوت یک خبرنگار به کنفرانس «پوتسدام» اعزام شد تا خبرهای مربوط به آن را پوشش دهد، اما خبرنگاری آن رؤیایی نبود که پدر جان برایش در سر داشت؛ بنابراین دست به کار شد تا جایی برایش در مجلس دست و پا کند


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛  جان فیتز جرالد کندی، در 29 ماه مه 1917م، در شهر «بروکلین» ایالت ماساچوست ایالات متحده آمریکا در یک خانواده معروف و ثروتمند متولد شد.[1] تبار وی، ایرلندی است و پدرش، پاتریک جوزف کندی، و مادرش، رُز الیزابث فیتز جرالد کندی، در جامعه ایرلندی ـ آمریکایی شهر بوستون از اعتبار بالایی برخوردار بودند. حاصل ازدواج پدر و مادرش، نُه فرزند بود که شامل جوزف (ناوبان نیروی دریایی که در جنگ جهانی دوم کشته شد)، جان (سی‌وپنجمین رئیس‌جمهور آمریکا)، رُزماری (متعاقب جراحی لوبوتومی از مغز به یک عقب‌‌مانده ذهنی تبدیل شد)، کاثلین (عضو صلیب سرخ و فعال اجتماعی که در سقوط سانحه هوایی کشته شد)، یونیس (خیّر اجتماعی و همسر سفیر آمریکا در فرانسه)، پاتریشیا (فعال رسانه‌‌ای در شبکه ان.بی.سی)، رابرت (سیاستمدار، دادستان کل و  سناتور از شهر نیویورک که ترور شد)، جین (سفیر آمریکا در ایرلند)، ادوارد (حقوق‌‌دان، سیاستمدار و سناتور) است.[2]
 

خانواده جوزف کندی در ماساچوست
خانواده جوزف کندی در ماساچوست
(جان در سمت چپ تصویر با پیراهن سفید قرار دارد)
 
تحصیل و سفر به اروپا؛ آغاز جنگ جهانی دوم
دومین فرزند خانواده، در سیزده‌سالگی برای کلاس هشتم به مدرسه «کتربری»، در شهر «نیومیلفورد» ایالت کانکتیکت فرستاده شد. در سپتامبر 1931م، به‌‌رغم اینکه مادرش دوست داشت پسرانش در مدرسه کاتولیک تحصیل کنند، به توصیه پدرش شروع به تحصیل در یک مدرسه شبانه‌‌روزی به نام «چوت» در شهر «ویلینگفورد» کرد؛ چراکه پدر جان فکر می‌‌کرد اگر می‌خواهد در دنیای سیاسی رقابت کند، باید با پسران خانواده‌های پروتستانِ سرشناس باشد. او سرانجام در ژوئن 1935م، از بین 112 دانش‌‌آموز، شصت‌وچهارم شد. جان می‌‌خواست همانند برادرش در «مدرسه اقتصاد لند [ال. اس. ای]» تحصیل کند، اما بیماری مانع کار او شد و مجبور شد به آمریکا برگردد و در دانشگاه «پرینستون» ثبت‌نام کند، اما دو ماه بیماری گوارشی، موجب شد این امکان را نیز از دست دهد، اما جان سرانجام، در سپتامبر 1936م در دانشگاه «هاروارد» ثبت‌نام کرد و به‌واسطه پدرش، که به‌عنوان سفیر فرانکلین دی روزولت در «دادگاه سنت جیمز» بود، به لندن رفت و سال بعد با سفر به سراسر اروپا، اتحاد جماهیر شوروی، بالکان و خاورمیانه، پایان‌‌نامه خود را تکمیل کرد.
 
جان. اف. کندی، پس از بازگشت به آمریکا، پایان‌نامه خود را با عنوان «مماشات در مونیخ»، (در مورد مماشات انگلیس در جریان توافق مونیخ)، به پایان رساند و بعدها آن را با عنوان «چرا انگلستان خفته بود؟»، به کتاب تبدیل کرد. وی در این کتاب تجربه انگلستان را در رویارویی با آلمان هیتلری پیش چشم خود قرار داد و گفت: باید رویه‌‌ای اتخاذ کنیم تا اشتباهات آنها (یعنی انگلستان) تکرار نشود و آمریکا در نبرد بین دموکراسی و فاشیسم پیروز شود.[3]
 
خدمت سربازی و آغاز فعالیت سیاسی
او به‌محض پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم گرفت در ارتش آمریکا داوطلبانه خدمت کند، اما به دلایل پزشکی رد شد؛ به همین دلیل خدمت در نیروی دریایی را برگزید و پس از طی عملیات‌‌های مختلف در پاناما و اقیانوس اطلس، در 2 اوت 1943م، بر اثر حمله یک ناو ژاپنی مجروح شد. او با وجود آنکه زخمی شده بود، هم‌رزم خود را به دوش کشید و وی را نجات داد و به خاطر این اقدام به وی مدال نیروی دریایی اعطا کردند. او در جنگ جهانی دوم، مدال‌‌های دیگری مانند مدال قلب ارغوانی (مدال شجاعت)، مدال کمپین آسیا ـ اقیانوس آرام و مدال پیروزی جنگ جهانی دوم را به‌دست آورد و با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، وارد جهان سیاست شد.[4]
 
