پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمد منتظری، فرزند آیتالله شیخ حسینعلی منتظری، در سال 1323ش در خانوادهای روحانی در شهرستان نجفآباد اصفهان به دنیا آمد. پس از سپری کردن دوران خردسالی در ایامی که ایران دستخوش مبارزات ملی کردن صنعت نفت بود و در جوشوخروش فراوان قرار داشت، راهی مدرسه شد. محمد همراه با فراگیری درسهای دبستان، برای کمک به گذران زندگی خانواده، نخست، به کشاورزی و سپس، به کارگری در کارگاه ریختهگری مشغول شد. او زیر نظر پدرش پرورش یافت و پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به توصیه و ارشاد پدر، به تحصیل علوم حوزوی مشغول شد و بر همین اساس از نجفآباد فاصله گرفت.
محمد در سال 1337ش به منظور تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد و در مدارسی همچون مدرسه حجتیه و مسجد امام و مدرسه فیضیه علم آموخت و نزد استادانی چون امام خمینی، آیتالله محقق داماد و آیتالله مشکینی شاگردی کرد. او همزمان با اوجگیری نهضت امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش علیه حکومت پهلوی، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و تا پایان زندگی به مبارزه در جبهه انقلاب اسلامی ادامه داد.
قدم گذاردن در میدان مبارزه
محمد منتظری مبارزات سیاسی خود را از سال 1341ش درحالیکه فقط هجده سال داشت، آغاز کرد. در این سال، او مبارزه را با نوشتن اعلامیه شروع کرد. لباس کارگران را میپوشید و اعلامیههای مخفی را علیه رژیم پهلوی در تیراژی وسیع پخش میکرد. در گزارشی که در مهر سال 1346ش به ساواک رسیده آمده است: «محمدعلی منتظری که فعلا زندانی میباشد قبل از دستگیری به یکی از دوستانش گفته بود: من خودم ماشین پلیکپی در نجفآباد اصفهان دارم و اعلامیهها [امام خمینی] را با آن تکثیر و توزیع مینمایم».[1] همچنین، منتظری به مطالعه نشریات و کتب سیاسی روی آورد و حتی به منظور آشنا کردن طلبهها با مسائل و رویدادهای سیاسی کشور، در قم چندین کتابخانه سیاسی سیار در مدارس فیضیه، دارشفاء، عبدالرحیمخان معروف به خان و حجتیه ایجاد کرد تا طلبهها از آن بهرهمند شوند.[2]
شهید محمد منتظری پس از معمم شدن، در اولین دستگیری خود در زندان قصر
محمد منتظری از آغاز نهضت امام جزء طلبههای بسیار فعال و پرتحرک در عرصههای گوناگون نهضت بود؛ بهطوری که امضا گرفتن در ذیل بسیاری از اعلامیهها علیه رژیم به مدد او انجام میشد. براساس گزارشهای متعدد ساواک، منتظری در حین مبارزه چندینبار دستگیر و زندانی شد. نخستین بار، هنگام دستگیری امام خمینی(ره) در پی اعتراض به قانون اعطای مصونیت قضایی به مستشاران نظامی آمریکا (کاپیتولاسیون) در آبان 1343ش دستگیر شد. در دیماه 1343ش، بار دیگر بهدلیل حمایت از مواضع امام خمینی(ره) بازداشت شد. به دنبال ادامه مبارزه، دوباره در اردیبهشت 1344ش، بازداشت و به زندان قزلقلعه تهران فرستاده شد. منتظری پیرو مکتب امام خمینی بود؛ و ازهمینرو در مرداد 1345ش، بار دیگر به دلیل پخش اعلامیههای امام در حرم حضرت معصومه(س) دستگیر شد. در این مرحله از بازداشت بود که به سه سال حبس محکوم گردید. وی در دوران محکومیت انواع و اقسام شکنجههای شدید روحی و جسمی را متحمل شد، اما در مقابل آن شکنجهها مقاومت کرد و ساواک نتوانست او را به تسلیم شدن وادار کند. مقاومت و پایداری سرسختانه محمد منتظری در برابر شکنجههای ساواک، تحسین همگان را برانگیخت؛ تا جاییکه او در میان زندانیان سیاسی زندان قزلقلعه به «قهرمان روحانیت» معروف شد.[3]
