کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

۱۰ بهمن ۱۳۴۶

10 بهمن 1403 ساعت 0:00

گزارش ساواک از دیدار خصوصی عمید زنجانی با آیت‌الله خمینی/ تهدید مدیران «اطلاعات» و «کیهان» از سوی ساواک!/ سرمقاله «اطلاعات» درباره کنگره انقلاب اداری/ شاه به عربستان می‌رود!/ فرح به همراه فرحناز برای تفریح و استراحت به سوئیس می‌روند!/ شهرداران جدید ۳ ناحیه تهران/ گشایش کنفرانس اتاق راه‌آهن ایران و شوروی/ محله مقصودبیک از «هاری» پاک شد/ مردی پنج نفر را به گلوله بست/ ملاقات فاطمه پهلوی و همسرِ هویدا با رئیس‌جمهوری کنیا/ مبارزه با فساد در وزارت اصلاحات ارضی/ مأموران خاطی/ مشکلات و مسائلی که در کنگره انقلاب اداری مطرح شد/ اختیار و مسئولیت/ مسئله فیلم و سینماها/ شرایط هنرپیشه شدن/ شهر سینمایی ایجاد می‌شود/ مجوز قانونی لازم است/ درمانگاه امکان ندارد!/ گلایه ولیان از اینکه کسی در بیابان به داد او نرسید!/ مردم را معطل نکنید/ دبستان‌ها و دبیرستان‌ها کانون فساد شده‌اند!/ «در تعداد زیادی از روستاها مدرسه نداریم، همه که نباید لیسانس و... داشته باشند»!/ اعتراض به مینی‌ژوپ/ اکثر صحبت‌ها جنبه انتقاد دارد و جز اتلاف وقت نتیجه‌ای ندارد!/ کارمند خاطی خودش به شکایت از خودش رسیدگی می‌کند!/ تفاوت اجاره یک منزل در تهران بین سال‌های 1310 و 1346!/ وزیر هم شاکی است/ شهر کهنه‌ای که سروصورت پیدا می‌کند این مسائل را هم دارد!/ وعده وزیر برای سال 1347: تا سال آینده همه دهات برق خواهند داشت!/ کارمند دولت با این حقوق چشم طمع به دو نان نداشته باشد مقدس است!/ کار شهرداری کنترل قیمت‌هاست، ولی هر مغازه‌ای نرخی دارد!/ حکایت عبید زاکانی و کشوری که پزشکانش از مداوای مریض‌ها خودداری می‌کنند!/ آیا می‌شود به مردم گفت نان هم نخورند؟!/ رؤسای ژاندارمری و آموزش و پرورش طالقان چهار روز است پشت برف مانده‌اند



گزارش ساواک از دیدار خصوصی عمید زنجانی با آیت‌الله خمینی

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 10 بهمن 1346 درباره حجت الاسلام عباسعلی عمید زنجانی «شهربانی کل کشور صلاحیت نام‌برده بالا را جهت صدور گذرنامه به مقصد کشور عراق استعلام نموده است».
در «خلاصه سوابق» آمده است: برابر سوابق موجود نام‌برده بالا، که از طلاب مدرسه بروجردی نجف اشرف و از طرفداران [آیت‌الله] خمینی می‌باشد، در سال 1345 جهت جمع‌آوری وجوه برای [آیت‌الله] خمینی به ایران مسافرت کرده است.
یادشده در نجف اشرف در سال 1345 جلساتی با شرکت سیدمصطفی خمینی و عده دیگری از عناصر افراطی تشکیل می‌داده‌اند و فعالیت‌هایی به نفع روحانیون افراطی و آیت‌الله خمینی و علیه مصالح ایران می‌نمودند که این شخص گرداننده اصلی جلسات مورد بحث معرفی گردیده است.
ضمنا برابر اعلام ساواک قم مشارالیه در سال 1345 به قم عزیمت و دختر آیت‌الله نجفی را به عقد خود درآورده است و پس از چند روز توقف در ایران دوباره به نجف مراجعت نموده است.
در سال 1346 نام‌برده بالا نامه‌ای توسط مهدی موسوی زنجانی به نجف اشرف جهت حاج شیخ محمد صادقی (این شخص از روحانیون افراطی مقیم عراق می‌باشد و در اوایل سال 1346 نوار سخنرانی خود را برای سیدمحمود مرعشی نجفی فرزند آیت‌الله نجفی فرستاده است) ارسال و در آن چنین نوشته که اعلامیه سابق حاج آقا ([آیت‌الله] خمینی) یک جا توقیف و صاحب چاپخانه را نیز دچار دردسر نموده‌اند و اعلامیه فتوکپی‌شده آقای [آیت‌الله] نجفی را نیز که چندی قبل گرفتند و عکاس را نیز چند روزی در قزل قلعه زندانی نمودند و چندین بار هم سیدمحمود نجفی را به سازمان بردند و درباره نواری که توسط درچه‌ای فرستاده شده توضیح خواسته‌اند.
ضمنا خبر واصله از شمعدان[1] حاکی است که نام‌برده در تاریخ 16 /7 /46 با [آیت‌الله] خمینی به طور خصوصی ملاقات و مذاکره نموده است و این شخص مرتبا بین ایران و عراق رفت‌وآمد دارد.
در «نظریه» این سند آمده است: با عرض اینکه استنباط می‌شود نام‌برده بالا از طرفداران [آیت‌الله] خمینی می‌باشد و ممکن است در مسافرت‌های خود به عراق با وی تماس حاصل و در مراجعت حامل پیام‌هایی برای روحانیون مخالف باشد و با توجه به اینکه در حال حاضر از خروج طرفداران [آیت‌الله] خمینی از کشور جلوگیری می‌شود در صورت تصویب با صدور گذرنامه وی مخالفت شود.
در ذیل این سند نیز دستور داده شده است: برابر نظریه اقدام گردد.[2]
 

تهدید مدیران «اطلاعات» و «کیهان» از سوی ساواک!

یک سند ساواک به تاریخ 10 بهمن 1346 مکالمه سناتور مصباح‌زاده و سناتور مسعودی، مدیران «کیهان» و «اطلاعات»، درباره هشدار ساواک به این روزنامه‌ها درباره تبلیغات کمونیستی را بازتاب داده است:
مسعودی: عرض کنم گرفتاری‌هایی که شما برای ما درست کردید ما را می‌اندازید توی اشکال ...
مصباح‌زاده: چی شده.
مسعودی: دیروز که بنده رفتم آنجا فکر نمی‌کردم که این طوری بشه ... چه اخمی کرده بودند و اصلا به من لبخندی نزدند ... دیشب هم رفتم آنجا ... محل سگ به ما نگذاشت خلاصه خیلی افتضاح و این محصول جریانی بود که ایجاد کردیم ...
مصباح‌زاده: اصلا هیچی نگفت؟
مسعودی: نه اصلا نگاه هم نکرد.
مصباح‌زاده: عجیب ... عجیب ... خیلی عجیب است ...
مسعودی: فکر می‌کنم که ساواکی‌ها و دولتی‌ها برای ما طوری زدند که تمام گناه‌ها را انداختند گردن ما.
مصباح‌زاده: عجیب است.
مسعودی: باید بنشینیم صحبت کنیم و برایش بنویسیم، من همه چیزها را برایشون برده بودم گزارش‌ها و کاریکاتورها و همه چیزها را ولی اصلا نشد با این برنامه... باید طبق همان برنامه برایشون بنویسیم...
مصباح‌زاده: حالا در ملاقاتی که با نخست‌وزیر می‌کند... مفصل این جریان را می‌آره.
مسعودی: به این بگوییم، یا اونو واسطه قرار بدیم؟
مصباح‌زاده: نه معتقدم که یا اونو یا [اسدالله] علم را.
مسعودی: بله... یک وقت می‌بینی علم گرفتاره... اعلیحضرت شنبه می‌ره و پنج روز می‌ماند.
مصباح‌زاده: قرار بود برنگرده.
مسعودی: نه برمی‌گردند اینجا و دوباره می‌روند... ما باید در غیاب ایشان با علم صحبت کنیم، علم هم با هویدا بده اختلاف داره ... بهتره ... بهش می‌گوییم، من قبلا با علم خیلی صحبت کردم و همه جریان را گفتم ... هم راجع به تختی و هم درباره بحرین و [طیّب] حسین و این اوضاعی که پیدا شده و باعث ناراحتی شده، گفتم باید به عرض برسانی و فکر می‌کنم این کارو بکنه؛ چون خودش می‌گفت که دولتی‌ها بی‌عرضه هستند.
مصباح‌زاده: می‌دانی عین چی شده؟ عین اون دفعه که علیاحضرت گفت ها ... مال نظام وظیفه بود.
مسعودی: بله، یک دفعه هم مال طیّب بود و دفعه سومش هم این بود که اتفاق افتاد.
مصباح‌زاده: بله من روی علم خیلی امیدوارم ... می‌خواهید منم باهاش صحبت کنم.
مسعودی: یادت باشه که با هم برویم پیش او.
در ذیل این سند و پس از شرح مکالمه مصباح‌زاده و مسعودی تصریح شده است: به آقایان گفته شد چون سناتور انتصابی هستند یا استعفا دهید تا روزنامه را طبق روشی که داشته‌اید بتوانید ادامه دهید والا باید روزنامه در کنترل باشد و من غیرمستقیم کمونیست‌ها را تقویت نکنید و مطالب دیگر که شروع به گریه و التماس نمودند و به وسیله وزارت اطلاعات تمام مقالات که تاکنون جنبه تبلیغات بر له کمونیست بوده کنترل شود. اینها در ظاهر تضرع و التماس می‌کنند و در خفا خیلی مذاکره می‌کنند.[3]
 

سرمقاله «اطلاعات» درباره کنگره انقلاب اداری

روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت: در شماره دیروز ما خلاصه‌ای از مذاکرات و پیشنهاداتی که در کمیته‌های مختلف کنگره انقلاب اداری عنوان شده بود، منعکس شد. کنگره انقلاب اداری عصر روز شنبه با نطق نخست‌وزیر شروع به کار کرد و سپس بنا شد کمیته‌های هفت‌گانه کنگره به بررسی مشکلات و مسائل اداری بپردازند. خلاصه مذاکرات کمیته‌ها که دیروز در روزنامه ما منتشر شد، نشان می‌دهد که کنگره انقلاب اداری خوشبختانه بر صلاحیت و مسئولیت خود کاملا آشناست و از صراحتی که در شرح مسائل و مشکلات اداری به کار رفته، پیداست که قصد پرده‌پوشی و مجامله در میان نیست.
ما امیدواریم همان‌طور که باصراحت سخن می‌گویند، باقاطعیت هم تصمیم بگیرند؛ مثلا در کمیته بهداری، مطابق گزارش خبرنگاران ما، بحثی در میان رفته است که هم‌ممنوعیت کشت تریاک عملا به ضرر کشور بوده است و در حال حاضر از کشورهای مجاور به ایران تریاک وارد می‌شود و مبارزه با قاچاق هم تاکنون به نتیجه نرسیده است. یک مسئله ما به الابتلای اجتماع را از این صریح‌تر نمی‌شود بیان کرد.
حقیقتی را نباید پوشیده داشت که خیلی از مسائل را مجامله و پرده‌پوشی در مملکت ما مثل آتش زیر خاکستر مدت‌های مدید تازه و مشتعل نگه داشته است؛ یعنی دولت‌ها نخواسته‌اند روی خود بیاورند که فلان مشکل وجود دارد، برای اینکه مبادا اعلام وجود مشکلات در حکم اعتراف به شکست یا ضعف خودشان باشد؛ درحالی‌که این فکر صحیح نیست. هیچ اجتماعی در عالم نیست که از مشکلات فارغ باشد. هیچ‌کس هم سند نسپرده که هر کوششی نتیجه مثبت و پایان دلخواه داشته باشد.
همان‌طور که در زندگی روزمره، هر کدام از ما کوشش‌هایی شروع می‌کنیم که هدفش مشخص و طریقه‌اش به عقیده خودمان صحیح است، ولی بیشتر آنها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد و بعضی هم نتیجه عکس می‌دهد. همین‌طور است مسائل اجتماعی و کوشش‌هایی که دولت‌ها و دستگاه‌های مسئول بدان اهتمام می‌ورزند.
همین موضوع کشت خشخاش، هیچ تردید نیست که قانون آن بر اساس فکری مقدس تدوین و تنظیم گشته است. حالا اگر نتیجه آن‌طور که مطلوب و منظور خاطر بوده نشده است، کتمان درد که دردی را دوا نمی‌کند، باید آن را بدون پرده‌پوشی و باصراحت گفت و درک کرد. بعد در مقام چاره‌جویی برآمد و عنداللزوم از راه‌های مختلف رفت تا نتیجه گرفت.
وقتی در کمیته گمرک می‌گویند: برای دریافت بسته‌ها و امانات پستی مدتی مردم معطل می‌شوند و عوارض گمرک هم زیاد است و ضمنا کارکنان گمرک مردم را اذیت می‌کنند، این نمونه‌ای از یک درد عمیق است. این مضمون نامه یک خانم به کنگره انقلاب اداری است، ولی شما اگر یک‌بار برای دریافت بسته یا امانتی به گمرک مراجعه کنید، می‌بینید که روزانه چندین نفر با این وضعیت مواجه می‌شوند و با دلی سرشار از نارضایتی محوطه گمرک را ترک می‌کنند.
با طرح این نامه، یک عیب از نقایص دستگاه اداری مملکت عریان شده است و حالا می‌توان تحقیق کرد و دریافت که این عیب ناشی از چیست؟ از قانون است یا از نحوه اجرای قانون یا از طرز کار و روحیه کارمندان؟ هر کدام از این علل راه‌حلی دارد که باید به کار بست و عیب را از میان برداشت. در کمیته دیگری گفته می‌شود هر راهی که می‌سازند در زمان کوتاهی خراب می‌شود و جالب آن است که در کنار این راه‌ها روی یک تابلوی بزرگ با خط جلی می‌نویسند: «آسفالت اساسی». در تعقیب این بحث پیشنهاد شده است برای راه‌ها شناسنامه تهیه شود. به‌هرحال، این قدم اول انقلاب اداری است؛ انقلابی که طبق اظهار و عقیده رئیس دولت نباید به عنوان مسئله روز و برای مدتی محدود محور بحث و توجه دولت و کارمندان دولت باشد، بلکه می‌بایستی در خون و در خمیره کارمندان جای گیرد و جنبه ابدی و دائمی برای آن قائل باشند.[4]
 

شاه به عربستان می‌رود!

جراید امروز کشور نوشتند: شاهنشاه آریامهر روز شنبه آینده به دعوت رسمی اعلیحضرت ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی، برای یک دیدار پنج‌روزه از آن کشور، تهران را به قصد ریاض ترک خواهند فرمود. در این مسافرت، آقای اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه، نیز التزام رکاب ملوکانه خواهند بود.[5]
 

فرح به همراه فرحناز برای تفریح و استراحت به سوئیس می‌روند!

به قرار اطلاع، علیا‌حضرت شهبانو به اتفاق والا‌حضرت ولیعهد و والا‌حضرت فرحناز پهلوی، قبل از سفر شاهنشاه به عربستان و در پایان این هفته، برای یک اقامت کوتاه به منظور استراحت، به سوئیس سفر خواهند فرمود.[6]
 

شهرداران جدید ۳ ناحیه تهران

امروز این انتصابات در شهرداری انجام شد: آقایان ایلخانی مشاور عالی شهردار؛ سرگرد معیری رئیس اداره آتش‌نشانی، مترجم مدنی شهردار ناحیه ۹، افشار شهردار ناحیه ۳، و ایران‌نژاد شهردار ناحیه ۷.[7]
 

گشایش کنفرانس اتاق راه‌آهن ایران و شوروی

کنفرانس اتاق راه‌آهن ایران و شوروی در مسکو گشایش یافت. هیئت ایرانی به ریاست آقای مهندس حسین هاشمی‌نژاد، رئیس شورای فنی راه‌آهن، و با عضویت آقایان اتابکی، رئیس بهره‌برداری؛ مهندس چوبینه، رئیس ناحیه آذربایجان؛ و شیخ‌الاسلامی، رئیس ایستگاه جلفا، در این اتاق شرکت کردند.
در جلسات اتاق، نمایندگان ایران و شوروی در زمینه مسائل مربوط به توسعه بیشتر تماس‌های لازم در رشته حمل‌ونقل و محمولات مربوط به بازرگانی خارجی بین دو کشور صحبت کردند. اعلام شد که در سال گذشته، کارکنان راه‌آهن‌های ایران و شوروی به اتفاق پانصدهزار تُن بار حمل کرده‌اند.[8]
 

محله مقصودبیک از «هاری» پاک شد

امروز آقای مهندس حسنی‌زاده، رئیس اداره کل بهداشت تهران، اعلام کرد که مسئله هاری در منطقه مقصود بیک با اقدامات سریعی که انجام شد از بین رفت.
رئیس بهداشت تهران افزود: محلی که سگ ولگرد مبتلا به هاری در آن دفن شده بود، گندزایی شد و به ساکنین منطقه مقصودبیک اطمینان داده می‌شود که هیچ‌گونه نگرانی وجود ندارد.[9]
 

مردی پنج نفر را به گلوله بست

پنج نفر از ساکنین قریه «دومک» از توابع زاهدان، دیروز هنگامی که در حوالی رودخانه جلاله این شهر مشغول جمع‌آوری هیزم بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.
در این واقعه، دو نفر از آنها به اسامی نورمحمد و صفر کشته شدند و سه نفر دیگر به نام‌های الله‌داد، لال‌محمد و زنی به نام «کبکی» مجروح گردیدند.
مأمورین انتظامی با اطلاع از جریان به محل حادثه رفتند و پس از تحقیقات لازم، معلوم شد شخصی به نام «دیار محمد» که اختلافاتی با این پنج نفر داشت، به سوی آنان تیراندازی کرده است. مجروحین به بیمارستان علم زاهدان انتقال یافتند و از مرگ نجات یافتند.
فعلا مأمورین انتظامی در تعقیب یار محمد، که فرار کرده است، می‌باشند.[10]
 

ملاقات فاطمه پهلوی و همسرِ هویدا با رئیس‌جمهوری کنیا

روزنامه «اطلاعات» نوشت: قبلا اطلاع دادیم که والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و بانو هویدا، همسر آقای نخست‌وزیر، برای یک دیدار غیر رسمی به کنیا (آفریقا) مسافرت کردند.
 
فاطمه پهلوی و لیلا امامی در ملاقات با کنیاتا، رئیس‌جمهوری کنیا
 
در عکس بالا، والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و بانو هویدا در ملاقات پرزیدنت کنیاتا، رئیس‌جمهوری کنیا، دیده می‌شوند.[11]
 

مبارزه با فساد در وزارت اصلاحات ارضی

جراید امروز کشور نوشتند: در آخرین جلسه کنفرانس مسئولان اصلاحات ارضی و تعاون روستایی استان مرکز، آقای دکتر ولیان، وزیر اصلاحات ارضی و تعاون روستایی، ضمن مطالبی گفت: در زمینه به ثمر رساندن برنامه‌های انقلابی شاهنشاه آریامهر، وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی مسئولیت اجرای برنامه‌های عظیمی را به عهده دارد که باید با استفاده از کلیه امکانات موجود و با کار شبانه‌روزی فرد فرد کارمندان این وزارتخانه، برای رسیدن به هدف‌های انقلاب در زمینه به ثمر رساندن قاطع برنامه اصلاحات ارضی در ایران تلاش کنند.
وزیر اصلاحات ارضی سپس اظهار داشت: عده‌ای از کارمندان ناصالح از کار برکنار شدند و تعدادی از مأموران سابق سازمان اصلاحات ارضی که با به‌کار بردن سلیقه‌های شخصی خود به اصالت اجرای قانون اصلاحات ارضی خیانت کرده‌اند و تعدادی دلال و سوداگر شناخته شده‌اند که در کارهای اصلاحات ارضی و تعاون روستایی اخلال می‌کنند، شدیدا مورد تعقیب قرار خواهند گرفت.
 

مأموران خاطی

دو نفر از مأموران تعاون استان کردستان که متهم به اختلاس بیش از ششصدهزار ریال وجوه دولت هستند، از خدمت اخراج شدند و جهت تعقیب قانونی تسلیم مقامات قضایی گردیدند؛ همچنین یکی از کارمندان اصلاحات ارضی دماوند نیز به علت سوءاستفاده از اختیارات قانونی خود از کار برکنار گردید و تسلیم دادگاه اداری شد.
در سال گذشته، تعداد ۱۴۲ کارمند فاقد صلاحیت از خدمت در سازمان اصلاحات ارضی برکنار شدند.
وزیر اصلاحات ارضی افزود: طی این مدت، پرونده ۴۸ کارمند متخلف به دادگاه اداری فرستاده شد. همچنین پرونده هجده نفر دیگر از کارمندانی که متهم به حیف و میل وجوه دولت می‌باشند جهت تعقیب قانونی به مراجع مربوطه فرستاده شد. زمینه مبارزه با هر گونه فساد و تخلف و غفلت به صورت بی‌امان در وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی با قاطعیت کامل ادامه خواهد داشت.
آقای دکتر ولیان، وزیر اصلاحات ارضی و تعاون روستایی، در فراهم کردن موجبات زندگی بهتر برای دهقانان مملکت اظهار داشت: در مورد زارعینی که در اجرای مرحله دوم قانون اصلاحات ارضی، املاک مالکین خرده‌پا را اجاره کرده‌اند و تعداد آنها بالغ بر یک میلیون و یکصد هزار خانواده می‌باشد، بررسی‌هایی در جریان است و لایحه قانونی نیز تهیه و به‌زودی تقدیم مجلسین خواهد شد.
این کنفرانس دو روز پیش کار خود را با شرکت کلیه مسئولان اصلاحات ارضی و تعاونی روستایی آغاز کرده بود.[12]
 

مشکلات و مسائلی که در کنگره انقلاب اداری مطرح شد

روزنامه «اطلاعات» نوشت: کمیته‌های هفت‌گانه کنگره انقلاب اداری بعد از ظهر دیروز نیز به بررسی مشکلات اداری پرداختند. در شماره دیروز، خلاصه مذاکرات جلسات صبح کمیته‌ها تا ساعت ۱۲ به اطلاع خوانندگان رسید و در شماره امروز، ابتدا قسمت‌هایی از مذاکرات جلسات که بعد از ظهر دیروز جریان داشت، درج می‌شود و سپس به انتشار مطالب جالب و مهم امروز صبح کمیته‌ها مبادرت خواهد شد.
 

اختیار و مسئولیت

در کمیته شماره یک، در مورد کُندی انجام کارها در وزارتخانه‌ها و به تعویق افتادن تقاضاهای مردم، پیشنهاد شد که:
1. در روش کارها تجدید نظر شود و به کارمندان اختیار داده شود و مسئولیت بخواهند؛
2. تأمین روحی و فکری برای کارمندان ایجاد شود که نترسند و ناراحت نباشند (تأیید شد)؛
3. آیین‌نامه‌های دست‌وپاگیر و مزاحم لغو شود.
 

مسئله فیلم و سینماها

نماینده مردم: سینماها حق ندارند پشت ویترین خود عکسی بگذارند و در داخل سینما آن صحنه فیلم وجود نداشته باشد.
نماینده وزارت فرهنگ و هنر: این کار خلاف است و مرتکب تعقیب می‌شود.
نماینده مزبور اضافه کرد: از پدرها و مادرها خواهش می‌کنم که از ورود اطفال خود به سینماهایی که ورود اطفال ممنوع است، جلوگیری کنند.
ناطق اضافه کرد: مأمورین مربوطه کنترل خواهند کرد و چنانچه سینمایی با یکی دو بار تذکر توجهی ننماید و اطفال کم‌سن را که ورودشان ممنوع است، به سینما راه دهد، با صاحبان این سینماها شدیدا رفتار خواهد شد.
نماینده مردم: دوبله بعضی از فیلم‌ها بسیار مبتذل است.
نماینده دولتی: از کارگردانان، فیلم‌برداران و دوبلورها دعوت کرده‌ایم که این موضوع به طور جدی به آنان یادآوری شود.
 

شرایط هنرپیشه شدن

نماینده مردم: هر کس از خانه خاله‌اش قهر می‌کند، صبح هنرپیشه شده است.
نماینده دولتی: برای کلیه آنان کارت صادر می‌کنیم و قبلا صلاحیت هر یک سنجیده می‌شود، اعم از هنرپیشه یا مأموران فنی و غیره. این کار از اول فروردین عملی می‌شود.
 

شهر سینمایی ایجاد می‌شود

نماینده مردم: چرا یک مدرسه سینمایی نداریم؟
نماینده دولتی: یک شهر سینمایی در جوار تهران به‌وجود می‌آوریم با تمام تجهیزات لازم و امکانات موجود در ممالک مترقی.
 

مجوز قانونی لازم است

در مورد اجرای قانون کار در مورد کلفت‌ها و نوکرها، نماینده کار گفت: مجوز قانونی مجدد لازم است.
در مورد قالی‌بافی گفته شد که پشم استاندارد شود که میکروب‌ها کارگران فرش‌باف را مریض نکند.
 

درمانگاه امکان ندارد!

نماینده مردم: در کارخانه‌هایی که یکصد نفر کارگر دارند، درمانگاه به‌وجود آید.
نماینده کار: امکان ندارد و باید این کارگران از بیمه‌های اجتماعی استفاده کنند.
نماینده مردم: ساعات اضافه کار کارگران را به کارگران بیکار بدهند.
نماینده کار: اضافه کار کارگران متخصص طوری است که باید کارگر متخصص انجام دهد و این کار امکان ندارد.
 

گلایه ولیان از اینکه کسی در بیابان به داد او نرسید!

در کمیته شماره ۴، آقای دکتر ولیان، وزیر اصلاحات ارضی، دکتر نهاوندی، وزیر آبادانی و مسکن، و دکتر مجیدی، وزیر تولیدات کشاورزی شرکت کردند.
وزیر اصلاحات ارضی ضمن بیانات مفصلی که در این کمیته بیان نمود، گفت: به هیچ‌وجه استفاده از ماشین در امر کشاورزی باعث نخواهد شد که بیکاره‌ها به شهرها هجوم ببرند.
دکتر ولیان ادامه داد: شرکت‌های تعاونی برای یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر از روستاییان تشکیل شده است، ولی در حال حاضر دومیلیون زارع هنوز عضو شرکت‌های تعاونی نیستند و بدین ترتیب این دومیلیون نه مالک قدیمی را دارند و نه از مزایای دولت برخوردار شده‌اند.
وزیر اصلاحات ارضی گفت: من هم مثل شما از این شرکت‌های تعاونی دل خوشی ندارم، ولی باید قبول کرد که کاری عظیم انجام گرفته و تا کنون هشت‌هزار شرکت تعاونی تشکیل شده است.
دکتر ولیان آن‌گاه در مورد به‌وجود آمدن حس تعاون بین مردم اشاره کرد و گفت: هنوز ما مردم با روح تعاون آشنایی نداریم. چندی پیش، من و بچه‌ها کنار جاده کرج به علت پنچری اتومبیل مجبور به توقف شدیم، ساعت نیمه‌شب بود و هر چه برای اتومبیل‌ها دست تکان دادیم، کسی در آن بیابان به داد ما نرسید و هیچ‌کس به ما توجهی نکرد.
دکتر ولیان یادآور شد: برای آنکه شاید حس ترحم اتومبیل‌سوارها را برانگیزم، کودک خردسال خود را کنار جاده گماردم که شاید آقایان دلشان به رحم آید، ولی حتی یک نفر حاضر نشد به ما در بیابان کمک کند.
وزیر اصلاحات ارضی گفت: ما می‌خواهیم در سطح ده روح تعاونی به‌وجود بیاوریم و البته این کار ساده‌ای نیست. می‌خواهیم کشاورزان را عادت بدهیم که دسته‌جمعی فعالیت کنند. بین هشت‌هزار شرکت تعاونی روستایی که داریم، فقط یک‌هزار مدیر عامل هستند که به اصول شرکت‌های تعاونی واقف‌اند.
یکی از نمایندگان مردم گفت: عده‌ای در شرکت‌های تعاونی هستند که زارع نیستند و باید کنار گذاشته شوند.
 