کندی (نشسته در وسط) در سال ۱۹۴۳م
کندی (نشسته در وسط) در سال ۱۹۴۳م
 
ورود به جهان سیاست؛ از روزنامه‌‌نگاری تا نمایندگی مجلس نمایندگان و سنا
کندی، پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در آوریل 1945م، در مؤسسه ارتباطات «هرست»، به‌عنوان خبرنگار استخدام شد. در این دوران وی در کسوت یک خبرنگار به کنفرانس «پوتسدام» اعزام شد تا خبرهای مربوط به آن را پوشش دهد. در این کنفرانس سه رئیس دولت آمریکا (ترومن)، شوروی (استالین) و انگلیس (چرچیل)، در مورد قراردادهای صلح با متحدان آلمان، هم‌‌فکری می‌کردند.
 
خبرنگاری آن رؤیایی نبود که پدر جان برای او در سر داشت؛ به همین دلیل تمهیدات لازم را برای وی به منظور ورود به مجلس فراهم کرد؛ بدین‌صورت که به اصرار پدر، جیمز مایکل کرلی، کرسی خود را در منطقه ماساچوست خالی کرد تا شهردار بوستون شود. کندی با 42 درصد آرا در انتخابات مقدماتی دموکرات‌‌ها پیروز شد و نُه نامزد دیگر را شکست داد و سرانجام در انتخابات اصلی رقیب جمهوری‌خواه خود را شکست داد و وارد مجلس شد. او برای شش سال علاوه بر اینکه در کمیته بانفوذ آموزش و کار و کمیته کهنه‌‌سربازان حضور داشت، نسبت به بعضی از سیاست‌‌های دولت در زمینه سیاست خارجی و سیاست داخلی موضع‌‌گیری‌‌های سرنوشت‌‌سازی کرد.
 
حمایت ضمنی از مک‌‌کارتی و جلوگیری از موج کمونیسم
جان.اف کندی در سال 1952م، نماینده سنا از حوزه ماساچوست شد و به مدت هفت سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این دوران و قبل از رئیس‌جمهور شدنش درباره مواضع جوزف مک‌‌کارتی ــ یک ضدکمونیست و یکی از سناتورهای بنام دوران جنگ سرد ــ سخنی نگفت. او حتی در جلسه رأی‌‌گیری برای محکومیت مک‌‌کارتی غایب بود و بعدها هم هرگز اشاره‌‌ای به رأی مثبت یا منفی خود دراین‌باره نکرد، اما اصرار و تأکید مک‌‌کارتی مبنی بر اینکه پیروزی کمونیسم در چین به خاطر نرمی و ملایمت دولت آمریکا در مواجهه با کمونیسم بود، تقریبا شبیه به دیدگاه کندی بود که در ژانویه 1949م در سخنرانی خود در مجلس نمایندگان گفت: «تسخیر پکن توسط کمونیست‌‌ها فاجعه‌‌ای بود که بر سر ما فرود آمد. مسئولیت این شکست و ناکامی در سیاست خارجی ما بر عهده کاخ سفید و وزارت خارجه است. منافع عظیم ما از یک چین غیرکمونیست از دست رفته است».[5]
 
کندی در ادامه افزود: «مجلس نمایندگان اکنون باید وظیفه جلوگیری از غرق شدن سراسر آسیا در موج خروشان کمونیسم را بر عهده بگیرد».[6] این وظیفه در دوران ریاست‌جمهوری کندی نمود عینی پیدا کرد.
 
سی‌وپنجمین ریاست‌جمهوری آمریکا: عملیات‌‌های «سیا» و حمایت از دولت‌‌های دست‌‌نشانده
وقتی که کندی در تاریخ 20 ژانویه 1961م قدرت را به‌دست گرفت، کلید مداخله در امور داخلی کشورها، براندازی دولت‌‌ها و قتل‌‌های سیاسی را روشن کرد و همان سیاست‌‌های ترومن و آیزنهاور را در آسیای جنوب شرقی ادامه داد که نمونه آن اجرای عملیات‌‌های نظامی مختلف در ویتنام و لائوس و اعزام مأموران مخفی و جاسوسان آمریکایی برای عملیات خرابکاری در ویتنام شمالی بود، اما مهم‌‌ترین اقدام کندی در کوبا اتفاق افتاد.
 