در نهایت، منتظری در سال 1347ش توسط دادگاه تجدیدنظر اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی با التزام و تعهد به اینکه به شهر قم بازنگردد، به صورت مشروط آزاد شد، ولی این التزام عملی نشد و او پس از مدت کوتاهی به قم رفت و با همفکران خود ارتباط برقرار کرد. او درباره فعالیتهای خود پس از آزادی از زندان گفته است:
«... پس از آزاد شدن وارد یک سلسله فعالیتهای تشکیلاتی شدم و نقشه میکشیدم برای کارهای مسلحانه و کادرسازی؛ در اینجا با یک سلسله مشکلات مواجه شدم؛ یعنی دیدم آنهایی که مذهبی هستند معمولا بینش سیاسی ندارند و آنهایی که بینش سیاسی دارند در خط اسلامی نیستند؛ مسلمان هستند، اما مسائلی را مطرح میکنند که با اسلام جور درنمیآید. با خودم گفتم باید از صفر شروع کرد؛ بر همین اساس شروع به کادرسازی نمودم و در این جهت پیشرفتهایی نیز کرده بودیم...».[4]
محمد منتظری در سال 1350ش فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی و ضدیت با رژیم پهلوی را به اوج خود رسانید. بر همین اساس، ساواک مجددا تصمیم گرفت وی را دستگیر کند و بنابراین او را بهشدت زیر نظر گرفت و تعقیب کرد، اما وی توانست از دست نیروهای امنیتی بگریزد. از این دوران به بعد سطح داخلی مبارزات منتظری علیه رژیم پهلوی پایان یافت و دوره دیگری از مبارزه وی آغاز شد.
فعالیتهای سیاسی بینالمللی
در پی کنترلها و مراقبتهای شدید ساواک، محمد منتظری ناگزیر شد به خارج از کشور برود و نزدیک به ده سال زندگی پنهانی با نامهای مستعار را به جان خریدار شود. نخست به پاکستان رفت و با رهبران مذهبی، چون ابوالاعلی مودودی، از چهرههای دینی پاکستان و وابسته به جماعت اسلامی و مولانا مفتی محمود، رهبر جمعیت علمای پاکستان، ارتباط یافت.[5] او هنگامی که در شهر کویته اقامت داشت، بهمرور با مبارزان افغانی آشنا شد و با آنها اساس مبارزه با ظاهرشاه را پیریزی کرد. علاوه بر این، خود به افغانستان مسافرت کرد و بعدها از کادرهای یک گروه مبارز و مسلح شد. منتظری در افغانستان نیز دستگیر شد و مدتی بعد با کوشش عدهای از علما آزاد گردید.
شهید محمد منتظری در لباس مبدل، در دوره فعالیت مبارزاتی در خارج از کشور
محمد منتظری تقریبا پس از یک سال فعالیت در کشورهای پاکستان و افغانستان در سال ۱۳۵۲ش به شهر نجف در کشور عراق رفت و فعالیتهای انقلابی خود را در آنجا پیگرفت. او در درس امام هم حاضر میشد. در آنجا همراه با طلبههای مبارز و پناهنده ایرانی، گروهی به نام «روحانیون مبارز خارج از کشور» را پایهریزی کرد. منتظری در کنار فعالیتهای سیاسی و فرهنگی، به آموزش چریکی پیکارگران ایرانی در عراق نیز دست زد.[6] وی در ۱۳۵۴ش راهی لبنان شد. در لبنان هم همچون عراق، همراه با کارهای فرهنگی و انقلابی، آموزش جنگ چریکی به مبارزان را آغاز کرد. محمد منتظری از همکاری سازمان الفتح نیز برخوردار بود و خود در اردوگاه فداییان فلسطینی در لبنان آموزش نظامی دید. در لبنان، همراه یاران خود در کنار پیکارگران فلسطینی و لبنانی با اسرائیلیها جنگید.[7]
او دامنه جهاد خود را از خاورمیانه به اروپا هم کشاند. وی در آن زمان با نام مستعار «سمیعی» به پاریس میرفت و میآمد و سخنرانیهای امام را با کمک انجمن اسلامی لندن، در میان انجمنهای اسلامی اروپا و آمریکا پخش میکرد. محمد منتظری در 1 آبان ۱۳۵۶ش هنگام شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی(ره)، در لندن بود و توانست به کمک انجمن اسلامی این شهر و دیگر شهرهای انگلیس، راهپیمایی باشکوهی در خیابانهای لندن برپا کند.[8]
