پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مهرداد پهلبد، با نام اصلی عزتالله مینباشیان، در 25 اسفند 1295 به دنیا آمد. پدر او نصرالله مینباشیان، از موسیقیدانان بنام دوره قاجار، و عمویش غلامحسین مینباشیان، رئیس اداره موزیک شهرداری و رئیس هنرستان موسیقی در دوره رضاشاه بود. پهلبد از کودکی به موسیقی علاقه داشت و نواختن ویولن و پیانو را از همان زمانها آغاز کرد. او پس از گذراندن دوران ابتدایی و دبیرستان در تهران، به دانشکده فنی دانشگاه تهران وارد شد و در سال 1320 مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ کرد و برای ادامه تحصیل به ایالاتمتحده آمریکا رفت، اما به علت جنگ جهانی دوم به سوئیس منتقل شد و مدرک معماری را از دانشگاه لوزان دریافت کرد.[1]
از ازدواج تا وفاداری به سلطنت
مهرداد پهلبد با شمس (خدیجه) پهلوی، خواهر شاه، در قاهره ازدواج کرد. شمس دومین و بزرگترین فرزند رضاشاه از ملکه تاجالملوک آیرملو و خواهر ارشد محمدرضا پهلوی بود که پیش از این با فریدون جم ازدواج کرده بود. شمس پس از کنارهگیری رضاشاه از سلطنت، از همسرش جدا شد و چندی بعد در سال ۱۳۲۴ در قاهره با مهرداد پهلبد ازدواج کرد.[2] البته واقعیت این است که روابط شمس و پهلبد به قبل از عزیمت رضاخان به تبعید باز میگردد و قبل از آن نیز، حضور آنان در دربار منع شده بود. پهلبد به دلیل آشنایی با آلات موسیقی به عنوان معلم موسیقی و مربی شمس به کاخ رفتوآمد داشت. خلقوخوی رفتاری و اخلاقی شمس چنان بود که بهراحتی دچار تغییرات روحی میشد و مانند موجودی ضعیف، روزی دچار شعف و خوشحالی و روز دیگر دچار چنان اندوه جانکاهی میشد که مرگ خود را از خدا میخواست.[3]
فریدون جم نیز بارها نسبت به این مسئله به دربار و رضاشاه شکایت کرده بود. رضاشاه که در آن زمان در تبعید به سر میبرد و در واپسین روزهای زندگی بود، با آگاهی یافتن از تصمیم شمس، یقین پیدا کرده بود که او این تصمیم را بهزودی عملی خواهد کرد؛ بنابراین بیش از این به آن نمیپرداخت. از عمده مخالفان پهلبد و جدایی شمس در دربار میتوان از محمدرضا پهلوی نام برد. در بعضی مواقع پهلبد در خاطراتش حتی به بدی از آنان یاد کرده و محیط دربار را برای خود محیطی ناسالم خوانده است.[4] بااینحال، ازدواج آنها درحالیکه برادر تاجدار شمس با آن مخالف بود، انجام شد.
مهرداد پهلبد و شمس پهلوی
شماره آرشیو: 1965- 11ع
پس از ازدواج، زن و شوهر هر دو اسلام را ترک کردند و به دیانت مسیحی (کاتولیک) گرویدند. البته باید توجه کرد که به دلیل فضای مذهبی جامعه ایران، پهلبد و شمس پهلوی پنهانی به مسیحیت کاتولیک گرویدند. بین سالهای 1324 تا 1325، مهرداد پهلبد و همسرش از ایران دور و مطرود بودند و در ایالات متحده زندگی میکردند. این دوران با پادرمیانی ملکه مادر به پایان رسید و پهلبد همراه همسرش به ایران بازگشت. پس از بازگشت، پهلبد عناوین خود را بازیافت و به نام عالیجناب مهرداد پهلبد خوانده شد. بهتدریج پهلبد به خاندان پهلوی نزدیکتر و کدورتها رفع شد. در حقیقت این ازدواج باعث شد وی به عنوان تنها داماد مورد اعتماد تاجالملوک، مادر شمس، شناخته شود.
مسافرت شمس پهلوی و مهرداد پهلبد به واتیکان
شماره آرشیو: 1539- 11ع
پنج سال پس از ازدواج مهرداد پهلبد و شمس پهلوی، و همزمان با آغاز نهضت ملی شدن نفت، ملکه مادر و دخترانش بهناچار ایران را ترک و به پاریس مهاجرت کردند. در این دوران، مسئولیت اداره خانواده و گروه همراهان به پهلبد واگذار شد و او همچنین مدیریت داراییهای ملکه پهلوی را برعهده گرفت.[5]
با بازگشت پهلبد، وی با توجه به علاقهاش به موسیقی و هنر، به سرپرستی اداره کل هنرهای زیبا منصوب شد و پس از طی مراحلی، در سال 1343 در کابینه حسنعلی منصور به ریاست وزارت فرهنگ و هنر رسید. او تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کابینه شریفامامی در این سمت باقی ماند. گفتنی است در دوره وزارت وی، هماهنگ با سیاست کلی رژیم، برای پرورش ذائقه فرهنگی و هنری غربی تلاش فراوانی شد.[6]
شمس پهلوی، همسر پهلبد، در سیاست مداخلهای نداشت و بیشتر به امور خانواده و فعالیتهای اقتصادی زیر لوای امور خیریه مشغول بود. وی ریاست عالیه جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن حمایت از حیوانات را برعهده داشت و در کاخ خود واقع در مهرشهر، پنجاه کیلومتری تهران، بیش از پنجاه سگ، گربه و پرندههای مختلف نگهداری میکرد؛ همچنین، در محوطه کاخ، عبادتگاه مسیحی کوچکی ساخته بود که از خارج محوطه بهخوبی دیده میشد. این موضوع گاه بحثهایی را در میان افراد مختلف بهوجود میآورد، اما هرگز به ابعاد مهمی نرسید.[7]
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی
همانطور که گفته شد، پس از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت محمد مصدق، مهرداد پهلبد به معاونت هنری وزارت فرهنگ منصوب شد. در سال 1343 و در جریان تغییرات معروف به انقلاب سفید، او به کابینه حسنعلی منصور پیوست و به مدت چهارده سال وزارت تازه تأسیس فرهنگ و هنر را برعهده گرفت. در این دوره، مسئولیتهای مربوط به موسیقی، تئاتر، فیلم و کتاب (از جمله بازبینی و صدور مجوز کتاب) زیر نظر این وزارتخانه بود. در این دوران، مهرداد پهلبد سهم مهمی در ترویج و توسعه هنرهای غربی در ایران داشت و تأسیس گروه کُر ملی ایران را به آلفرد ماردویان سپرد. بااینحال، وی با برخی نهادهای درباری به مشکل برخورد و فعالیتهای وزارت فرهنگ و هنر تحت تأثیر نهادهای فرهنگی زیر نظر فرح پهلوی قرار گرفت. یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی پهلبد، تجملگرایی و تشریفات درباری بود که باعث بدگمانی روشنفکران و نویسندگان نسبت به این وزارتخانه شد.[8]
کارگزار سانسور
پهلبد بهعنوان وزیر فرهنگ و هنر، منابع و بودجههای فرهنگی را ناعادلانه توزیع میکرد. بیشتر بودجهها به برنامههای بزرگ و پرهزینه مانند جشن هنر شیراز اختصاص مییافت؛ یعنی برنامههایی که عمدتا برای جذب نخبگان و میهمانان خارجی طراحی شده بود و درنتیجه عموم مردم کمتر از این منابع بهرهمند میشدند. این سیاست تبعیضآمیز موجب شد بسیاری از هنرمندان و فرهنگدوستان داخلی احساس بیعدالتی کنند.[9]