وقتی کندی به ریاست‌جمهوری رسید، سازمان «سیا» تقریبا 1400 تبعیدی را تعلیم داده و مسلح کرده بود. در 17 آوریل 1961م، نیروی تعلیم‌‌دیده «سیا» با همکاری مستقیم چند آمریکایی در «خلیج خوک‌‌ها»، در ساحل جنوبی کوبا، که 145 کیلومتر با «هاوانا» فاصله دارد، پیاده شدند. آنها انتظار داشتند قیامی عمومی را بر ضد فیدل کاسترو برانگیزند، اما رژیم کاسترو از محبوبیت بسیاری در میان مردم برخوردار بود و هیچ قیامی به راه نیفتاد. ارتش کوبا در عرض سه روز نیروهای تعلیم‌دیده سیا را در هم کوبید.[7]
 
مداخله در امور داخلی کشورها و تغییر، ترور و عملیات خراب‌‌کاری بارها در زمان کندی اتفاق افتاد. برنامه سازمان سیا برای به قتل رساندن پاتریس لومومبا در کنگو، ترور رافائل تروخیو، رئیس‌جمهور دومینیکن، طرح قتل فیدل کاسترو، طرح «اتحاد برای پیشرفت»، برای مهار نفوذ شوروی و کوبا در آمریکای لاتین، و انقلاب به‌اصطلاح سفید (یا اصلاحات ارضی)، به‌منظور جلوگیری از وقوع انقلاب در ایران، طراحی شد، اما هیچ‌کدام نتوانست بحران ضدآمریکایی پدیدآمده در جهان را خاموش یا مهار کند. تقریبا در همین زمان بود که با افزایش شمار نیروهای نظامی آمریکا در ایران، ایالات متحده از ایران خواست مصونیت دیپلماتیک را به کارمندان کشوری و لشگری و بستگان آنها تسری دهد.[8] امام خمینی(ره) در واکنش به این خواسته و درواقع احیای دوباره کاپیتولاسیون، آن را پایمال شدن عزت و از دست رفتن عظمت ارتش ایران دانست.[9]
 
 شاید این مطالب نیز برای شما جالب باشد:
 
 نسخه‌ای دیگر از طرح مارشال
 
 چرا کندی از اصلاحات ارضی حمایت کرد؟
 
 نتایج اصلاحات ارضی در ایران

 
 
 
 
ترور، مرگ و پایان خانواده
سرانجام جام. اف. کندی، در روز جمعه 22 نوامبر 1963م برابر با 1 آذر 1342، در شهر دالاس ایالت تگزاس، در 46‌سالگی به دست لی هاروی اسوالد، به ضرب گلوله کشته شد و او را در آرامگاه ملی «آرلینگتون» در ایالت ویرجینیا به خاک سپردند. کندی دو بار ازدواج کرد و از همسر دومش، ژاکلین بوویر، صاحب چهار فرزند شد: کارولین (نویسنده، دیپلمات و سفیر آمریکا در استرالیا)، جان جونیور (روزنامه‌‌نگار، وکیل و ناشر مجله) و پاتریک (که پس از 39 ساعت به دلیل بیماری درگذشت). از فرزند چهارم اطلاعی در دسترس نیست.
 
 شاید این مطالب نیز برای شما جالب باشد:
 
 تولد شوم؛ چرا کندی رئیس‌جمهوری آمریکا به قتل رسید؟
 
 آیا شاه از ترور کندی خوشحال شد؟
 
 
 
کندی در دالاس، چند دقیقه پیش از تیراندازی
کندی در دالاس، چند دقیقه پیش از تیراندازی
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. شهرام رامتین، زیست‌‌نامه روسای جمهوری ایالات‌متحده آمریکا؛ فرازوفرودهای روابط ایران و آمریکا از آغاز تاکنون، تهران، فرهیختگان علوی، 1389، ص 198.
[2]. Barbara A. Perry, Rose Kennedy: The Life and Times of a Political Matrirch. NY, W. W. Norton & Company, Pp. 147-205, Epub.
[3]. جان. اف. کندی، چرا انگلستان خفته بود، ترجمه ابراهیم خواجه‌‌نوری، تهران، دهخدا و فرانکلین، 1345، صص 4-5.
[4]. Cyril H. Wecht, Dawna Kaufmann, Assassination Dissected, NC, Exposit, 2022, p. 14.
[5]. هاوارد زین، تاریخ آمریکا از 1492 تا 2001، ترجمه مانی صالحی علامه، تهران، کتاب آمه، چ دوم، 1391، ص 569.
[6]. همان‌جا.
[7]. آندره فونتن، تاریخ جنگ سرد؛ از جنگ کره تا بحران اتحادها، ج 2، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشرنو، چ سوم، 1369، صص 475-477.
[8]. رهام الوندی، نیکسون، کیسینجر و شاه؛ روابط ایالات متحده و ایران در جنگ سرد، ترجمه غلامرضا علی‌‌بابایی، تهران، کتاب پارسه، چ دوم، 1395، ص 45.
[9]. امام خمینی، صحیفه امام، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، ص 415.
 


کد مطلب: 25511

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25511/خبرنگاری-منجی-آمریکا-مبارزه-کمونیسم

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir