کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

۱ مهر ۱۳۴۶

1 مهر 1403 ساعت 14:30

گزارش ساواک درباره تعداد طلاب ساکن در حجره‌های فیضیه و دارالشفا!/ نصیری: به نتایج مثبت عمل خود در تبعید [امام] خمینی به عراق نزدیک می‌شویم!/ طی مراسمی در حضور «فرح دیبا»؛ جشن هنر در تخت جمشید پایان یافت!/ تلگرام تبریک شاه به ملک فیصل/ وزیر خارجه به نیویورک رفت/ تشکیل اجلاسیه منطقه‌ای/ تیمسار ضرغامی ارتشبد شد/ «ایران به ده‌هزار نفر تکنیسین احتیاج دارد»/ با کمک شوروی؛ بندر جدیدی در شمال احداث می‌شود/ هواپیمای آمریکایی دو ساعت بر فراز ایران سرگردان بود/ یک عراقی مسلح به قتل رسید/ حریق در بازار تهران



گزارش ساواک درباره تعداد طلاب ساکن در حجره‌های فیضیه و دارالشفا!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 1 مهر 1346 «اطلاع واصله حاکی است که تاکنون در حدود هشتصد نفر از طلاب مدرسه فیضیه و دارالشفای قم در مدارس مزبور از طرف آیت‌الله شریعتمداری و گلپایگانی ساکن شده‌اند. دستور فرمایید در مورد تعیین صحت و سقم مراتب فوق تحقیق و نتیجه را اعلام نمایید».[1]
 

نصیری: به نتایج مثبت عمل خود در تبعید [امام] خمینی به عراق نزدیک می‌شویم!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 1 مهر 1346 درباره شهاب‌الدین اشراقی «محترما به عرض می‌رساند نام‌برده بالا، که داماد [امام] خمینی و نماینده تام‌الاختیار وی در شهرستان قم بوده، به علت داشتن فعالیت‌هایی به نفع [امام] خمینی در تاریخ 5 /2 /1345 از شهرستان قم طرد و مدتی در همدان به صورت اقامت اجباری به‌سر می‌برده و در تاریخ 28 /7 /45 به فرموده تیمسار ریاست ساواک به علت بیماری و به منظور معالجه برای مدت بیست روز به تهران عزیمت و از آن تاریخ تاکنون در تهران اقامت داشته است».
 
آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی (دهه 1340)
آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی (دهه 1340)
 
این سند می‌افزاید: «در مورد مراجعت مشارالیه به همدان یا اقامت او در تهران گزارشی تهیه و به عرض رسیده، تیمسار ریاست ساواک پی‌نوشت فرموده بودند: «تازه داریم به نتیجه مثبت عمل خود می‌رسیم. وضعیت [امام] خمینی در عراق خراب شده؛ داماد [امام] خمینی صلاح نیست به قم برگردد» که در اجرای اوامر صادره اقدام به عمل آمده است و اینک ساواک قم اعلام داشته شهاب‌الدین اشراقی اخیرا به قم مراجعت و در منزل مسکونی خود اقامت کرده و مشغول دید و بازدید می‌باشد. ساواک قم نظر مرکز را در مورد اقامت مشارالیه در قم استفسار کرده است.
در ادامه سند آمده است: با عرض مراتب فوق و با توجه به امریه تیمسار ریاست ساواک، دائر بر اینکه صلاح نیست یادشده به قم مراجعت نماید، مراتب استحضارا معروض، مستدعی است اوامر عالی را در این مورد امر به ابلاغ فرمایند.
در پی‌نوشت نصیری تصریح شده است: چرا به ساواک قم ابلاغ نشده که اشراقی حق اقامت در قم را ندارد... فورا اقدام که از قم خارج و به تهران احضار و علت معلوم شود به چه اجازه‌ای وارد قم شده و تهران را ترک گفته [است].[2]
 

طی مراسمی در حضور «فرح دیبا»؛ جشن هنر در تخت جمشید پایان یافت!