مردم را معطل نکنید

در کمیته شماره ۶ صحبت از نوسازی و شهرسازی بود.
نماینده مردم: وقتی می‌خواهند مثلا یک اتوبان بکشند، مدتی که شاید بیش از یک سال باشد، مردم اطراف حق ساختمان ندارند و به آنها پروانه نمی‌دهند. چرا یک کار را این‌قدر طول می‌دهند؟
نماینده شهرداری: کشیدن یک اتوبان کار ساده‌ای نیست، به‌خصوص که این اتوبان بخواهد از وسط شهری به فشردگی تهران عبور کند.
نماینده مردم: این مشکل فقط در تهران نیست؛ در شهرستان‌ها هم همین وضع است و کشیدن یک جاده وضع مردم را مدتی مختل می‌کند.
 
 

دبستان‌ها و دبیرستان‌ها کانون فساد شده‌اند!

یکی از بانوان: «مردم سال‌هاست که از دست یک مشت کارمند نالایق رنج می‌برند. دبستان‌ها و دبیرستان‌ها کانون فساد شده‌اند».
یکی از نمایندگان مردم گفت: «مأموران اداری در ساعات اداری پشت میز خود نیستند یا اینکه چرت می‌زنند. طفره رفتن در کارها زیاد است و هر کجا مراجعه می‌شود، کاری که مربوط به مدیر کل است انجام نمی‌گردد؛ زیرا آقای مدیرکل به‌اصطلاح کمیسیون دارند».
 

«در تعداد زیادی از روستاها مدرسه نداریم، همه که نباید لیسانس و... داشته باشند»!

وزیر آموزش و پرورش گفت: «هنوز در تعداد کثیری از روستاها نتوانسته‌ایم دبستان به‌وجود بیاوریم. تمام افراد مملکت نباید مدرک تحصیلی لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا داشته باشند».
یکی از شرکت‌کنندگان پرسید: «برای بهبود امر آموزش و پرورش چه اقدامی کرده‌اید؟ یکی از دلایل هجوم مردم شهرستان‌ها به تهران به‌خاطر نبودن امکانات تحصیلی است. معلمین به کار تخصصی خود گمارده نمی‌شوند. در شهرستان‌ها معلم خوب انگشت‌شمار است. تعطیلی مدارس زیاد است. وضع تحصیلات ابتدایی مثل سال‌های گذشته قدیمی است».
 

اعتراض به مینی‌ژوپ

یکی از شرکت‌کنندگان به نام خانم امینی به طرز کار کمیته اعتراض کرد. در این موقع، رئیس جلسه اخطار کرد که بدون اجازه صحبت نکنید، ولی خانم امینی مرتب از سر و وضع نامرتب معلمان انتقاد می‌کرد و راجع به مینی‌ژوپ مطالبی اظهار می‌نمود.
 

اکثر صحبت‌ها جنبه انتقاد دارد و جز اتلاف وقت نتیجه‌ای ندارد!

یکی دیگر از اعضای کمیته تذکر داد که ما اینجا نمی‌خواهیم انتقاد کنیم، بلکه باید راهنمایی کنیم. اکثر صحبت‌ها جنبه انتقاد و شکایت دارد و جز اتلاف وقت نتیجه‌ای ندارد.
 

کارمند خاطی خودش به شکایت از خودش رسیدگی می‌کند!

کمیته شماره شش با حضور آقایان مهندس عبدالرضا انصاری (وزیر کشور)، دکتر زاهدی (وزیر کشاورزی)، سرتیپ صفاری (شهردار تهران)، سرلشکر صلح‌جو (معاون شهربانی کل کشور) و نمایندگان وزارتخانه‌ها تشکیل گردید.
در این کمیته گفته شد باید به نحوه رسیدگی به شکایات مردم توجه مخصوص بشود؛ زیرا در حال حاضر شکایت از کارمند خاطی، به موجب سلسله مراتب اداری برای رسیدگی مستقیما به خود شخص خاطی محول می‌گردد.
همچنین پیشنهاد شد که هنگام خرید و فروش املاک، طرفین مجبور به مراجعه به ادارات دارایی، ثبت و شهرداری برای دریافت مفاصا حساب نگردند و این سه مفاصا در یک ورقه خلاصه شود. پیرامون این پیشنهاد گفته شد به این علت مردم به پرداخت بدهی خود اقدام نمی‌کنند که به دستگاه‌ها اعتقاد ندارند. اگر در روش‌های اداری تجدید نظر شود و مردم به موقع بدهی خود را بپردازند، ضرور نیست که تشریفات این سه واحد یکی شود.
 

تفاوت اجاره یک منزل در تهران بین سال‌های 1310 و 1346!

در اینجا گفته شد در سال ۱۳۱۰ اجاره یک خانه مسکونی در تهران ۳۰ تومان بود، ولی حالا همان خانه ۶۵۰ تومان اجاره داده می‌شود. آقای وزیر کشور گفت: «به همین تناسب حقوق‌ها نیز افزایش یافته».
 

وزیر هم شاکی است

آقای دکتر زاهدی، وزیر کشاورزی، در کمیته شماره شش گفت: «یکی از پدیده‌های انقلاب این است که فاصله ملت و دولت از بین برود. این هدف شاه برای اصلاح مملکت است که ملت و دولت دست به دست هم بدهند تا نواقص برطرف شود. مأمور دولت در پشت میز کار خود مأمور دولت است، ولی وقتی برای انجام کار به اداره دیگر می‌رود، خودش ملت می‌شود.
من در اینجا به عنوان شاکی شرکت کردم. شکایت من راجع به مسائلی است که مربوط به وزارت کشور و شهرداری می‌شود و خوشبختانه آقایان وزیر کشور و شهردار نیز حضور دارند. شکایت من این است که چرا شهرداری وقتی خیابانی احداث می‌کند، محلی برای عبور کلیه لوله‌های برق، آب و تلفن نمی‌کند و به محض تمام شدن آسفالت، مرتب شروع به کندن خیابان می‌کند. آن هم در اوقات مختلف، چاله‌هایی ایجاد می‌شود که آنها را تا مدتی پر نمی‌کنند و حتی علامت مشخص نمی‌گذارند که راننده بی‌چاره در آن نیفتد.
شکایت دیگر من این است که چرا مردم اگر پول خود را به موقع نپردازند، فقط برق و آب آنها قطع می‌شود، ولی در سایر امور ضابطه‌ای وجود ندارد تا مردم وظایف خود را اجرا کنند».
 

شهر کهنه‌ای که سروصورت پیدا می‌کند این مسائل را هم دارد!

تیمسار صفاری در پاسخ اظهارات آقای دکتر زاهدی گفت: «ما ناگزیریم بعضی از مصائب و مشکلات را تحمل کنیم. یک شهر کهنه که سروصورت پیدا می‌کند، باید با این وضع مواجه شود.
بنده در همین مدت اخیر ۴۳۰ کیلومتر پیاده‌رو ساختم. امروز ساختم، فردا جلوی چشم من آن را خراب کردند. مجبور بودند بکنند؛ زیرا مردم آب و برق و تلفن می‌خواهند».
 

وعده وزیر برای سال 1347: تا سال آینده همه دهات برق خواهند داشت!

وزیر آبادانی و مسکن ضمنا گفت: «اعتبارات قابل توجهی برای توسعه برق در روستاها در نظر گرفته شده و در سال آینده همه دهات دارای برق خواهند شد. تاکنون برای دهات، سی‌هزار پروژه عمرانی تأمین اعتبار شده است و با قاطعیت می‌گویم از سال 13۴۷ این نهضت عظیم، چشمگیر خواهد بود».[13]
 

کارمند دولت با این حقوق چشم طمع به دو نان نداشته باشد مقدس است!

دکتر حسن صدر حاج سیدجوادی در ستون «انتقاد» شماره امروز «اطلاعات» نوشت: آنچه را که ما می‌گفتیم و به مذاق مسئولین خوش نمی‌آمد، امروز خود مسئولین می‌گویند و به گمان خویش بار گناهانشان را سبک می‌کنند؛ غافل از آنکه این اعترافات بار گناهان آنها را سبک نمی‌سازد و از اصل مسئولیت چیزی نمی‌کاهد. تنها با شنیدن این اعترافات ممکن است مردم صفت منصف به گوینده بدهند، و الا تأثیر دیگری ندارد.
روزنامه‌نگار باوجدان و خوب کسی است که قلم خود را بر روی نقاط ضعف بگذارد، معایب را بی‌پرده بگوید و از بازگو کردن حقایق باکی نداشته باشد، اما به عنوان مثال، وزیر خوب هم نمی‌تواند همین صفات را داشته باشد؟
آقای وزیر کشور در جلسه کنگره انقلاب اداری، ضمن نطق ۵۵ دقیقه‌ای خود گفتند: در یک شهرستان، تعداد ۱۷۰ نانوایی است که شهرداری آن از هر نانوایی هر روز صبح دو عدد نان برای بازدید می‌برد. وقتی غروب می‌شود، دعوای کارکنان شهرداری بر سر تقسیم ۳۴۰ نان بین خود، مسئله‌ای ایجاد می‌کند!
آقای وزیر کشور اگر با روشن‌بینی دقیق‌تری موضوع را مورد توجه قرار می‌دادند، هرگز این واقعیت را عنوان نمی‌کردند؛ زیرا این تنها بیان معلول بود و به علت هیچ التفاتی مبذول نشد. اگر علت نیز بیان می‌گردید، آن‌گاه معلوم می‌شد تنها کارمندان شهرداری که بر سر چند نان، به قول آقای وزیر، مسئله‌ای ایجاد می‌کنند، مقصر نیستند. آقای وزیر کشور، آیا از خود پرسیده‌اند که یک کارمند محترم دولت، یعنی کسی که صاحب عنوان و مقام رسمی است، چرا بر سر چند نان مسئله ایجاد می‌کند؟ مگر بهای این چند نان از یکی دو تومان تجاوز می‌کند؟
اگر شما دکترین «لمبروژو» را که معتقد بود جنایتکاران با خصلت جنایتکاری از مادر زاده شده‌اند، پیروی می‌کنید و مانند او چنین نظری داشته باشید، باید بگویید همه کارمندان شهرداری آن شهرستان که بر سر چند قطعه نان مسئله‌ای ایجاد کرده‌اند، با خصلت دزدی از مادر متولد گردیده‌اند! این فرض بعید به نظر می‌رسد. پس ناچار دعوای آنها بر سر چند قطعه نان باید علل دیگری داشته باشد و آن علل را که شاید مورد توجه شما قرار نگرفته باشد، من در اینجا شرح می‌دهم.
شما حقوق کارمندان شهرداری آن شهرستان را بخواهید تا با اتفاق هم آن را مطالعه کنیم و من با استناد به آن لیست، علل ایجاد مسئله بر سر چند قطعه نان را روشن کنم. حتما آن دسته از کارمندان مرفه، که با وجود حقوق مکفی، دست به رشوه‌خواری و دزدی می‌زنند، نیز روزی بر سبیل احتیاج چنین عمل ناشایستی را شروع کرده‌اند و اکنون که قبح و زشتی عمل در نظر آنها از میان رفته، به صورت عادت به این کار ادامه می‌دهند.
در همین شهرداری تهران، حقوق نیمی از کارمندان به چهارصد یا پانصد تومان نمی‌رسد و من تردیدی ندارم که هر کس ناچار باشد در حد یک کارمند دولت با حقوق سیصد تومان یا حداکثر پانصد تومان زندگی کند، بدون شک به چند نان رایگان نیز چشم طمع خواهد داشت!
چگونه می‌توانید سیصد یا پانصد تومان را برای تأمین احتیاجات ساده و عادی یک کارمند دولت که سرپرست خانواده پنج یا شش نفری است، متعادل سازید؟ نان، گوشت و سایر مواد خوراکی، پوشاک، برق، آب، شهریه مدرسه بچه‌ها، پول دارو و غیره را با توجه به نرخ اجناس حساب کنید. آن‌گاه تصدیق خواهید کرد که یک کارمند شهرداری با حقوقی از سیصد تا پانصد تومان، اگر چشم طمع به چند قطعه نان نداشته باشد، جزء مقدسین است!
این نوشته بنده جواز دزدی برای کارمند دولت نیست و پیشنهاد نمی‌کنم مبلغی بر بودجه حقوق کارمندان بیفزایید، ولی معتقد هستم که حقوق باید متعادل شود. همان‌طور که زمین را به حق از مالک گرفته و به زارع سپردند، باید حقوق‌های ده یا پانزده‌هزار تومانی و حتی شش یا هفت‌هزار تومانی را نیز برای تقسیم بین کارمندانی که برای چند قطعه نان مسئله‌ای ایجاد می‌کنند، کسر کرد. این ماشین‌های بزرگ، این قالی‌های گران‌قیمت، این مبل‌های استیل، این میهمانی‌های پرزرق و برق، این سکرترهای پُرفیس و افاده، این سفره‌های پرخرج را حذف کنید تا کارمند مفلوک شهرداری فلان شهرستان مسئله‌ای برای چند قطعه نان ایجاد نکند!
تا وقتی که این بی‌عدالتی‌ها و گشادبازی‌ها وجود دارد، تا هنگامی که از مال صغیر و کبیر و وقف، میهمانی‌های پنجاه‌هزار تومانی دهید، این مسئله همچنان باقی خواهد ماند؛ زیرا با نصیحت و دلالت کارها به سامان نمی‌رسد و باید علت از میان برده شود.[14]
 

کار شهرداری کنترل قیمت‌هاست، ولی هر مغازه‌ای نرخی دارد!

نوشیروان کیهانی‌زاده در شماره امروز «اطلاعات» نوشت: اعلامیه سخنگوی شهربانی درباره یک کارمند شهرداری تهران که بانک‌ها و فروشگاه‌های مختلف پایتخت از دست او به تنگ آمده بودند، مرا به فکر خود شهرداری انداخت. اعلامیه شهربانی نشان می‌دهد این کارمند با کمک شخص دیگری، عکس خود را روی ده شناسنامه متعلق به اشخاص مختلف الصاق کرده بود، در ده بانک حساب جاری باز نموده و با استفاده از چک‌هایی که دریافت داشته بود، به فروشگاه‌های مختلف تهران می‌رفت، خود را مهندس مشاور، مدیرکل یا وکیل معرفی می‌نمود و با دادن چک خرید می‌کرد و ناپدید می‌شد.
فکر من از عملیات این کارمند متوجه خود شهرداری شد. زمانی شهرداری با عواید کلان خود، وظیفه تهیه آب و برق و کلیه مایحتاج را برای مردم داشت، ولی این وظایف را اکنون دو وزارتخانه دیگر انجام می‌دهند. وظیفه معالجه مردم شهر را هم که اکنون انجمن بهداری تهران انجام می‌دهد. وضع آسفالت نیز که خود حدیث جداگانه‌ای است. پس کار شهرداری تهران ما که باید موجبات رفاه بیش از دو میلیون و پانصد هزار نفر را فراهم کند، در حال حاضر چیست؟ کنترل قیمت‌ها؟ آیا این وظیفه خود را با این همه کارمند و حقوق‌بگیر انجام می‌دهد؟
به عقیده نگارنده، نه؛ زیرا در هر گوشه از این شهر، هر کس به میل خود برای مایحتاج مردم نرخی تعیین می‌کند.[15]
 

حکایت عبید زاکانی و کشوری که پزشکانش از مداوای مریض‌ها خودداری می‌کنند!

محمد فربد در شماره امروز «اطلاعات» نوشت: آقای دکتر راجی در مراسم سالروز بین‌المللی جذام، که در بیمارستان نجات برگزار گردید، گفت: «پزشکان و متخصصین داخلی حاضر به خدمت در بهکده جذامیان گرگان نیستند. به این علت، جمعیت حمایت از جذامیان ناچار شده است از فدراسیون بین‌المللی عمران روستایی در پاریس استمداد کند و این سازمان یک نفر پزشک و چند نفر مددکار به این منظور به ایران فرستاده است».
تأسف‌انگیز است که در کشور ما پزشکان و متخصصین از کمک به درمان و خدمت به هم‌وطنان خود روی برمی‌گردانند و کار این بی‌توجهی و عدم احساس مسئولیت تا آنجا پیش رفته است که جمعیت کمک به جذامیان ناچار می‌شود از الجزیره و آنگولا پزشک و مددکار به ایران بیاورد.
دیروز با دیدن دلسوزی و محبت بی‌دریغ یک بانوی جوان خارجی، که در مرکز مبارزه با جذام با گشاده‌رویی و صمیمیت به درمان جذامیان اشتغال دارد، احساس شرم کردم و ناراحت شدم از اینکه چگونه ماشینیسم و آلودگی به مسائل مادی، یک جذام فکری و روحی را در اجتماع ما گسترش می‌دهد و تار و پود تمام ارزش‌های اخلاقی و معنوی را به‌تدریج از هم می‌گسلد.
ظاهرا ما یک انجمن پزشکان داریم که جهت مبارزه با سروصدا فعالیت می‌کند و برای طرز نشستن دانش‌آموزان در نیمکت‌های مدارس بخشنامه صادر کرده و نظرات بهداشتی ارائه می‌دهد. آیا اعضا و مسئولین این انجمن در مورد کمک به هم‌وطنان جذامی خود که از وظایف اساسی و حرفه‌ای آنان است، چه اقدامی کرده‌اند؟ و اصولا این مسئله را که هیچ‌یک از همکاران محترمشان حاضر نیستند در امر درمان و طبابت مردمی که با پول آنها تحصیل کرده و تخصص گرفته‌اند، شرکت نمایند، چگونه توجیه می‌کنند؟
اینجاست که آدم یاد آن داستان عبید می‌افتد که: درویشی به در خانه‌ای رسید و پاره‌ای نان خواست. دخترکی در خانه بود، گفت: «نیست». گفت: «چوبی هیزمی»؛ گفت: «نیست». گفت: «کوزه‌ای آب»؛ گفت: «نیست». گفت: «مادرت کجاست؟»؛ گفت: «به تعزیت خویشاوندان رفته است». گفت: «چنین که من حال خانه شما می‌بینم، ده خویشاوند دیگر باید به تعزیت شما آیند».[16]
 

آیا می‌شود به مردم گفت نان هم نخورند؟!

روزنامه «اطلاعات» در یادداشتی نوشت: چه خوب بود هیئت دولت یک جلسه از وقت خود را به این موضوع اختصاص می‌داد که تعیین کند کنترل محصولات غذایی، کشاورزی و صنعتی به عهده چه دستگاهی است و یا در هر یک از موارد مختلف چه دستگاهی یا چه دستگاه‌هایی مسئولیت دارند و حدود مسئولیت آنها تا چه اندازه است. آیا کنترل کیفیت محصولات غذایی، کشاورزی و صنعتی به عهده شهرداری است؟ به عهده وزارت کشاورزی است؟ به عهده وزارت اقتصاد است؟ به عهده مؤسسه استاندارد است؟ به عهده انستیتوی تغذیه است؟ به عهده شعبه سازمان خواربار و کشاورزی جهانی است؟ به عهده دادگستری است؟ به عهده پزشکی قانونی است؟ به عهده اداره متوفیات است؟ به عهده چه کسی است؟
گفتند: کرم خاردار بروز کرده، به کشاورزان توصیه شد برای مبارزه با کرم خاردار پنبه نکارند. گفتند: ماهی مردم را مسموم کرده، توصیه کردند مردم ماهی نخورند؛ صحبت از نمک و فلفل و ادویه تقلبی شد، گفتند: ادویه اصولا برای کبد مضر است! حالا دیگر نان خالی هم مردم را مسموم می‌کند؛ آیا می‌شود به مردم گفت: از خوردن نان هم خودداری کنند؟[17]
 

رؤسای ژاندارمری و آموزش و پرورش طالقان چهار روز است پشت برف مانده‌اند

روزنامه «اطلاعات» نوشت: ریزش برف چندروزه اخیر در طالقان موجب شد که اغلب راه‌های این منطقه مسدود گردد؛ به همین جهت چهار روز قبل که رؤسای آموزش و پرورش و ژاندارمری طالقان برای بازدید دهات اطراف به آن نواحی عزیمت نمودند به علت انسداد راه‌ها تا کنون نتوانسته‌اند خود را به شهر برسانند.
از طرفی وسایل مکانیکی اداره راه که برای باز کردن جاده به گردنه طالقان برده شده به علت ارتفاع برف قادر به کار نیست و این وسایل هم در برف فرو رفته است.[18]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 9 بهمن 1346
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. شمعدان، اسم رمز کشور عراق در ساواک است.
[2]. آیت‌الله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ص 222.
[3]. مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، ص 200.
[4]. اطلاعات، 10 دی 1346، ص 2.
[5]. همان، ص 20.
[6]. همان‌جا.
[7]. همان‌جا.
[8]. همان‌جا.
[9]. همان، ص 17.
[10]. همان‌جا.
[11]. همان‌جا.
[12]. همان‌جا.
[13]. در دوره پهلوی، تنها 4 درصد روستاهای ایران به برق دسترسی داشتند و تعداد خانوارهای روستایی برق‌دار به 750 هزار خانوار می‌رسید. این در حالی است که هم‌اکنون تعداد خانوارهای برق‌دار به چهار میلیون و 508 هزار خانوار افزایش یافته و دسترسی روستایی‌ها به برق به 100 درصد رسیده است.
اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، در خاطراتش چنین نوشته است: به شاهنشاه گفتم: «در جلسه خانه‌های فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط 4 درصد برق و 1 درصد آب آشامیدنی مطمئن دارند و این به کلی مغایر نظرات شاهنشاه است. ما دوهزار خانه فرهنگ روستایی داریم و فقط در 136 خانه برق هست». فرمودند: «خب می‌دانم!». رک: خاطرات علم، ج 4، ص 69.
وی در جای دیگر نوشته است: «جمعه 27/ 3/ 56: آیت‌الله [احمد] خوانساری تلفن کرد که در قم برق نیست و مردم بی‌آب مانده‌اند، تلفنی (به شاه) عرض کردم. فرمودند: فوری به دولت بگو... ولی این حرف‌ها نیست. کار از پایه خراب است. اکنون باز در تهران بی‌برقی است، من‌جمله منزل خودم هر شب برق قطع می‌شود و ناچار یک موتور برق کوچک خریده‌ام که این دو سه روزه به کار بیفتد... کار به حدی مسخره شده که از تصور خارج است... می‌ترسم یک دفعه امور از داخله بگسلد، ولی امیدوارم چنین چیزی پیش نیاید». رک: یادداشت‌های علم، ج 6، ص 497.
در این بخش وزیر دربار محمدرضا پهلوی به‌صراحت پیش‌بینی بحران اجتماعی و گسترش اعتراضات تا حد از هم گسستن امور داخلی را مطرح کرده است. باید توجه کرد بحران قطع روزانه هشت ساعت برق مربوط به روستاها نیست که اصولا به کلی از این نعمت محروم بودند، بلکه مربوط به پایتخت کشوری است که استبداد حاکم بر آن در تبلیغات مدعی بود به‌زودی ایران در تحت تسلط آمریکا، انگلیس و اسرائیل به یکی از بزرگ‌ترین کشورهای صنعتی تبدیل خواهد شد. حال چگونه بدون چنین زیرساخت‌های ابتدایی می‌توانستیم به کمک نور شمع و فانوس، صنعتی شویم خدا می‌داند.
البته در بخشی دیگر در سال 1355 علم خود به این واقعیت اذعان دارد که با قطعی ممتد برق در کشور عملا راه‌اندازی صنعت زیانده خواهد بود: «یکشنبه 26/ 10/ 55 ... نبودن برق و ساعات ممتد خاموشی در پایتخت و ولایات، خوابیدن و ضرر هنگفت صنایع به علت نبودن برق، خرابی تلفن، نبودن ...». رک: همان، ص 391.
در نیمه اول همین سال 1355 نیز علم بحث در مرز تمدن بزرگ بودن را به سخره گرفته و گفته است: «در مرز تمدن بزرگ، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب، نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم، واقعا ننگ است، واقعا ننگ است... هر الاغی را شاهنشاه به نخست‌وزیری برگزیند، همین قدر که قدری حمیّت و حقیقت داشته باشد، کافی است که وضع را نجات بدهد. جهان‌وطن که نمی‌تواند وطن آباد کند». رک: همان، ص 182.
پرویز راجی، آخرین سفیر رژیم پهلوی در لندن، نوشته است: «موقعی که به تهران رسیدم در هتل هیلتون، برای اولین بار به خاموشی برق برخوردم که در ساعت 6:30 بعد از ظهر آغاز شد و به مدت چهار ساعت تمام ادامه یافت. در طول این مدت، هیچ نقطه‌ای از شهر برق نداشت ... در نگاهی که از بالکن هتل به شهر تهران انداختم، صف دراز اتومبیل‌ها را دیدم که به علت خاموشی چراغ‌های راهنمایی، در خیابا‌ن‌ها از حرکت بازمانده‌اند و با به صدا‌درآوردن بوق‌های خود، نسبت به خاموشی برق، اعتراض می‌کردند. من هم در این موقع، برای اینکه از شدت ناراحتی خود بکاهم رو به مشروب آوردم، ولی چون بر اثر گرما تمام یخ‌ها آب شده بود ناچار گیلاسی را از ودکای گرم پر کردم و لاجرعه سر کشیدم».
راجی در ادامه نوشته است: «خاموشی‌های برق در ایران، رژیم را به سرگیجه دچار ساخته و سبب نارضایتی فراوانی در بین مردم شده است؛ تا جایی‌که دیگر هیچ‌کس، وعده‌های پشت سرهم رژیم را در مورد اینکه "افزایش مخارج تسلیحاتی، اثری در کاستن از فعالیت در بهبود زندگی مردم ندارد" باور نمی‌کند. هم‌اکنون، مردم در ایران، به‌شدت از کمبود روشنایی برق و عدم توانایی در استفاده از تهویه و یخچال در بحبوحه گرما، عذاب می‌کشند و احساس می‌کنند بودجه‌ای که می‌بایست صرف تأمین رفاه آنها شده باشد، به خرید جنگ‌افزار اختصاص یافته است». رک: پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، صص 9 و 95.
[14]. اطلاعات، 10 دی 1346، ص 11.
[15]. همان‌جا.
[16]. همان‌جا.
[17]. همان، ص 15.
[18]. همان، ص 1.
 


کد مطلب: 25790

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25790/۱۰-بهمن-۱۳۴۶

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir