روز 22 شهریور 1403، بیل مکانیکی کارگر شرکت گازرسانی در روستای امیر ایوب از حرکت ایستاد. او به خیال اینکه بیل به یک قلوهسنگ سخت و غولپیکر برخورد کرده، دست به کار شد و خاکها را کنار زد تا کار گازرسانی به این روستا به تعویق نیفتد، اما زمانی که خاکها را کنار زد منظره باورناپذیری پیش چشمانش نمایان شد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ روز 22 شهریور 1403، یعنی چند روز گذشته، بیل مکانیکی کارگر شرکت گازرسانی در روستای امیر ایوب از حرکت ایستاد. او به خیال اینکه بیل به یک قلوهسنگ سخت و غولپیکر برخورد کرده، دست به کار شد و خاکها را کنار زد تا مسیر گازرسانی به روستای امیرایوب، در شهرستان رستم، در استان فارس ادامه یابد، اما زمانی که خاکها را کنار زد منظره باورناپذیری پیش چشمانش نمایان شد.
آنچه بیل مکانیکی را متوقف کرده بود یک بمب پانصدکیلویی بود که از ۶۱ سال پیش تا کنون در عمق یکمتری زمین در این روستا جا خوش کرده و یادگار جنگ گُجستان و سالها کشمکش بین طوایف و عشایر با رژیم پهلوی بود؛ روزگاری که محمدرضا پهلوی برای سرکوب و نابودی معترضان به بمباران هوایی متوسل شد.
تصویر بمب 500 کیلویی بازمانده از نبرد گجستان
نبرد گجستان، یکی از جنگهای عشایر ایران با حکومت پهلوی بود که در سال 1342 رخ داد. این جنگ بهظاهر بر سر اعمال قوانین اصلاحات ارضی و خلع سلاح عشایر فارس و شهرستان بویراحمد بود، اما ریشههای ماجرا به یک دهه قبل بازمیگشت.
در مجموعه مطالبی که این روزها تقدیم شما خواهد شد، براساس منابع به گوشههایی از ریشههای این ماجرا اشاره خواهیم کرد.
بعد از کودتای 28 مرداد، قشقاییها و بویراحمدیها مذاکراتی را شروع کردند تا هر طوری شده به مصدق کمک و علیه دولت کودتا اقدام کنند. اول شهریور 1332 در سمیرم تعدادی از سران بویراحمد میهمان نادرخان سامی، شهردار این شهر، و منتظر پیام سران ایل قشقایی بودند. در این لحظه سرگرد علائی، افسر شهربانی، به این خانه آمد. او خسروخان بویراحمدی را خطاب قرار داد و پیام سرلشکر زاهدی، نخستوزیر کودتا، و تیمسار باتمانقلیچ، ریاست ستاد ارتش، مبنی بر سهیم کردن افرادی از ایل بویراحمد در مدیریت مملکت را منتقل کرد. آنها در ازای این امتیاز از بویراحمدیها خواستند که از ارتباط و ملاقات با قشقاییها خودداری کنند. آن
خسروخان از آن پیام برآشفت و خشمگین گفت: «ما با پسر رضاخان خائن دشمنی داریم. ما پیرو سیاست جناب دکتر مصدق، رهبر نهضت ملی ایران، هستیم. ما با دستنشانده انگلستان استعمارگر سازش نخواهیم کرد. ما و برادران قشقایی و ملت ایران، تا سرحد مرگ مبارزه خواهیم نمود».[1]
محمد مصدق و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در منزلی واقع در محله دزاشیب تهران (7 بهمن 1331)
شماره آرشیو: 4451-4ع
دولت پهلوی که از تطمیع خسرو و بویراحمدیها ناامید شده بود، چندی بعد با دسیسهای خسروخان را به دست(ور) برادرش عبداللهخان به قتل رساند.
پینوشت:
[1]. عطا طاهری بویراحمدی،
کوچ، کوچ: تجربه نیمقرن زندگی در کهگیلویه و بویراحمد، نشر سخن، ۱۳۸۸، صص 536 و 556-559.