روزنامه «اطلاعات» در شماره امروز و در ابتدای گزارش مربوط به پایان «جشن هنر» در شیراز به نقل از فرح دیبا نوشت: «منظور و هدف از برگزاری جشن هنر بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانی و شناساندن هنر قدیم وجدید ایران به ایرانیان و به خارجیان و همچنین بزرگداشت هنرمندان خارجی و شناساندن شیوه کار آنان به ایرانیان بود».
 

توزیع جوایز

سپس آقای فرخ غفاری، معاون تلویزیون ایران و عضو کمیته برگزارکننده جشن هنر، با کسب اجازه از شهبانو گزارشی به عرض رسانید و رأی داوران جشن را اعلام کرد. به موجب این رأی جایزه بزرگ «جشن هنر» (گل سرخ زرین) به ارکستر «دومن موزیکال » تعلق گرفت.
جایزه تلویزیون ملی ایران (برگ زرین) نصیب گردانندگان نمایش کهن ایرانی شد و جایزه کانون فیلم ایران (شهر فرنگ زرین) به آکراکوروساوا، کارگردانِ ژاپنی فیلم «ریش سرخ»، داده شد.[3]
 

تلگرام تبریک شاه به ملک فیصل

جراید امروز کشور نوشتند: از طرف شاهنشاه آریامهر به مناسبت سالروز جشن ملی عربستان سعودی تلگرام تبریکی برای اعلیحضرت ملک فیصل بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، به ریاض مخابره شد.[4]
 

وزیر خارجه به نیویورک رفت

نیم ساعت بعد از ظهر امروز آقای اردشیر زاهدی، وزیر امورخارجه، در رأس هیئت نمایندگی ایران برای شرکت در بیست‌ودومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد با هواپیما رهسپار نیویورک گردید.[5]
 

تشکیل اجلاسیه منطقه‌ای

اجلاسیه منطقه مدیترانه شرقی سازمان بهداشت جهانی روز دوشنبه 3 مهرماه به وسیله آقای هویدا، نخست‌وزیر، در هتل هیلتون افتتاح می‌شود.
تا امروز وزرای بهداری عراق و لبنان برای شرکت در این اجلاسیه وارد تهران شده‌اند.[6]
 

تیمسار ضرغامی ارتشبد شد

اداره روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشتاران اعلام داشت: به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ‌ارتشتاران از تاریخ ۲۹ شهریورماه ١٣٤٦ تیمسارسپهبد عزت‌الله ضرغامی، فرماندهی نیروی زمینی شاهنشاهی، به درجه ارتشبدی مفتخر و سرافراز گردید.[7]
 

«ایران به ده‌هزار نفر تکنیسین احتیاج دارد»

روزنامه «تایمز لندن» در شماره بیستم سپتامبر زیر عنوان فوق مطلبی انتشار داده و چنین می‌نویسد: امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر ایران، به گروهی از اقتصاددانان گفته است: ایران باید بیش از یک‌میلیون نفر از افراد خود را که مشتمل بر ده‌هزار نفر کارشناس و تکنیسین خواهد بود، برای اجرای طرح‌های آبادانی برنامه چهارم کشور مأمور نماید. در مورد این طرح‌ها که پس از شش ماه به مرحله اجرا گذارده خواهد شد، شاهنشاه با طراحان عالی‌مقام و اقتصاددانان مذاکره نموده‌اند.
بر طبق اظهارات منابع لندن بنا به گفته نخست‌وزیر ایران «رشد اقتصادی ایران به میزان ۹ درصد افزایش یافته است».
برنامه چهارم کشاورزی مورد توجه خاص و در درجه اول اهمیت قرار دارد و سایر بخش‌های دیگر شامل صنایع، معادن، ساختمان، آب، برق، گاز و نفت خواهد بود.[8]
 

