نگرانی شدید ساواک از هماهنگی مراجع علیه شاه در سفر احتمالی پهلوی به عراق!
بر اساس یک سند ساواک به تاریخ ۵ بهمن ۱۳۴۶ که در روز 6 بهمن نیز پیگیری شد «پس از انتشار خبر مربوط به مسافرت شاهنشاه آریامهر به کشور عراق و استقبال آیتالله حکیم از شاهنشاه آریامهر، آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی نامهای جهت آیتالله شریعتمداری به قم ارسال و طی آن خواسته است که با اعزام شخص مورد اعتمادی به نجف اشرف، آیتالله حکیم را از استقبال شاهنشاه آریامهر منصرف نماید. دستور فرمایند سریعا تعیین نمایند که آیا از طرف محلاتی نظیر چنین نامهای جهت سایر آیات نیز ارسال شده است یا خیر؟ و نتیجه را تلگرافی اعلام نمایند».[1]
در روز 6 بهمن نیز طی تلگرافی از ساواک مرکز به ساواک قم تصریح شده است: «توجه آن ساواک را به رعایت حفاظت در مورد خبر بهدستآمده جلب و اضافه مینماید بههیچوجه نباید عوامل آیتالله شریعتمداری و گلپایگانی اطلاع پیدا نمایند که ساواک مشغول تحقیق روی این نامه میباشد. عدم رعایت دستورات صادره ضمن آنکه لطمه به عملیات ساواک وارد خواهد نمود، سبب سوخته شدن منابع باارزش نیز خواهد شد. به فرموده مسئول اجرای دستورات شخص رئیس ساواک میباشد».[2]
«وزارتخانهها حق ندارند علیه یکدیگر به دادگستری شکایت کنند»
«تهرانمصور» نوشت: نخستوزیر به همه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی نوشته است که از این پس حق ندارند علیه یکدیگر در مراجع قضایی اقامه دعوی کنند.
آقای امیرعباس هویدا در بخشنامهای که خطاب به وزرا فرستاده به آنها یادآور شده است: چنانچه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی در مواردی علیه یکدیگر شکایات و اختلافاتی دارند، بههیچوجه نبایستی به دادگستری شکایت کنند، بلکه از طریق «کدخدامنشی» و «وساطت مقامات عالیه وزارتخانهها»اختلافات خود را حل کنند. در غیر این صورت، وزارتخانه یا مؤسسه شاکی بایستی شکایت مورد ادعا را بهتفصیل به شخص نخستوزیر گزارش دهد تا در کمیسیونی با حضور ایشان اختلافات حل گردد.[3]
تجلیل از ذکاءالملک فروغی با ساخت مجسمه!
«تهرانمصور» نوشت: به منظور تجلیل از خدمات یکی از رجال نامی ایران مرحوم محمدعلى فروغى (ذکاءالملک) در طرح جدید میدان تجریش، که به قولی قرار است تبدیل به تفرجگاه نمونه تهران و ایران گردد، نصب مجسمه بزرگی از ذکاءالملک پیشبینی گردیده است.
این مجسمه زیر نظر اساتید مجسمهسازی دانشکده هنرهای زیبا ساخته خواهد شد و ضمنا معرف پیشرفت هنر مجسمهسازی در ایران نیز خواهد بود.[4]
هویدا تغییر منازل نمیدهد!
«تهرانمصور» نوشت: با وجودی که اعلام گردید کاخ والاحضرت شمس از طرف دولت خریداری شده و از این پس نخستوزیران در آن اقامت خواهند نمود، معهذا آقای هویدا، که اولین نخستوزیری است که میتواند از این مزیت تازه نخستوزیری برخوردار شود، تصمیم ندارد از «شمیران شهر» اسبابکشی کرده و در خانه مجلل جدید مقیم شود.
آقای هویدا قبل از ازدواج در دروس اقامت داشتند و بعد از ازدواج در منزل همسرشان در زعفرانیه رحل اقامت افکندهاند و چون خانم هویدا در منزل تأسیساتی برای پرورش گل بهوجود آوردهاند، لذا ترجیح میدهند که در خانه فعلی بمانند.[5]
رابطه با آفریقا با سفر فاطمه پهلوی و لیلی هویدا به کنیا!
«تهرانمصور» نوشت: هفته گذشته والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و خانم لیلی هویدا برای بازدید چندروزه به کنیا مسافرت کردند.
هفته آینده نیز هیئت بازاریاب اتاق بازرگانی ایران با شرکت نمایندگان گروههای مختلف صنعتی رهسپار آفریقا خواهد شد.
گفته شد در وزارت خارجه نیز مطالعه جهت تأسیس نمایندگیهای سیاسی در پارهای از کشورهای آفریقایی تحت بررسی میباشد.[6]
شرایط شهردار شدن!
«تهرانمصور» نوشت: «اطلاعات» کاریکاتوری داشت که یک میمون را در سه حال نشان میداد: در یک حال با دو دست جلوی دهانش را گرفته بود، در شکل دوم با دو دست گوشهایش و در شکل سوم با دو دست چشم هایش را و زیر آن نوشته بود: «شرایط شهردار شدن»!
بنده به این کاریکاتور چند اعتراض دارم: چشم بسته و گوش بسته و دهان بسته اگر شرایط کاری باشد شرایط شهردار شدن نیست برای اینکه ماشاءالله هزار ماشاءالله شهردارها عوض همه چیز دهانشان باز است آن هم باز باز، برای حرافی، برای تعریف از خود و برای وعده دادن به مردم. گوششان هم باز است، حرفها را میشنوند اما به روی مبارک نمیآورند، چشمهایشان هم خوب کار میکند منتها نه در جهت امور شهری و آبادانی بلکه فقط در جهت منافع شخصی...!
شهرداری بهتدریج چیزی شده است نظیر سایر ادارات مثلا نظیر اداره اوقاف که سرش در لاک خودش هست و با اینکه فلسفه بهوجود آمدن آن به خاطر مردم و برای مرم بوده است به چیزی و کسی که کار ندارد مردم است و مسائل مربوط به آنان... هرگز هم نقش سازندهای را تعقیب نکرده است و چنان در چم و خم و پیچ و واپیچهای اداری سرگرم شده است که در بسیاری از موارد راستی عدمش به از وجود است.
حالا که بیشتر فکر میکنم مثل اینکه «اطلاعات» هم زیاد بیراه نگفته است شاید بدان خاطر در دیدار اول کاریکاتور مذکور نامناسب به نظر آمد که این شرایط بر خیلی از کارهای دیگر برازندهتر است از جمله کار بنده و کار جناب کاریکاتوریست «اطلاعات»![7]
صفحه 3 روزنامه تهرانمصور، ش 1272 (بهمن 1346)
پینوشتها:
[1].
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 354.
[3].
تهرانمصور، ۶ بهمن ۱۳۴۶، ص ۵.