منتظری، پس از درج نوشته توهینآمیز روزنامه «اطلاعات» درباره امام(ره) در ۱۷دی ۱۳۵۶ش، بار دیگر برای افشاگری علیه حکومت شاه، در کشور فرانسه اعتصاب روحانیون مبارز را در کلیسای سنتمری برگزار کرد.[9] با ورود امام خمینی به نوفل لوشاتو در پاریس، محمد به فرانسه رفت و مبارزه خود را در آنجا دنبال کرد. پس از بازگشت امام(ره) از تبعید و اقامتشان در مدرسه علوی، محمد منتظری و گروه آموزشیافته وی، بخشی از مسئولیت پاسداری و حفظ امنیت این مکان را به عهده گرفتند.[10]
از تأسیس اولین واحد سپاه پاسداران تا شهادت
محمد منتظری همانگونه که در سالهای پیش از 1357ش به تلاش بیوقفهای برای به نتیجه رسیدن انقلاب اسلامی دست زد، پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان تحرک خود را حفظ کرد و در زمینه سازماندهی نیروهای پراکنده انقلاب در قالب تشکیل کمیتههای انقلاب، و نیز دستگیری و قلع و قمع کردن ضد انقلاب و تقویت نهادهای انقلابی فعالیتهای شایان توجهی انجام داد. یکی از اقدامات مهم او در این دوره تأسیس اولین واحد سپاه پاسداران با موافقت امام خمینی و نیز آیتالله بهشتی بود. منتظری برای این کار بهترین افراد را جذب کرد و آموزش داد.[11] همچنین، او سازمان انقلابی تودههای جماهیر اسلامی با اسم مخفف «ساتجا» را نیز تشکیل داد که دربرگیرنده نیروهایی برای صدور انقلاب اسلامی به کشورهای خاورمیانه بود. محمد منتظری همچنین در تأسیس سفارت فلسطین، که از اقدامات بسیار مهم انقلاب در دوران اولیه پیروزیاش بهشمار میآید، حضور فعال و پراهمیتی داشت.
شهید محمد منتظری در حال سخن گفتن در یکی از جلسات گروه ساتجا در سال 1359
افزون بر این، وی در همین دوره سمتهای گوناگون دیگری را برعهده گرفت. در دوران تأسیس مجلس شورای اسلامی و شورای عالی دفاع، وی علاوه بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نمایندگی مجلس را در شورای عالی دفاع و نمایندگی امام را در هیئت بازرسی شایعه شکنجه نیز برعهده داشت.
سرانجام، حجتالاسلام محمدعلی منتظری، در شامگاه 7 تیرماه 1360ش، همراه آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی و دیگر یاران ایشان، بر اثر انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در آتش کینه منافقین (سازمان مجاهدین خلق) سوخت و درحالیکه فقط 37 سال داشت، به شهادت رسید. پیکر شهید محمد منتظری در شهر قم و در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
پینوشتها:
[1].
یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ حجتالاسلام شهید محمدعلی منتظری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 63.
[2]. احمد صادقی اردستانی،
زندگینامه شهید محمد منتظری، قم، دفتر نشر محمد، 1362، ص 39.
[3].
فرزند اسلام و قرآن (دفتر اول)، ویژهنامه شهید محمد منتظری، واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1362، صص 54-53.
[5]. احمد صادقی اردستانی، همان، صص 45-47.
[6]. علی جنتی،
خاطرات علی جنتی، به کوشش سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 106-107.
[7]. ماهنامه
شاهد یاران؛ ویژهنامه محمد منتظری، ش 48 (1388)، ص 71.
[8]. احمد صادقی اردستانی، همان، ص 53.
[9]. «سلوک مبارزاتی شهید منتظری» (گفتوشنود با جلالالدین فارسی)، ماهنامه
شاهد یاران، همان، ص 39.
[10]. محسن کاظمی،
خاطرات احمد احمد، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1379، ص 471.
[11]. داوود علیبابایی،
بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟، ج 5، تهران، امید فردا، 1386، ص 184.