با کمک شوروی؛ بندر جدیدی در شمال احداث می‌شود

براساس توافقی که بین ایران و شوروی صورت گرفته است، بندر جدیدی در مجاور بندر پهلوی ساخته خواهد شد.
رادیو مسکو گفت: بنگاه «تکنو اکسپرت» شوروی و سازمان بنادر و کشتی‌رانی ایران در این ماه قرارداد احداث بندر مزبور را امضا نموده‌اند.
رادیو مسکو اضافه کرد: برای احداث این بندر کارشناسان شوروی به ایران کمک خواهند کرد و به همین منظور شعبه انستیتوی پروژه‌ریزی اتحاد شوروی در باکو مشغول تهیه گزارشی در این مورد می‌باشد که در آن همه مسائل اساسی مربوط به ایجاد بندر مذکور بررسی شده است.
ضمنا در یکی دو ماه آینده گروهی از کارشناسان آذربایجان شوروی به ایران خواهند آمد تا بررسی‌های لازم را انجام داده و با کارشناسان ایرانی، محل احداث بندر را دقیقا مورد بررسی قرار خواهند داد.[9]
 

هواپیمای آمریکایی دو ساعت بر فراز ایران سرگردان بود

روزنامه «اطلاعات» نوشت: الوین مارکس، خلبان آمریکایی جنگ کره، که می‌کوشد رکورد پرواز یک‌نفره به دور کره زمین را بشکند،؛ در ساعت ۱۱:40 دقیقه دیشب در میان نگرانی مقامات فرودگاه مهرآباد، در این فرودگاه به زمین نشست.
الوین، که در جنگ‌های کره شرکت داشت، اکنون ٤١ ساله است. وی از اهالی کالیفرنیاست.
مارکس اخیرا تصمیم گرفت با یک هواپیمای یک‌موتوره، به تنهایی به دور دنیا گردش کند و رکوردهای سابق را در این زمینه بشکند. او در اجرای تصمیم خود روز 11 سپتامبر جاری (دوازده روز پیش) در یک روز آفتابی زادگاه خود را در آمریکا با هواپیمای کم‌‎قدرتش ترک کرد و رهسپار خاور گردید.
مارکس پیش از ظهر دیروز از آتن رهسپار تهران شد و ۱۵ ساعت بعد به ۱۲۸ کیلومتری تهران رسید و در این محل با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تماس برقرار کرد، ولی اندکی بعد تماسش قطع شد و این قطع تماس موجب نگرانی مقامات فرودگاه مهرآباد و هواپیمایی کشوری گردید.
قطع ناگهانی ارتباط رادیویی هواپیمای مارکس با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد دو تصور در کارشناسان هواپیمایی به‌وجود آورد: یکی اینکه هواپیمای مارکس سقوط کرده و دیگر اینکه مارکس به علت نقص فنی ناچار شده هواپیمایش را اضطرارا فرود آورد و درهرحال هر دو تصور نگران‌کننده بود، اما متصدی رادار فرودگاه مهرآباد ضمن تلاش بی‌مانند خود، هر دو تصور را رد کرد؛ چون او هواپیمای مارکس را در آسمان غرب تهران پیدا کرد و به وسایل ممکن او را راهنمایی نمود که در مهرآباد به زمین بنشیند و در این مدت که در حدود ۹۵ دقیقه طول کشید، نوعی اضطراب بر فرودگاه مهرآباد سایه افکنده بود.
مارکس گفت: هنگامی که به ۸۰ مایلی تهران رسیدم، ناگهان باتری‌های هواپیمایم از کار افتاد و شبکه برق و فرستنده و گیرنده هواپیما، که دیگر منبع تغذیه نداشت، به صورت وسایل بی‌مصرفی درآمد.
من بدون ارتباط با دنیا به پرواز خود ادامه دادم. در این موقع روشنایی شهری را مشاهده کردم. تصور نمودم تهران است در حدود ۹۵ دقیقه بر فراز آن، که اکنون معلوم شد شهر قزوین بوده، چرخیدم و در این مدت تلاش می‌کردم با تکان دادن سیم‌ها و جلو و عقب کردن کلیدها، جریان برق را بار دیگر برقرار سازم، ولی موفق نشدم. در تمام این مدت «یأس» به من راه نیافت با اینکه مخزن سوخت هواپیما در شرف خالی شدن بود ترسی نداشتم و خود را نباختم و هنگامی که در دل سیاه شب در جست‌وجوی زمین مسطحی برای فرود آمدن بودم، مسیر خود را با کمک مقامات فرودگاه مهرآباد پیدا کردم و به این فرودگاه آمدم و موقعی در فرودگاه به زمین نشستم که فقط برای چند دقیقه پرواز بنزین داشتم.[10]
 

یک عراقی مسلح به قتل رسید

دیروز طی زد و خوردی که بین عده‌ای چوپان عراقی و مأمورین ژاندارمری پاسگاه مرزی «ابزیادی» واقع در مرز «مهران غرب» درگرفت، یک نفر عراقی به نام «باشی» به قتل رسید.
چوپانان مزبور که مسلح بودند به علت نامعلومی وارد مرز ایران شده بودند و به دستور مأمورین ژاندارمری برای خروج از مرز توجهی نداشتند؛ به همین جهت بین آنان زدوخورد مسلحانه روی داد که تا ساعتی ادامه داشت.
با اطلاع جریان به مقامات مربوط، آقایان سرهنگ ابراهیمی مرزبان و فرمانده گردان ژاندارمری مهران غرب، ستوان حیدرکاوسی، فرمانده گروهان ژاندارمری، قائم‌مقام رئیس ناحیه «بدره» عراق و چند تن دیگر از مقامات عراقی برای رسیدگی به واقعه در محل حضور یافتند و پس از رسیدگی دقیق معلوم شد تجاوز از طرف چوپانان عراقی بوده است.[11]
 

حریق در بازار تهران

امروز در بازار تهران بخش آهنگران حریقی روی داد که در مدت کوتاهی به وسیله مأموران آتش‌نشانی خاموش شد.
این حریق در طبقه دوم یک خشکبارفروشی و به علت اتصال سیم برق روی داده بود.
مقامات برق تهران اعلام کردند: در بازار تهران برای جلوگیری از حریق باید شبکه نامطمئن برق تغییر داده شود و لوله آب و مرکز آتش‌نشانی تأسیس گردد و اقدامات ایمنی شدیدی در این مرکز کسب‌وکار به عمل آید.[12]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 1 مهر 1346
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مدرسه فیضیه، ص 623.
[2]. آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی به روایت اسناد ساواک، ص 218.
[3]. اطلاعات، 1 مهر 1346، صص 1 و 13. جشن هنر شیراز جشنواره‌ای از هنر و موسیقی بود که از سال 1346 تا 1356، در پایان هر تابستان، در شیراز برگزار می‌شد. این جشنواره زیر نظر فرح دیبا قرار داشت و مدیریت آن با فرخ غفاری بود. سازمان جشن هنر شیراز در 1346، به ریاست فرح دیبا، با 36 نفر عضو هیئت امنا و پنج عضو هیئت‌مدیره و کمیته‌های تئاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاه‌ها، دفاتر پروژه‌های فنی، مالی، پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد.
سازمان جشن هنر شیراز در عمر فعالیت خود بیش از بیست کتاب در زمینه‌های، موسیقی  و سینما در ایران و جهان به چاپ رساند. این جشن هر سال در شهریورماه آغاز می‌شد. از سال 1346 تا 1356، در مجموع یازده دوره جشن هنر برگزار شد. هدف رژیم پهلوی از برگزاری جشن هنر شیراز، در ظاهر، بزرگداشت و معرفی هنرهای اصیل و معاصر ایرانی به مردم ایران و جهان بود؛ در صورتی که عملا، محتوا و مضمون برنامه‌های آن زاییده اندیشه‌ای غرب‌محور، خاصه‌ پسند شخص فرح دیبا بود.
جلال ستاری، در کتاب «در بی‌دولتی فرهنگ»، به نقل از مهرداد بهار گفته است: من استنباطم راجع به جشنواره‌ها این است که هدف جشنواره، در برگرفتن هر چه بیشتر مردم است. این جشنواره‌ها باید بتوانند توده مردم را به خود جلب کنند، ولی فکر می‌کنم این جشنواره‌ها، متأسفانه، نمی‌توانند این هدف را برآورده کنند. علتش هم این است که مسائلی که در این جشنواره‌ها مطرح می‌شود، واقعا مسائلی نیست که مردم با آنها آشنایی نزدیک داشته باشند؛ شاید بتوان گفت که مردم به نحوی با آنها بیگانه‌اند و به این علت این جشنواره‌ها نمی‌توانند در توده مردم نفوذ کنند؛ بنابراین من فکر می‌کنم هدف اصلی‌ای که در این جشنواره‌ها هست، محکوم به شکست است؛ درست به این علت که ما پایه‌های فرهنگی لازمش را در میان مردم از بین برده‌ایم و پایه‌های جدیدی هم که مناسب زندگی روزانه باشد، در مردم ایجاد نکرده‌ایم؛ بنابراین، این جشنواره‌ها محکوم به شکست‌اند.
رک: جلال ستاری، در بی‌دولتی فرهنگی، تهران، مرکز، 1379، صص 180-181.
 