پهلبد، در سمت وزیر فرهنگ و هنر در دو دهه پایانی رژیم پهلوی، سهم مهمی در سانسور و محدودیت انتشار آثار هنری و فرهنگی داشت. او مسئولیت تصویب و اجرای قوانینی را بر عهده داشت که باعث توقیف بسیاری از فیلمها و کتابهای نوگرا و ارزنده آن دوران میشد. یکی از اقدامات بارز وی در این زمینه، تصویب «آییننامه نظارت بر نمایش فیلم» در سال ۱۳۴۵ بود. این آییننامه سیزده بندی مواردی را که نمیبایست در فیلمها نمایش داده میشد، مشخص میکرد. اگرچه در این بندها به ظاهر منع اهانت به دین اسلام و مذهب شیعه اثنیعشری نیز گنجانده شده بود، اما اصل ممنوعیتها اسائه ادب به مقام سلطنت و خاندان پهلوی، توهین به مقامات دولتی و نظامی، نمایش صحنههایی که حاکی از شورش یا سوءقصد علیه دولت باشند، بود.[10]
در دوره وزارت پهلبد، وزارت فرهنگ و هنر به جای حمایت از خلاقیت و نوآوری، بیشتر به مکانی برای تشریفات و تجملات تبدیل شده بود و بسیاری از شهروندان آن را بخشی از دربار شاهنشاهی میدانستند. در حقیقت پهلبد بهشدت به دربار و محمدرضا پهلوی وابسته بود و این وابستگی سیاسی بر تصمیمات فرهنگی او تأثیر میگذاشت. بسیاری از سیاستهای فرهنگی و هنری پهلبد هماهنگ با منافع دربار و حفظ قدرت سیاسی شاه طراحی شده بودند و کمتر به نیازهای واقعی جامعه توجه میکردند. این امر باعث شد فرهنگ و هنر به ابزار سیاسی تبدیل شود و استقلال هنری و فرهنگی زیر سؤال رود.[11]
مهرداد پهلبد و شمس پهلوی در دیدار با شعبان جعفری
شماره آرشیو: 3117-11ع
پایان زندگی
مهرداد پهلبد در اواخر دوره پهلوی و پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران، همراه همسرش شمس پهلوی و ملکه مادر از کشور خارج شد. آنها پس از اقامت در کشورهای مختلف، سرانجام در کالیفرنیای آمریکا مستقر شدند. پهلبد تا زمان درگذشت ملکه مادر، به او نزدیک بود و در کنار او زندگی میکرد. شمس پهلوی در سال ۱۳۷۶ و مهرداد پهلبد نیز در سال ۱۳۹۷ در ۱۰۱ سالگی درگذشتند.[12]
پینوشتها:
[1].
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 168.
[2]. عرفان قانعی،
در دامگه حادثه: بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، لسآنجلس، شرکت کتاب، 1391، ص 206.
[3]. جلال اندرزمانیزاده و مختار حدیدی،
پهلویها: خاندان پهلوی به روایت اسناد، ج 2: فرزندان رضاشاه، تهران، مؤسسه فرهنگی، پژوهشی چاپ و نشر نظر، 1378، ص 105.
[5]. کاظم مطلق،
خاطرات تاجالملوک: ملکه پهلوی (مادر محمدرضاشاه)، تهران، آفرینه، 1394، صص 411-430.
[6]. هوشنگ پیرنظر،
هر چه کاشتیم درو کردیم: خاطراتی از کارگزاران رژیم گذشته و روند نوسازی سازمانهای اداری در ایران، تهران، علم، چ دوم، 1386، صص 254-255.
[7]. سعید قانعی و رویا کمالیان،
شمس پهلوی در گذرگاه تاریخ (زندگی و بیوگرافی شمس پهلوی از تولد تا مرگ) به انضمام: نامهها، اسناد، مدارک، خاطرات و ...، تهران، بهآفرین، 1390، صص 1022.
[8].
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، همان، ص 166.
[9]. روحالله حسینیان،
چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (1356 - 1343)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 422-423.
[10]. پروین رستمی، روحالله بهرامی و محسن رحمتی، «تأثیر تقابل سنت و تجدد بر سینمای ایران در عصر پهلوی دوم (سالهای 1332-1357 ش)»،
پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، ش 1 (تابستان 1398)، صص 44-48.
[12]. خبرگزاری تحلیل خبر آنلاین، «
شوهر شمس پهلوی و مرد همیشه وزیر دولت شاه، در ۱۰۱ سالگی درگذشت»، قابل دسترس در:
B2n.ir/r42801