پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ عباسمیرزا، ولیعهد فتحعلیشاه قاجار، در سال ۱۱۶۸ش (۱۷۸۹م) در تبریز متولد شد. او از خاندان قاجار بود و از همان کودکی در محیطی سلطنتی بزرگ شد. پدرش فتحعلیشاه، دومین شاه قاجار، سهم مهمی در تربیت و آموزش او داشت. عباسمیرزا، به دلیل آنکه بزرگترین فرزند پسر شاه بود، خیلی زود به ولیعهدی انتخاب شد و به دلیل هوش و استعدادش فتحعلیشاه به او توجه خاصی داشت.[1] در دوران کودکی در دربار شاهی آموزشهای سنتی همچون خواندن قرآن، ادبیات فارسی، فلسفه اسلامی و تاریخ برای او در نظر گرفته شد؛ همچنین او در زمینه هنرهای نظامی و جنگاوری آموزش دید و از معلمان بنام آن دوران بهرهمند شد. عباسمیرزا علاوه بر بهرهمندی از آموزشهای دینی و علمی، به دلیل قرار داشتن در موقعیت ولایتعهدی، از همان ابتدا در مسائل حکومتی و سیاسی نیز شرکت داده میشد.[2]
عباسمیرزا در نوجوانی
وی حاکمیت منطقه آذربایجان را در دست گرفت و بهمرور فرمانده نظامی شایستهای شد. درک و دانش بالای او در امور نظامی باعث شد در بسیاری از جنگهای مهم ایران علیه دشمنان خارجی، بهویژه روسیه، شرکت کند. به دلیل ولیعهد بودن، عباسمیرزا از جوانی به مسائل استراتژیک و تصمیمگیریهای کلان دولتی نیز وارد شد. آموزشهای او نهتنها بر پایه سنتهای ایرانی بود، بلکه از تحولات نظامی و سیاسی اروپا نیز تأثیر پذیرفت.[3]
عباسمیرزا و جنگهای ایران و روسیه
عباسمیرزا یکی از فرماندهان مهم ارتش ایران در دو جنگ بزرگ ایران و روسیه بود. اولین جنگ میان ایران و روسیه، که از سال ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳م طول کشید، بهدلیل اختلافات ارضی میان دو کشور در منطقه قفقاز آغاز شد. عباسمیرزا، فرمانده نیروهای ایرانی، تلاش کرد از سرزمینهای ایران در برابر تجاوزات روسیه دفاع کند. بااین حال، به دلیل ناتوانی ارتش ایران در برابر ارتش مدرن و مجهز روسیه، ایران مجبور شد به امضای عهدنامه گلستان تن دهد.[4] بر اساس این عهدنامه، بخشهای وسیعی از قفقاز شامل گرجستان، داغستان و بخشهایی از ارمنستان به روسیه واگذار شد. در جنگ دوم ایران و روسیه که از سال ۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸م رخ داد، عباسمیرزا تلاش کرد با استفاده از مستشاران نظامی اروپایی و بهکارگیری روشهای مدرن، ارتش ایران را بازسازی کند، اما این جنگ نیز با شکست ایران به پایان رسید و عهدنامه ترکمانچای امضا شد. این عهدنامه نیز به از دست رفتن بیشتر سرزمینهای شمالی ایران منجر شد.
جنگهای ایران و روس، ناتوانی نیروهای نظامی در تقابل با ارتش منظم دولت مقتدر روسیه، ضرورت ایجاد یک نیروی نظامی یکدست و متمرکز دولتی را آشکار کرد. با توجه به همین ضرورت، عباسمیرزا برای تشکیل قشون منظم، اقداماتی مانند استخدام کارشناسان نظامی از کشورهای مختلف، ایجاد کارخانههای اسلحهسازی، تشکیل نخستین واحدهای منظم نظامی انجام داد، اما این اصلاحات سرانجام به شکست انجامید؛ البته با وجود این شکستها، عباسمیرزا بهعنوان فرماندهای شجاع و استراتژیست ماهر شناخته شد و همچنان به تلاشهایش برای تقویت ارتش و کشور ادامه داد.[5]
عباسمیرزا در حال بازدید از ارتش (اثر اللهوردی افشار؛ ۱۸۱۶م)
روابط خارجی عباسمیرزا
عباسمیرزا نه تنها در امور داخلی ایران و اصلاحات نظامی فعال بود، بلکه در حوزه سیاست خارجی نیز تلاشهای مهمی برای تقویت روابط ایران با قدرتهای خارجی انجام داد. دوران ولیعهدی او همزمان بود با تحولات جهانی و قدرتگیری امپراتوریهای اروپایی. عباسمیرزا با توجه به شکستهای ایران در جنگهای ایران و روسیه، نیاز به برقراری تعاملات قویتر با قدرتهای اروپایی را بهخوبی درک کرد. او در دوران فرماندهی خود، بارها با دیپلماتها و مستشاران نظامی از کشورهای مختلف مانند فرانسه، انگلستان و حتی عثمانی ملاقات و مذاکره کرد. این تعاملات نه تنها با هدف تقویت نظامی و جذب دانش فنی از اروپا انجام میشد، بلکه عباسمیرزا به دنبال جلب حمایت سیاسی کشورهای غربی نیز بود تا توازن قوا را در برابر روسیه برقرار کند.[6]
عباسمیرزا از مشاوران نظامی فرانسوی برای آموزش ارتش ایران بهره برد و با انگلستان نیز درباره همکاریهای نظامی و تجاری مذاکره کرد. اگرچه برخی از این تعاملات نتیجه مثبتی نداشت، تلاشهای او زمینهساز برقراری ارتباطات گستردهتر ایران با جهان غرب در دورههای بعدی شد. عباسمیرزا، فردی با نگاه باز و آگاه از تحولات جهانی بود و ازهمینرو سیاست خارجی ایران را به سمت تعاملات جدید هدایت کرد که تأثیرات آن تا سالها بعد در روابط ایران با اروپا مشهود بود.[7]
عباسمیرزا و اصلاحات نظامی و نوسازی ایران
یکی از هدفهای اصلی عباسمیرزا پس از مشاهده شکستهای ایران در جنگ با روسیه، نوسازی و اصلاحات اساسی در ارتش و دولت بود. عباسمیرزا به این باور رسیده بود که ایران برای مقابله با قدرتهای اروپایی نیاز به ارتشی مدرن و مجهز دارد. به همین منظور، او از مشاوران و مستشاران نظامی کشورهایی مانند فرانسه و انگلستان دعوت کرد تا به او در نوسازی ارتش ایران کمک کنند. این مستشاران آموزشهای نظامی مدرن را به سربازان ایرانی ارائه دادند و به آنها شیوه استفاده از تسلیحات جدید را آموختند.[8] عباسمیرزا همچنین به تأسیس مدارس نظامی اقدام کرد تا افسران جوان ایرانی بتوانند از آموزشهای مدرن بهرهمند شوند. او به نظم و انضباط نظامی اهمیت ویژهای میداد و تلاش میکرد ساختار فرماندهی ارتش را بهبود بخشد. علاوه بر اصلاحات نظامی، عباسمیرزا در زمینههای اداری و اقتصادی نیز به دنبال نوسازی کشور بود. او در دوران حکومت خود در آذربایجان، نظام مالیاتی را بهبود بخشید و کوشید فساد را در دستگاه دولتی کاهش دهد. هرچند اصلاحات عباسمیرزا به دلیل محدودیتهای داخلی و خارجی بهطور کامل موفقیتآمیز نبود، این اقدامات زمینهساز تحولات آینده در دوره قاجار شد. تلاشهای او، که پیشگام نوسازی در کشور بود، تأثیرات ماندگاری بر تاریخ معاصر ایران داشت.[9]
شاهزاده عباسمیرزا نایبالسلطنه (اثر میرزا بابا حسینی؛ ۱۲۱۸ش)
اقتدار نظامی؛ اساس دولت
نظریه ترقی در پرتو اقتدار نظامی، اندیشه محوری عباسمیرزا و پاسخ اصلی وی در ایجاد دگرگونی سیاسی و اجتماعی بهشمار میآمد. اقتدار نظامی روسیه و جسارت آن برای هجوم به خاک ایران و از طرف دیگر، پیروزیهای ناپلئون بناپارت و اوضاع پیشرفته اروپا در شکلگیری اندیشه محوری عباسمیرزا، یعنی ترقی در پرتو اقتدار نظامی، تأثیر بسیاری داشت. قرن نوزدهم میلادی در تاریخ جهان، دوره رقابتهای گسترده نظامی و عصر جنگهای عدیده برای بسط قلمرو نفوذ سیاسی و تجاری بهشمار میآمد. عباسمیرزا به طرق مختلف، از اخبار نبرد قدرتهای بزرگ و کوچک مطلع بود و این فضای نظامی بیشازپیش وی را به سمت اندیشه ترقی در پرتو اقتدار نظامی سوق داد. عباسمیرزا بهشدت بر آن بود تا از طریق آفریدن سپاهی قدرتمند و نوین، هم از دستاندازی روسها به خاک ایران جلوگیری کند و هم با اتکا به این قدرت، دیگر سیاستهای نوسازی خود را تحقق بخشد. همین عوامل باعث شد وی یگانه راه نجات مملکت را همان بنای نظام جدید بر پایه قشون نوین بداند؛ پس بیدرنگ تمام تلاش خود را در جهت نوسازی قشون و تدارک ارتش قدرتمند به کار گرفت.[10] به عبارتی دیگر، عباسمیرزا همانند بسیاری از همعصران خود در خاورمیانه و شمال آفریقا به این نتیجه رسیده بود که هم بقای دودمان قاجار و هم کشورش بستگی به ارتقای قدرت ارتش ایران به سطح ارتشهای اروپایی دارد و با تقلید از سازمان نظلامی این ارتشها، این امر ممکن است.[11]
مرگ عباسمیرزا و میراث او
بعد از عهدنامههای گلستان و ترکمنچای، عباسمیرزا با حمایت روسیه به هرات حمله و آنجا را محاصره کرد، اما بهناگاه به دستور فتحعلیشاه فراخوانده شد. عباسمیرزا در 2 آبان 1212ش بعد از بازگشت از زیارت امام رضا(ع) حالش وخیم شد و بر اثر بیماری مزمن در 44 سالگی در مشهد درگذشت. او وصیت کرد که در صحن مطهر حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شود.[12] عباسمیرزا یکی از ولیعهدان زبده قاجار شناخته میشد و بسیاری امید داشتند که در صورت رسیدن به تخت سلطنت، اصلاحات گستردهای در ایران انجام خواهد داد. عباسمیرزا تا آخرین روزهای زندگیاش بهدنبال نوسازی کشور و تقویت ارتش بود، اما مرگ زودهنگامش این فرصت را از او گرفت. با وجود اینکه او هرگز به سلطنت نرسید، میراثش در تاریخ ایران باقی ماند. تلاشهای عباسمیرزا برای مدرنسازی ارتش و دولت نقطه شروعی برای اصلاحات بعدی در دوره قاجار تلقی میشود.[13]
محل دفن عباسمیرزا؛ رواق دارالحُفاظ
پینوشتها:
[1]. زهرا جمالی،
عباسمیرزا رادمردی از تبار قاجار (فرازهایی از زندگی عباسمیرزا قاجار)، تهران، همداد، 1398، صص 5-10.
[2]. هوشنگ طالع،
عباسمیرزا، تهران، سمرقند، چ سوم، 1398، صص 10-14.
[3]. امینه پاکروان،
عباسمیرزا و فتحعلیشاه: نبردهای دهساله ایران و روس، ترجمه صفیه روحی، تهران، نشر تاریخ ایران، چ دوم، 1397، صص 9-18.
[4]. مهدی وجدانی،
عباسمیرزا، تهران، قلم نو، 1390، صص 30-41.
[5]. شیوا متینیتازهکن،
پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی تصویب کاپیتولاسیون در عهدنامه ترکمنچای، تهران، ندای سهند، 1403، صص 24-30.
[6]. منصوره نظام مافی، «عوامل مؤثر در تعیین سیاست خارجی ایران در عهد آغا محمدشاه و فتحعلیشاه قاجار»،
مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش 0 (شهریور 1349)، صص 142-150.
[7]. سیدمصطفی موسوی طبری،
عباسمیرزا قاجار، شرح حال و سیاست و خدمات او، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1353، صص 132-150.
[8]. حسین مکی،
زندگانی میرزا تقیخان امیرکبیر، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1396، صص 128-130.
[9]. استفانی کرونین،
جنگ و صلح در ایران دوره قاجار: ساختن یک ارتش نو، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مرکز، 1389، صص 7-30.
[10]. غلامحسین زرگرینژاد، «عباسمیرزا نخستین معمار در ایران معاصر»،
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ش 5 (1386)، صص 85- 87.
[11]. استفانی کرونین،
ارتش و دولتسازی در خاورمیانه مدرن: سیاست، ناسیونالیسم و اصلاحات نظامی، ترجمه غلامرضا علیبابایی، تهران، اداره نشر وزارت امور خارجه، 1394، ص 55.
[12]. فرزام اجلالی،
بنیان حکومت قاجار: نظام سیاسی ایلی و دیوانسالاری مدرن، تهران، نشر نی، چ دوم، 1383، ص 29.
[13]. غلامحسین زرگرینژاد، همان، صص 80- 84.