فرح مدعی ارائه و عرضه هنرهای اصیل و معاصر بود، ولی در همین جشنی که برپا می‌کرد، از هنرمندان غربی برای ترویج فرهنگ خودشان دعوت کرده بود. در یکی از برنامه‌های جشن هنر شیراز، نمایشی به اجرا درآمد که در آن، به ارزش‌های دینی و اخلاقی ایرانیان اهانت شد؛ نمایشی که محل اجرای آن مغازه‌ای در یکی از خیابان‌های پرتردد شهر بود، و مضمون نمایش هم تجاوز به عنف. این نمایش در همان موقع باعث اعتراض جدی روحانیان و مردم شد.
 
ماهیت برنامه‌های جشن هنر شیراز
به‌نظر می‌رسید برای مسئولان جشن هنر احساس رضایت ناظر غربی حاضر در جشنواره بر نظر و علایق تماشاگر ایرانی ترجیح داشت و این فکر را ایجاد کرده بود که جشنواره صرفا وسلیه‌ای برای جذب گردشگران غربی است تا ایران به محلی برای تسکین عطش غربیان در اجرای نمایشنامه‌هایشان تبدیل شود.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 3 (1 مهر 1351)، صص 9 و 10.
 
از جمله نمایش‌هایی که در این جشن اجرا شد می‌توان به زارتان برادر تارزان، هفت تپه، باله گلستان، اعمال مقدس، ساعت ششم، ویس و رامین، ملوس‌ها و نسناس‌ها و... اشاره کرد که هرکدام بیانگر یک آوانگارد بی‌محتوا بودند، اما مقام‌ها و مسئولان جشن از آن به عنوان گذار از سنت به دنیای مدرن استقبال می‌کردند.
رک: اطلاعات، ش 13893 (14 شهریور 1351)، ص 7.
 
بسیاری از نمایش‌ها و موسیقی‌هایی که اجرا می‌شد در شرایط تحمیلی بود و تماشاگر انتخاب دیگری نداشت و نمی‌توانست با مفاهیم و آموزه‌های غربی فیلم‌ها و نمایشنامه‌های جشن ارتباط پیدا کند، حال آنکه قائم‌مقام جشن هنر شیراز سلیقه و درک تماشاگران را در حوزه مسئولیت جشن نمی‌دانست.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 3 (1 مهر 1351)، صص 9 و 10.
 
روایت ریچارد فِرای، ایران‌شناس آمریکایی، نیز از جشن هنر شیراز رواج لجام‌گسیخته فرهنگ غربی بدون رعایت حداقلی از تعادل در ارائه هنر به‌اصطلاح پیشتاز است. او دعوت از گروه‌های موسیقی و آواز کشورهای همسایه همچون پاکستان، افغانستان و تاجیکستان به جشن هنر شیراز را پیشنهاد می‌کند، اما رضا قطبی، رئیس هیئت‌مدیره، در جواب به پیشنهاد او می‌گوید: شما متوجه نیستید ما حامی هنر پیشتاز هستیم نه فرهنگ عامیانه.
 
