[1].
روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک، ص 285. ساواک در گزارشی در تاریخ 28 /6 /1346 درباره ایران و عراق نوشت: «پس از جنگ اعراب و اسرائیل ضمن آنکه دولت عراق روابط خود را با مصر توسعه داده در عین حال سعی دارد چنین وانمود کند که بسط روابط عراق با دولت مزبور مانع دوستی عراق با دول همجوار غیرعرب من جمله ایران نیست و لطمهای به روابط عراق و ایران وارد نخواهد ساخت. زمامداران عراق از یک طرف دم از علاقه به توسعه روابط با ایران زده و از کمکهای معنوی و مادی ایران به اعراب سپاسگزاری میکنند و از طرف دیگر ارتش عراق به واحدهای تابعه ابلاغ میکند (27 /4 /1346) که از این پس باید در نامهها و نقشهها از درج کلمه «خلیج فارس» خودداری و به جای آن «خلیج عربی» بهکار برند. درحالیکه در برنامه کار طاهر یحیی از الحاق به خط مشی سوسیالیستی و تحقق بخشیدن به وحدت اعراب و بدوا وحدت عراق و مصر صحبت شده، در قسمت دیگر برنامه به توسعه روابط با دول همجوار غیرعرب اشاره شده است.
با توجه به موارد بالا چنین استنباط میگردد که عارف به علت وضع متزلزل سیاسی و اقتصادی عراق و همچنین عدم ثبات رژیم و گرفتاریهای خارجی ناشی از نتایج جنگ اخیر قادر نیست در وضعیت کنونی سیاست قاطع و مستقلی در پیش گیرد و توسعه بیشتر روابط عراق و ایران را (با توجه به تسلط روزافزون ناصریها در عراق) به صلاح رژیم عراق نمیداند و بنا به همین لحاظ دیده میشود که عارف شور و اشتیاقی را که پس از مسافرت خود به ایران در مورد توسعه روابط نشان میداد تعدیل نموده و ترجیح میدهد به رویه کجدار و مریز گذشته ادامه داده و ابراز علاقه خود را به توسعه روابط با ایران فقط در محافل خصوصی و در حضور نمایندگان ایران در عراق بروز دهد». رک: پرونده ش، 142613، ج 11، صص 137 و 138.