برخی از آثار بزرگ ایرانی نیز که در جشن هنر شیراز نمایش داده شد و چاشنی محلی و بومی داشت به نوعی با فرهنگ و ارزش‌های غربی تلفیق شده بود؛ از جمله تلفیق گلستان سعدی با رقص باله بود درحالی‌که حتی به گفته موریس بژار، کارگردان نمایشنامه، گلستان سرشار از اندیشه و کمال بود و نمی‌شد آن را به زبان رقص ترجمه کرد. بااین‌همه سؤال اینجا بود که چه لزومی وجود داشت تا این کار انجام شود؟!
رک: خواندنی‌ها، سال 34، ش 2 (27 تا 31 شهریور 1352)، ص 18.
اعتراضات بسیاری در محافل عمومی و ادبی نسبت به این موضوع انجام شد تا جایی که در مقالات نوشتند: کسانی‌که گلستان سعدی را حتی یک ‌بار هم نخوانده‌اند حق ندارند یکی از مفاخر ادبی ملت ایران را به دست بیگانگان بسپارند.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 102 (20 تا 24 شهریور 1352)، ص 16.
 
در حوزه تئاتر نیز یکی از آثاری که به نوعی بازتاب فرهنگ ملی و ایرانی بود تئاتر رستم و سهراب است، اما اجرای این نمایش آن هم از سوی گروهی هندی چنان بی‌تناسب بود که هیچ سنخیتی با زمینه‌های فعالیت هنری آنها و ماهیت داستان فردوسی نداشت.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 20 (30 آبان 1351)، ص 54.
 
حتی مقامات محلی شیراز معتقد بودند این جشن‌ها به هیچ وجه محیط اجتماعی و مذهبی شیراز را در نظر نداشت، اما آنهایی که مجری برنامه جشن هنر شیراز بودند خودشان مستقیما با مقامات بالا تماس داشتند و از مقامات محلی تبعیت نمی‌کردند.
رک: برنامه تاریخ شفاهی، مصاحبه با دکتر اسدالله نصر اصفهانی، نیویورک، بنیاد مطالعات ایران، 18 سپتامبر 1982، ص 13.
 
در حوزه موسیقی نیز تمایل برگزارکنندگان جشن به تبلیغات گسترده برای نمایندگان موسیقی غربی بود؛ به طوری که در یکی از جشن‌ها 26 برنامه در هشت روز به یک خواننده غربی اختصاص داشت و موسیقی ایرانی و کار دیگر شرکت‌کنندگان در جشن بسیار ناچیز بود.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 3 (1 مهر 1351)، ص 6.
 
گسست میان مخاطبان و موسیقی‌‎های اجراشده به‌وضوح دیده می‌شد و عموم مردم درکی از این نوع موسیقی نداشتند، اما مسئولان در پاسخ اظهار نارضایتی مخاطب، با خودکامگی می‌گفتند: در آینده نیز همین کار را خواهیم کرد و هرکه نمی‌خواهد نیاید و نبیند.
رک: خواندنی‌ها، سال 33، ش 2 (28 شهریور 1351)، ص 6.
 
بااین‌همه نکته مهم و شایان تأمل در اینجاست که با وجود فاصله عمیق‌تر مردم با محتوای برنامه‌های جشن در سال‌های بعد چرا این برنامه‌ها تا سقوط رژیم پهلوی همچنان ادامه یافت؟!
 
رابطه قدرت و فرهنگ در عصر پهلوی و تداوم برگزاری جشن هنر شیراز
رژیم پهلوی با وجود ماهیت استبدادی و بستن فضای مشارکت سیاسی و اجتماعی به روی مردم تلاش می‌کرد سیطره نظام استبدادی در عرصه سیاسی و اجتماعی را با دادن آزادی‌های اسمی در عرصه فرهنگی و عدم نظارت در حوزه فرهنگ جبران کند. در این عرصه هرچند نظارت و سانسور به طور کامل وجود داشت، اما در بی‌دولتی فرهنگ، تنها محتوای سیاسی تولیدات فرهنگی با نظارت روبه‌رو بود. به عبارتی رژیم پهلوی برپایی چنین جشن‌هایی را که بدون نظارت و سنخیت نداشتن با فرهنگ و اخلاق جامعه ایرانی به اجرا درمی‌آمد در قالب وجود آزادی در هنر و تمایل نداشتن حکومت به دخالت در امور فرهنگی تعبیر می‌کرد، اما این آزادی افسارگسیخته، که در حوزه هنر و برخی وسایل ارتباط جمعی از جمله در حوزه سینما و نمایش وجود داشت، اخلاق فردی و اجتماعی مردم و به دنبال آن اعتقادات ملی و قومی و فرهنگی جامعه ایرانی را نیز در خطر قرار داده بود تا جایی که برخی از نمایش‌هایی که منافی عفت عمومی بود درست در زمانی اجرا می‌شد که مردم روزه‌دار بودند.
رک: خواندنی‌ها، سال 37، ش 49 (12 شهریور 1356)، ص 11.
 
این اقدامات فرهنگی بازتاب گسترده‌ای در میان افکار عمومی داشت و واکنش‌های شدیدی را در جامعه ایجاد کرد. مخالفت‌ها و اعتراضات مردمی متوجه برنامه‌هایی بود که گفته می‌شد به لحاظ فرهنگی برنامه منسجمی نداشت، اما اهداف و مقاصدی که از طراحی این برنامه‌های فرهنگی مدنظر حکومت پهلوی بود اهدافی کاملا اندیشیده‌شده بود. حکومت پهلوی به دنبال اشاعه فرهنگ غربی بود. در این میان وجود آزادی‌های افراطی در حوزه هنر سرپوشی بر نبود آزادی‌های سیاسی بود. «ایران در دهه 1350ش مورد مطالعاتی جالبی بود به این معنا که چگونه دولتی اقتدارگرا با برگزاری جشن هنر شیراز مدعی آن است که به ایده‌های پیشرو غرب توجه می‌کند، درحالی‌که سخنرانی آزاد سیاسی شهروندانش را به‌شدت ممنوع کرده بود. باید گفت این مدل ناپایدار برای مدت طولانی نمی‌تواند دوام بیاورد، به‌خصوص زمانی‌که با کاهش حمایت مردمی روبه‌رو باشد».
سیاست رژیم پهلوی در عرصه فرهنگی با اقداماتی همچون برگزاری جشن هنر شیراز در نهایت برای این رژیم گران تمام شد تا جایی که حتی آنتونی پارسونز، سفیر پیشین انگلیس در ایران از این جشن و محتوای برنامه‌های آن به‌عنوان یکی از نخستین جرقه‌های انقلاب ایران یاد کرده است. او در دیدار با محمدرضا پهلوی برای نشان دادن عمق فاجعه‌ای که در جشن هنر شیراز می‌گذشت به شاه می‌گوید: اگر برخی از این نمایش‌ها در انگلیس اجرا می‌شد، بدون شک کارگردان و بازیگران آن جان سالم به در نمی‌بردند. پاسخ شاه اما جالب بود: لبخند و سپس سکوت.
رک: باقر عاقلی، نخست‌وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، تهران، ناشر جاویدان، 1370، ص 1100.
برای مطالعه بیشتر رک: روایتی از جشن هنر شیراز؛ فرهنگ و هنر به سبک رژیم پهلوی، پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر، 29 مهر 1397.
[4]. اطلاعات، 1 مهر 1346، ص 16. 
[5]. همان‌جا. 
[6]. همان‌جا. 
[7]. همان‌جا. 
[8]. همان‌جا. 
[9]. همان‌جا. 
[10]. همان، صص 1 و 14.  
[11]. همان، ص 13.   
[12]. همان‌جا.      


کد مطلب: 25545

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25545/۱-مهر-۱۳۴۶

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir